ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

  حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

توجه به آزادی قبل از توجه به استقلال امری بی معنی و حاصل نشدنی خواهد بود چون آزادی همچون کودکی است که نیازش ایجاب می کند تا  در سایه حمایتی و یا در آغوش استقلال به طی طریق خود ادامه دهد و این چتر حفاظتی استقلال است که باید همواره امنیت حضور آزادی را تضمین و تعهد کند، پس می بایست ابتداء مستقل شویم و سپس در سایه استقلال به آزادی دست پیدا کنیم و اینکه چگونه باید مستقل شویم سئوالی است که باید ملکه ذهنمان شود تا در یافتن پاسخ و راه کارش به تلاش بپردازیم و شما خواننده محترم مستحضر هستید که معنی این کلمه، استقلال آنقدر وسیع و دامنه  اش گسترده است که زیر مجموعه های زیادی را در بر می گیرد مثل استقلال فردی، اجتماعی، ، ملی، مالی و غیره. اما آنچه تعریف قابل فهم و درک دارد استقلال مالی است.عده ای تصور می کنند چون حاکمین کشور که 27 سال است با ایجاد شعبده بازیهای سرگرم کننده نظیر تشکیل بانک های اسلامی و شبکه محلی اینترنتی، خود را از معاملات مستقیم در سیستم بانکی جدا نگهداشته و یا با طرح سیستم بانکی بدون ربا در اقتصاد اسلامی (که بعد ها با نام کارمزد همان نرخ ها را پوشش داد و فقط نام آن تغییر کرد و بجای استفاده از کلمه نزول واژه کارمزد یا سود مشارکت معمول شد) ویا عدم مشارکت در بازارهای بین المللی بورس و بانک های اطلاعاتی و دانش فنی از ملل پیشرفته و صنعتی و بطور کلی کنار گذاشتن تمام استانداردهای پیشرفت و ترقی، حرکت ضد امپریالیستی داشته  اند و ما را به استقلال رسانده اند، اینکه توهمات عده ای باورهای جامعه بشود ما مستقل نمی شویم. از جمله توهمات اینست که می گویند چون ما توانستیم 27 سال بدون کمک و ارتباط با امپریالیست ها کشور را اداره کنیم پس ضد امپریالیسم هستیم یا به گفته آقای خمینی ضد کاپیتلاسیون عمل می کنیم پس مستقل هستیم واستقلال را بدست آورده ایم. فرض بر اینکه این فریضه محال درست باشد نتیجه اش این است که یک مشت آدم فاشیست علیه عده ای امپریالیست قد علم کرده اند و چیزی عاید ملت نمی شود. شما خواننده عزیز می دانید که در همین شرایط حساس و سرنوشت ساز موضوع تمامییت ارزی کشورمان بستگی به تصمیم دو کشور قدرتمند چین و روسیه دارد که بخواهند خود را در حاشیه نگهداشته ، بطور غیر مستقیم پشتیبان حکومت اسلامی باقی بمانند و با ادامه بازی تعلیق موقت غنی سازی اورانیوم زمان را مساعد آن گردانند که سالها بتوانند میلیاردها دلار از خوان گسترده به یغما رفته ملت ایران و از سیستم آخوندیسم بابت فروش سلاحهای مدرن و موضوع نیروگاه انرژی اتمی، دریافت نمایند و یا اینکه راه دوم را انتخاب کنند یعنی رای به تعلیق دائمی بدهند و با امریکا و بقیه کشورهای اروپائی هم پیمان شوند و سپس پرونده را برای اجرای تحریم اقتصادی به شورای حکام در شورای امنیت تحویل دهند. پس اینها راه رسیدن به استقلال نیست، چون اصولا بدست آوردن استقلال اکتسابی است و انسان باید برای کسب آن شخصا کمر همت ببندد و راسا اقدام نماید. استقلال همچون آزادی معنای ماهوی ندارد که موهبت الهی قلمداد شود و آن گونه باشد که هر موجودی با تولد خود آن را به ارمغان بیاورد، بدست آوردن استقلال مستلزم رنج های بسیار و تلاشی بدون وقفه است و بهمین علت استقلال پوسته امنیتی دور آزادی عنوان می گردد و هر قدر این امنیت تداوم داشته باشد به همان اندازه آزادی نمایانگر می شود.

عده ای نویسنده وابسته به رژیم نوشته اند که چون دولت ایران (یعنی حاکمین غاصب و اشغالگر حکومت اسلامی) روزانه تا چهار میلیون بشکه نفت استخراج کرده ورقمی حدود سیصد میلیون دلار درآمد روزانه  کشور (البته درآمد حاکمین چپاول گر آن) بوده است و چون در طول دو سال گذشته تا به امروز مبلغی معادل چهل و هفت میلیارد و ششصد وبیست و هفت میلیون دلار اضافه درآمد ناشی از بالا رفتن قیمت نفت از 38 دلار به 70 دلار برای هر بشکه، عاید آقایان و آقازاده ها گردیده است پس با این پشتوانه مالی ما دارای استقلال مالی گردیده ایم، در حالیکه استقلال مالی از آن کشورهائی است که با موضوع تحریم اقتصادی در شورای امنیت تن ما را به لرزه در می آورند! یا اینکه نوشته اند مذاکرات مستقیم با آمریکا (که نهایتا منجر به ایجاد امنیت برای ادامه حکومت آخوندیسم در ایران خواهد شد و مطالبات ملت ایران دوباره بتاخیر خواهد افتاد)، تاثیر جبران ناپذیری بر استقلال ملی کشورمان خواهد گذاشت. سئوال بسیار مهم اینست که آیا در طول هزارو چهارصد سال گذشته که همواره با نفوذ مادی و معنوی قوم عرب، زندگی بر ما سپری گردیده هیچگاه دارای استقلال ملی بوده ایم؟ در هر دوره ای از تاریخ کشورمان با خود کامگان زیاده طلب مواجه بودیم که احساس برتری آنان نسبت به دیگران آنها را بدو گروه خودی و غیر خودی تقسیم کرده است و در این دوره واژه مطلقه نیز به آنان اضافه گردیده و آن ولایت مطلقه فقیه است.

از مصباح یزدی که کاتولیک تر از پاپ است و رهبر و مدرس تعلیم یافتگان مدرسه حقانی (که به حق از خونخوارترین قشر رادیکال محسوب می شوند و تمامی ترورها و قتلهای سیاسی زنجیره ای را طراحی کرده و می کنند)، پرسیده شد نظر آیت اله خمینی در خصوص نحوه حکومت جمهوری اسلامی چیست؟

وی گفت ایشان به جمهوریت اعتقاد نداشتند و صرفا به دنبال اسلامی بودن نظام حکومتی بودند، و الحق راست گفت چون برای ولایت مطلقه فقیه (که هر سه کلمه اش مورد اعتراض عموم ایران است) موضوع ولایت برایش حکومت های موروثی چند صد ساله و مظالمش را تداعی می کند، مطلق طلبی یعنی خاموش کردن هر شعله مخالف و بدست فقیه بودنش دوره حکومت کلیسا در اروپا و شکنجه ها و زندانهای کلیسائی که مسئولین با انگیزه های ایدئولوژیکی امور روزمره را به انجام می رسانند. نا گفته پیداست که چنین تفکری نمی تواند دوستدار جامعه شایسته سالار باشد، او ابعاد حکومتی جامعه مردم سالار را در تضاد با منافع خود می داند والبته از این حق که برای خود بوجود می آورد دفاع و نگهبانی می کند و تمام عمامه بسرها را تا حرکت بعدی مردم ناراضی به ناز و نعمتی می رساند که خالقشان برای 70 میلیون نفر، به آن سرزمین عطا فرموده است، و درست همین جاست که موضوع آزادی فردی و اجتماعی قبل از تحقق یافتن تحت تاثیر ولایت مطلق فقیه قرار می گیرد و از دست می رود. پس آزادی همیشه پس از استقلال بدست می آید و شعار استقلال طلبی خود آزادیخواهی را دربر می گیرد و هنگامیکه مشتی قانون گریز و اکثرا عرب تبار خانه پدری ما را اشغال کرده اند، استقلال ملی چه معنی دارد؟ استقلال که فقط حفظ تمامیت ارزی نیست چرا که همه دولت ها با هر شکل حکومتی در حفاظت از آن کوشا هستند. استقلال ملی برای یک جامعه وقتی به صحنه ظهور می رسد که قادر به اداره کردن خود از طریق رجوع به اکثریت آراء صاحبان رای باشد و با تکیه و پشتیبانی ملت استقلال ملی خود را به نمایش بگذارد و این مهم به انجام نخواهد رسید مگر با ایجاد زمینه های لازم، اگر بهر دلیلی حاکمین قدرتمند و ثروتمند دولت اسلامی پس از عبور از بحران موضوع انرژی اتمی، همچنان بر جای ماندند، بنظر این حقیر اولین گام عملی و به دور از شعار باید حذف اصل حکومت ولی فقیه از قانون اساسی کشور باشد و ابزار مطبوعات بهترین ابزار جهت ایجاد فشار بمنظور مجبور کردن گردانندگان اصلی مجلس خبرگان و شورای نگهبان، می باشد و شما خواننده محترم نیک می دانید که جنگ سرد مطبوعاتی تاثیر دامنه داری بر روند قضایا دارد، در غیر این صورت شعار رفراندوم آزاد آرزوئی محال است.

کجا دیده اید حاکم دیکتاتوری خود با تعویض خود وسیستم حکومتی خود، داوطلبانه موافقت کند، مگر انتخابات سال گذشته کشور مصر را بخاطر ندارید، چند کاندیدا که برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرده بودند پس از پایان انتخابات فرمایشی که نتیجه آن ابقا شدن آقای حسنی مبارک برای بیست و ششمین سال دوران ریاست جمهوری ( آن هم جمهوری ) گردید، یکی پس از دیگری حذف شدند تا در دوره های بعدی انتخابات به اصطلاح آزاد اصولا حضور نداشته باشند که برای ایشان مزاحمت ایجاد کنند. بهر حال این راه حلی است که یقینا فرهیختگان و روشنفکران داخل کشور در اجرای آن اتفاق نظر دارند، وهمچنین در تحلیل و تفسیر این واژه ها باید گفت که آزادی معنی یک روش نیست که حاصل تفکر عده ای باشد، آزادی موهبتی است الهی همچون یک آرمان آنهم بهترین و ارزشمند ترین آرمان بشری است و در سایه آزادی است که بهترین روش ها برای اجرا انتخاب می شوند و با تفکیک این معانی از یکدیگر کاملا مشخص خواهد شد که دمکراسی یک روش است، طریقه یا شیوه ای که برای

 

قبلی

برگشت

بعدی