ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی

 با سلام و خسته نباشید خدمت دست اندرکاران محترم پایگاه اطلاع رسانی آزادگی،

اینجانب در بدو انقلاب افتخار آنرا داشته ام که در رکاب بزرگانی چون مرحوم مهندس مهدی بازرگان به ایران وانقلاب خدمت نمایم ولی پس از هجوم یاغیان و دزدان انقلاب، از قبول پستهای دولتی خودداری کرده، شروع به افشاگری نمودم، و اینک در اروپا بالاجبار گوشه عزلت گزیده ام، معهذا بسیار مشتاق می باشم که پس از سالها مجددا بتوانم خدمتی به ملت و مملکت عزیزمان انجام بدهم.

مطالبی را که ذیلا ملاحظه می فرمائید چند سطری است که این حقیر تهیه کرده، تقدیم می دارد تا در صورت رضایت و موافقتتان در پایگاه اطلاع رسانی خود منعکس فرمائید.

حسین تهجدی

جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی

بعنوان ششصدو هفتاد و پنجمین امضاء کننده بیانیه معروف به بیانیه فعالین سیاسی و مخالفین حکومت جمهوری به اصطلاح اسلامی، تائید خود را به مفاد مطروحه در بیانیه اعلام میدارم و فرازهائی از بیانیه را برای روشنگری بیشتر و پایداری بیانیه مورد بررسی قرار خواهم داد. این بررسی صرفأ با هدف زنده و فعال نگهداشتن مفاد بیانیه ومعطوف نمودن توجه خاص خوانندگان عزیز به آرمانهای ملی و وظایف کاملأ تعریف شده بعمل می آید.

امید است، جوانتر ها با نگاهی عاری از هر گونه تعصب به مفاهیم ارزشمند این آرمانها توجه بیشتری داشته باشند.

 آنچه در رأس همه آرمانها توسط ملت ایران  1357به صحنه ظهورپیوست، "جمهوری خواهی" وحاکمیت ملت و انحطاط حکومت ستم شاهی و اصولأ سلطنت و هر گونه زیر مجموعه آن از قبیل خان ها و مستبدین محلی بود. در واقع آرزوی صد ساله ملت ایران توسط نسل فعال در صحنه سال 57 بوقوع پیوست وبا توجه به رای اکثریت قریب به اتفاق کشور، حدود 96 % شرکت کنندگان در رفراندم، به جمهوری اسلامی رأی موافق دادند. این بدان معنی نیست که تمامی آنها به مفاهیم جمهوریت و حدود اسلامی و احکام الهی کاملأ واقف بودند، بلکه فقط با باورهای راهنما (استراتژی شخصی) تصمیم گرفتند و تقویت یا تضعیف باورهای راهنمای یک جامعه همیشه از طریق اندیشمندان آن جامعه تنظیم می شود.

در طول تاریخ همیشه متفکران و روشنفکران مسلمان ایرانی کوشیده اند تا در کمال وفاداری و حفاظت از آنچه حدود تعیین شده الهی تعریف می شود، حق مطلب را بدرستی ادا کنند.

مثلأ در حوزه ادبی، نویسندگان زیادی به تحلیل در واژه جمهوریت و چگونگی حاکمیت آن و در رابطه با اسلامی بودن آن پرداخته اند. بطور خلاصه می توان گفت که مراد حکومت اسلامی فرا مذهبی بوده است و این مدعا از متون اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی بخوبی مشهود است.البته تشریح موضوع فرا مذهبی و باورهای راهنما و اضافات دیگری تحت عنوان اصول مصوبه یا الحاقیه متمم قانون اساسی جمهوری اسلامی ، خود مجالی دیگر و مقاله ای دیگر می طلبد. همینقدر بدانیم و یا از بزرگ ترهای خانواده و بویژه از افراد پنجاه و پنج سال ببالا که در آنروزها از فعالین اجتماعی و یا احتمالأ فعالین اجتماعی و سیاسی جامعه بوده اند سوأل کنیم تا برایمان مسجل و روشن شود که خواست آنروز آنها جمهوریت، استقلال و آزادی بوده است. اسلامی بودنش را اسلامی فرا مذهبی می خواستند و در ارتباط با همین خواسته بود که مرحوم طالقانی یا شهید طالقانی پیامی تاریخی به طلاب و حوزویان دادند مبنی بر اینکه « طلاب و مدرسین باید برای تعلیم و تعلم به حوزه ها برگردند و امور مملکتی و حکومتی را بعهده اهلش بگذارند ». البته این پیام در شرایطی اعلام می شد که حدودأ یکسال از خدمتگذاری صادقانه و مسؤلانه  هیئت دولت موقت انقلاب اسلامی ایران توسط بهترین های سازمان نهضت آزادی به رهبری مرحوم مهندس بازرگان می گذشت. این توضیح را از آن جهت متذکر شدم که بدانیم کشور در آنروزها و خوشبختانه در گذشته هیچگاه دچار قحط رجال نبوده است که حزب اله بسر کردگی آخوندیسم بخواهد این جای خالی را پر کند. شما خواننده محترم نیک می دانید که تفاوت بین حکما، فلاسفه، عرفا و بعضی از دراویش مسلمان از یکطرف با آخوند و وابستگان فرصت طلب آنان که بعلت احساس برتری بر سایرین، زیاده خواه و متجاوز لقب گرفته اند از طرف دیگر، در همین مطلب فرا مذهبی بودن و یا در چارچوب مذهبی خود را محصور کردن است که توضیحات و بررسی بیشتر در این مورد نیز نیازمند مقاله ای جداگانه است.

نگارنده در این مقاله قصد دارد افکار عمومی را برای اتخاذ تصمیم منطقی و خدا پسندانه در شرایط حساس کنونی که هر اوپوزوسیونی (گروه سیاسی) سعی دارد افکار و خواسته های خود را شعار ملی قرار دهد و از این آب گل آلودی که مغزهای معیوبی چون آقای احمدی نژاد می آفریند، ماهی بگیرد، جلب نماید، و دریغا که جمهوری خواهان مسلمان ایرانی که حداقل 70 تا 75 % کل جمعیت ایران را تشکیل می دهند هیچگونه تشکل سیاسی (اوپوزوسیون) حتی در خارج از کشور یعنی در اروپای آزاد که معرف تمدن و دمکراسی است، ندارند که بر دیدگاه روشنفکران مسلمان تکیه کند.

البته دلیل آن کاملأ روشن است، چون تنها نیروی واقعی مقاومت ملی، همان هائی هستند که در طول قرون گذشته از ناصر خسرو قبادیانی تا اکبر گنجی ( که تا امروز سلامت جسمی خود را در زندان رژیم سفاک آخوندیسم از دست داده است) همواره به روشنگری مردم پرداخته اند.

بهر حال روشنفکران اسلامی همیشه شورای نگهبان هر رژیمی در ایران بوده اند و همواره اقدامات پیگیرانه آنها که اغلب پرده از اسرار درونی، بند و بست های مالی و باندبازی های سیاسی مجرمان رژیم بر می داشت، باعث مقاومت از طریق جنگ سرد مطبوعاتی و زیر سئوال بردن مراکز تعدد قدرت های فرا قانونی و مبارزه با روحیه قانونگریزی و حاکمیت فردی و فقهایی آمیخته با سرشت خود کامگی، می گردید. آنها با فریاد و قلم خود به تصمیم گیران رژیم فهمانده اند که دمکراسی راه بی بازگشت در ایران است، خارج کردنش به زور ممکن نیست اما بنا به خصلت و ذاتش قابل انعطاف و مذاکره است و می بایست خطوط تفاهم با آن بررسی شود اما این مهم، باید به دست روشنفکران اسلامی به انجام برسد همانها که بارها در کنفرانس ها، سمینارها و گردهمائی های بین المللی دعوت می شدند، نظیر مرحوم علامه جعفری (دقت بفرمائید ایشان فرستاده نمی شدند بلکه ایشان دعوت می شدند) به انجام برسد.

اکنون سران رژیم حکومت اسلامی با تمام گرفتاریهایشان شدیدأ تلاش می کنند تا واژه جمهوری را از تیتر عنوانی معرف کشور حذف کرده، بجای آن واژه دولت اسلامی را جا بیاندازند و جمهوریت و مفاهیم و تأثیرات آنرا از خاطر ملت پاک کنند و یا حافظه عمومی را خدشه دار کنند، ولی غافلند از اینکه تاریخ وقایع را درست ثبت می کند و همیشه از صداقت مورخ، به اضافه وقایع صحنه، تاریخ ایجاد می گردد، و این تاریخ سربلندی و افتخار ملت ایران را در سال 1357 دردستیابی به جمهوریت و عبور از سلطنت ثبت کرده است. به آنها تفهیم شده که ملت ایران اجازه نمی دهند تا سرگرمی ایجاد شده توسط شما تحت عنوان برنامه اتمی که بیشتر مصرف داخلی دارد، مانع پیشرفت جنبش آزادیخواهی و دمکراسی در ایران شود و این جنبش تا نیل به اهدافی چون تأمین آزادی و استقرار حکومتی مردمسالاری، دمی از نفس نمی افتد، آرام می رود چون با ایجاد تنش های بی نتیجه سخت مخالف است ولی بطور مداوم در جریان است و هر وقت که لازم باشد بدون هیچگونه سازماندهی و هماهنگی قبلی و فقط از طریق استراتژی شخصی (باورهای راهنما)، خود به حرکت در می آید.

برای مثال اشاره می کنیم به راهپیمائیهای معترضانه درایران و سایر کشورهای اسلامی در خصوص توهین به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص) که به کاریکاتورهای دانمارکی معروف شدند، اینجانب خصوصأ توجه شما خواننده عزیز را جلب می کنم به حضور میلیونی مردم در راهپیمائی روز بیست و دوم بهمن ماه 1384 در ایران و خصوصأ در شهر تهران آنهم از نظر تعداد جمعیت که به هیچ عنوان قابل مقایسه با  
 

قبلی

برگشت

بعدی