ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

 

حقوق بشر

دانشجو

 

جامعه در هر سطح و میزانی خواه ناخواه از بین رفته و از هم پاشیده میشودو جامعه دچار نوعی هرج و مرج و از هم گسیختگی و بیثباتی میگردد.و باعث میشود که اعضای چنین جامعه ای یک نوع حس عدم اطمینان و اعتماد نسبت به محیط و جامعه پیدا کنند که در جزئی ترین روابط اجتماعی تاثیر منفی میگذارد.

پرواضح است که ایجاد امنیت در هر جامعه ای وظیفه حاکمان آن جامعه است و در صورت نبود آن دولتمردان حاکم باید پاسخگو باشند و ما به عینه در کشور خودمان ایران شاهد بوده و هستیم که نبود امنیت چه آثار زیانباری را تا کنون بر جامعه تحمیل کرده و هیچکس هم پاسخگو نیست .

27 سال است که جهانیان شاهد رشد غده ای سرطانی به نام جمهوری اسلامی هستند که نتنها امنیت برای مردمش به ارمغان نیاورده بلکه امنیت منطقه و جهان را نیز به مخاطره انداخته و کارنامه ای جز زندان ؛ شکنجه ؛ کشتار و فساد و تباهی و جنگ و انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی که همگی مخل امنیت است را برای مردمش در داخل ؛ صدور تروریسم و محافل تروریستی حماس و جهاد و حزب الله را برای خارج نداشته است . حال چگونه دول اروپائی با توجه به این کارنامه و نقض مکرر حقوق بشر در داخل ایران حاضر نیستند ایران را کشوری ناامن معرفی کنند ؛ بحثی است که در این مغوله نمیگنجد.

جمهوری اسلامی به درجه ای از حقارت رسیده است که مردمانش حتی برای تفریحات سالم هم امنیت ندارد.

این ناامنی به حدی در جامعه گسترش یافته که دامان تماشاچیان مسابقات ورزشی را هم گرفته و عدم تدبیر و درایت در اجرا و برگزاری یک مسابقه ساده همانطور که همگان با خبر شده اید تاوانی جز مرگ نداشته .

حتی در ورزشگاه های جمهوری اسلامی که سابقا به محیطی سالم و امن زبانزد بود و خانواده ها فرزندان خود را تشویق به رفتن به این مکانها میکردند ؛ خطر افراد جامعه را تحدید میکند .آنهم نه ترس از استقامت زیربنای ساختمان که بعضا ریزش ساختمان باعث مرگ شرکت کنندگان میشود بلکه ترس از عملکرد غلط عوامل رژیم . زیرا تنها چیزی که برایشان مهم نیست همانا جان انسان ها است . چرا که به گرفتن آن از آغاز حکومتشان عادت کرده اند. اما نبود امنیت جانی موجب مرگ جسمی افراد میگرددو تاثیر تقریبا آنی دارد و جان داده را پایانی است ولی نبود امنیت در زمینه های سیاسی ؛ اجتماعی ؛ اقتصادی و .... باعث مرگ تدریجی جسم و روح انسان شده و بسیاری از معیارهای اخلاقی و اجتماعی را بسوی ابتذال میکشاند .و هرگونه رشد استعداد و شکوفائی اندیشه را که لازمه پیشرفت در هر جامعه ای است را از بین میبرد و تاثیر آن تا نسلها ادامه خواهد داشت .

بد بینی ؛ بی اعتمادی ؛ مردم گریزی بسیاری از آسیبهای اجتماعی ؛ فقر ؛ فحشا , اعتیاد و انواع و اقسام بزهکاری ها و همچنین مهاجرت و جلدی وطن همگی واکنش هائی هستند؛ تاثیر از چنین وضعیتی .

آری ایران یکی از کشور های بشدت ناامن دنیا است که افراد جامعه اش نزدیک به 27 سال تحت سیطره حکومت شوم دیکتاتوری آخوندی همه اینگونه آسیبها را تجربه کرده و تنها به پشتوانه فرهنگ غنی و تمدن هزاران ساله خود در مقابل این همه ظلم و ستم به امید فردائی سراسر امن ایستادگی کرده .

سخن کوتاه تا زمانی که حکومت ولائی در ایران حکمرانی کند مردم دنیا و ایران خواب امنیت را هم نخواهند دید و در کشوری که ابتدائی ترین حقوق انسانها رعایت نمی شود؛ حق طبیعی افراد آن جامعه است که واکنش نشان دهد و به هر شکلی در صدد فراهم نمودن محیط امن و زندگی آسوده ای باشند تا در سایه آن زندگی کنند بی ترس و وحشت .

 

نفت : استراتژی دست نشاندگی یا استقلال

ژاله وفا  از مجامع اسلامی ایرانیان

jalehwafa@hotmail.com

جيمز شلزينگر وزير سابق انرژي امریکا  در زمان رياست جمهوري کارتر، در پانزدهمين شوراي جهاني انرژي که در سپتامبر ١٩٩٢ برگزار شد، گفته بود: « آن چه ملت آمريکا از جنگ خليج به خاطر سپرده اين است که اردنگي زدن به مردم خاور نزديک راحت تر از هر نوع فداکاري براي کم کردن وابستگي آمريکا به نفت وارداتي است.»

پل برمر حاكم امریکایی بر عراق در مصاحبه با مجله اقتصاد و تجارت كويت نیز در مهر ماه 82 گفته است :

« عراق كشور ثروتمندي است و جاي مناسبي براي سرمايه گذاري. اين كشور داراي ذخائر غني نفت ، زمين‌هاي حاصل خيز كشاورزي و آب‌هاي فراوان است.»

حکایت اول باب سوم گلستان :خواهنده مغربی در صف بزازان حلب میگفت : ای خداوندان نعمت اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت, رسم سوال از جهان بر خاستی !

زنهار که جملات فوق,  ما را ناچار از انتخاب یکی از  دو راه میگرداند:نفت میتواند برای ما کشورهای نفت خیز  یا بلا محسوب شود  و یا نعمت. یعنی یا ما  دست نشاندگی دول وابسته خود را پذیرفته  وسیاستهای وابسته سازشان را در حراج منابعمان و غارت آن توسط  غارتگرانی که قناعت را بر نمی تابند  چون امریکا, گردن می نهیم و علاوه بر آن  اردنگی را نیز نوش جان میکنیم !و یا عزت و افتخار زیست در  استقلال را به جان میخریم و با قطع ید از دول وابسته خود , نفت را بر اساس سیاست موازنه منفی , خود اداره کرده و در گردش اقتصاد داخلی خود بکار خواهیم برد و با رشد در استقلال اجازه نخواهیم داد اقتصادمان به مثابه زائیده اقتصاد کشورهای مسلط عمل کند . استقلال بهترین رفتار منصفانه است .

 نگریستن به نعمت  بر اساس سیاست موازنه منفی, قناعت را در مصرف و حفظ منابع را برای تمامی نسلهای آینده و عمران طبیعت و محیط زیست را بدنبال دارد.   بقو ل سعدی حکیم همه دوران , اگر بنی آدم بر اساس انصاف و قناعت  رفتار کند رسم  سلطه برچیده خواهد شد.  انتخاب با ماست !

 نگارنده در 3 نوشته بهم پیوسته  ( که هر کدام ولی در موضوع  مستقل است ) پس از بررسی بر آوردهای جهانی که بر روی مساله عرضه و تقاضا و ذخیره و منابع انرژی خصوصا نفت  صورت گرفته به بررسی سیاست نفتی امریکا در این زمینه با توجه به تجربه های پیش رو همچون عراق وکشورهای نفت خیز افریقا  و اوپک میپردازم . تا ما ایرانیان در پرتو اهداف و سیاستهای موجود تقدیری را نپذیرفته بلکه خود  تدبیر  کنیم و  تکلیف خود را در رابطه با سوال فوق در رابطه با نظام حاکم بر ایران  مشخص نماییم .

ابتدا به بررسی بر آوردهای سازمان انرژی جهانی میپردازیم که  در گزارشی مفصل  که در سال 2000 ارائه داد , میزان مصرف و عرضه و تقاضای جهانی انرژی  را تا سال  2020 چنین برآورد کرده است : رشد عمومی اقتصاد جهانی تا سال 2020, سالانه  1/3% پیش بینی میشود  .و تولید ناخالص جهانی از سال 1997 تا 2020 دو برابر خواهد شد.  سهم و میزان  رشد کشورهای غیر صنعتی جهان( یعنی بجزکشورهای  امریکای شمالی و اروپا و پاتسیفیک ) از رشد جهانی از میزان  46 درصد کنونی  به 58 درصد افزایش خواهد یافت . و در این میان آسیا بیشترین میزان رشد را به خود اختصاص خواهد داد .اقتصاد چین سالانه   2/5% و هند 5% رشد خواهند کرد . این رشد سریع , مصرف انرژی , بخصوص نفت را تا سال 2020  به میزان قابل ملاحظه ا ی بطور تصاعدی افزایش خواهد داد ..بطوری که مصرف انرژی کشورهای  غیر
 

قبلی

برگشت

بعدی