ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

دفاع از خواست‌های انسانی و بر حق مردم را که توسط سردمداران نظامی که خود پایه‌گذارش بوده و از میان رفته است؛ وظیفه شرعی نمی‌داند. وظیفه شرعی او حفظ نظام استبداد مذهبی است.

    اساساً واژه « ملی - مذهبی» دارای مفهوم درستی نیست. زیرا ملی‌گرایان به مردم نه از دید مذهب بلکه از دید ملیت نگاه می‌کنند.

     منصوب شدن روحانی را نه در سایه‌ی نبوغ رفسنجانی بلکه باید در اثر برنامه ریزی خامنه‌ای دانست که با گزینش حسن روحانی:

1- رفسنجانی و اصلاح‌طلبان را  که نگران گزینش یک اصول گرای دیگر بودند راضی کرد و از نگرانی آن‌ها کاست.

2- با اخطاری که به احمدی‌نژاد داد باند او و مشائی را از صحنه سیاسی دور کرد.

3- یکی از سرسپردگان خود را که 24 سال رئیس شورای امنیت ملی بود به ریاست جمهوری اسلامی منصوب کرد.

4- قدرت‌های جهانی را تا حدودی به تغییر سیاست اتمی جمهوری اسلامی امیدوار نمود.

5- بخشی از مردم را موقتاً راضی نمود و با باز کردن دریچه اطمینان از امکان وقوع یک انفجار کور و ناگهانی موقتاً جلوگیری بعمل آورد.

6- به اپوزیسیون وابسته این امکان را داد که پیرامون درستی آرای خوانده شده و شرکت 72 درصد واجدین شرایط در انتخابات تبلیغ کنند و بدین ترتیب حقانیت قانونی و پایگاه مردمی نظام جمهوری اسلامی را به جهانیان ثابت کنند .

    بزرگترین ضربه‌ای که اپوزیسیون وابسته به مبارزهء آزادیخواهانه مردم زد تنها آن نیست که به دروغ به آن‌ها تلقین می‌کند که تحریم اننتخابات ناموفق بوده بلکه آن است که دنیای خارج نیز درستی انتخابات را که اپوزیسیون نظام بر آن مُهر تأیید می‌زند باور می‌کند.

    بی‌جهت نیست که برخی از کشورها تصمیم دارند وزیرانی را برای شرکت در مراسم تحلیف روحانی بفرستند.

     اساساً همه جناح‌های حاکمیت و حتی اپوزیسیون وابسته در این که مردم را به پای صندوق‌های رأی‌گیری بکشانند و با افزودن بر شمار شرکت کنندگان حقانیت قانونی و پایگاه مردمی نظام را نشان دهند هم عقیده و هم رأی هستند، از این مرحله به بعد است که راه برخی از جناح‌ها و نیز اپوزیسیون از راه کاربدستان نظام به ویژه جناح خامنه‌ای از هم جدا می‌شود و «استقبال مردم از انتخابات»! را رأی منفی به ولی فقیه و نه اصل ولایت فقیه قلمداد می‌کنند.

    از این تناقض و تضاد می‌توان فهمید که اپوزیسیون، وابسته به کدام یک از جناح‌های قدرت در حاکمیت اسلامی است.

   یکی از ترفندهای سردمداران اسلامی و اپوزیسیون وابسته، آن است که می‌کوشند به کسانی هم که در انتخابات شرکت نکرده‌اند ثابت کنند که برخلاف خواست و تحریم آنان اکثریت مردم در انتخابات شرکت کرده‌اند.

     رقم 72 درصد شرکت کنندگان که در خوشبینانه‌ترین حالت می‌باید آنرا بخش بر دو نمود آنقدر تکرار و باز تکرار شده که برخی از کسانی هم که در انتخابات شرکت نکرده‌اند دچار توهم شده‌اند که گویا بیماری «نسیان» سبب شده که تصور کنند در رأی‌گیری شرکت نکرده‌اند! همچنین برخی از آزادیخواهان را که سال‌هاست در غربت، برای تحقق آزادی و استقرار مردم‌ سالاری در ایران تلاش و کوشش کرده و می‌کنند نیز دچار این توهم نموده که گویا در بیست و چهارم خرداد حماسه‌ای در رد ولی فقیه اتفاق افتاده است! در صورتیکه حماسه‌ای که روی داده است همان عدم شرکت اکثریت مردم در انتخابات بوده است که رد صلاحیت نظام ولایت فقیه در کلیت آن است.

     تردید نیست که بخشی از جامعه به دلیل نیاز مالی، وضعیت شغلی، ترس و یا اعتقاد مذهبی در انتخابات شرکت کردند، حضور آنان را الزاماً نباید به پای طرفداری از نظام گذارد. در نبود یک نیروی جایگزین ملی که امید به پیروزی را در دل‌ها زنده نگاهدارد مردم عادی که نگران بیکار شدن، حذف یارانه‌ها، عدم تمدید گذرنامه، اخراج از دانشگاه و ... هستند ترجیح می‌دهند رأی بدهند و شب سر راحت بر بالین گذارند. سردمداران جمهوری اسلامی نباید به دلیل شرکت این گونه افراد به بقای نظام خودکامه و ورشکسته خود، دلخوش دارند.

آنان باید بدانند که با پشتیبانی قدرت‌های بیگانه، درآمدهای کلان نفت و گاز و سوء استفاده از بردباری و سکوت مردم نمی‌توانند برای همیشه خودکامگی و استبداد مذهبی را بر جامعه تحمیل کنند.

روزی که بردباری و شکیبایی مردم به پایان رسد روشن نیست چه سرنوشتی در انتظارشان خواهد بود.

آمار شرکت کنندگان در انتخابات آنچنان نادرست و ساختگی است که نیاز به رد آن نیست. یادآوری این نکته شاید لازم باشد که در انتخابات سال 88 که بخش فارسی رادیو و تلویزیون‌های بیگانه همراه با برخی از رسانه‌های ایرانی، همه توان تبلیغاتی را پشت سر میر حسین موسوی گذاردند و مردم را با این ترفند که رأیشان خوانده می‌شود تشویق به شرکت در انتخابات کردند، شمار شرکت کنندگان (که به اعتراف احمدی‌نژاد پنجاه درصد هم بر آن افزوده شد) کمتر از شمار شرکت کنندگان انتخابات کنونی است. با وجود آنکه این بار مردم تصمیم به تحریم انتخابات گرفته بودند و خامنه‌ای که صدای تحریم را شنیده بود ناگزیر به اعتراف شد و از مردم درخواست کرد که به خاطر منافع کشور هم که شده در انتخابات شرکت کنند بنابراین شمار شرکت کنندگان با توجه به افزایش جمعیت در واقع کمتر از پنجاه درصد می‌تواند بوده باشد که نشان دهنده موفقیت تحریم است.

با توجه به آنکه پیش از برگزاری انتخابات به دلیل رد صلاحیت رفسنجانی وابستگان به شبکه - سیاسی- مالی- تبلیغاتی او نیز تلویحاً تحریم را تأیید کرده بودند،اما پس از آنکه نام حسن فریدون - روحانی از صندوق‌ها بیرون آورده شد ناگهان ورق برگشت و پیروزی روحانی در سایه‌ی نبوغ رفسنجانی اعلام شد که با ائتلاف با خاتمی موفق شد نامزد مورد تأیید خامنه‌ای را حذف نماید!

    آنچنان پیرامون این نبوغ در بوق‌های تبلیغاتی دمیدند که ممکن است امر بر رفسنجانی هم مشتبه شده باشد، گرچه او می‌داند که اینهمه آوازها از «پول» بوَد.

   نویسنده از هم میهنان دلاوری که برای تحقق آزادی، استقلال، استقرار مردم سالاری، عدالت اجتماعی، پیشرفت و رفاه جامعه و پایان بخشیدن به استبداد و استثمار تلاش و کوشش کرده و می‌کنند انتظار دارم تحت تأثیر تبلیغات دروغین و حساب شده سردمداران نظام و اپوزیسیون وابسته به آن قرار نگیرند.

تردید نیست تحریم موفق بود، اینهمه سر و صداها  و جنجال‌های تبلیغاتی برای پوشاندن موفقیت تحریم است.

این شما هستید که پیروز شدید و نه سردمداران نظام.

     به آینده امیدوار باشیم.

قبلی

برگشت

بعدی