ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

آنها رابطه با همکاران خود را همواره توسعه میبخشند و آزادانه اطلاعات را با آنها تقسیم می‌کنند.

از فرقه گرائی و غالب شدن روحیه جاه طلبی جلوگیری میکنند چرا که فرقه گرایی و دسته بندی در احزاب سیاسی همیشه از اختلافات عقیده و سلیقه سرچشمه نمی گیرد و غالباً بر اثر اختلافات و رقابتهای شخصی و جاه طلبی های سیاسی بروز می نماید.


سبک رهبران دموکرات بر خلاف رهبران مستبد مبتنی است بر آزاد منشی، احترام به رأی و نظرات اعضاء گروه و حتی اگر تصمیم گیری نهایی در مواردی با مدیریت و رهبرگروه باشد، اما همه نظرات گروه شنیده می‌شود، ارج گذارده می‌شود و طبقه بندی می‌شود تا بهترین رأی و تصمیم اتخاذ گردد.
این رهبران و بطور کلی این سبک مدیریتی با توجه به اهداف مورد نظر در گروه از طرف اعضاء پذیرش بیشتری دارد و در صورتی که مدیر یا رهبر به خوبی از عهده اجرای این سبک بر بیاید و در کنار آن از اقتدار مناسب و قدرت مدیریتی برخوردار باشد برنامه‌های خوبی را به اجرا خواهند گذاشت
2. تفاوت رهبر و رئیس چیست ؟ 

3. تفاوت قدرت و قهر و نیرو چیست ؟

بعقیده هانا آرنت اندیشمند آلمانی :

«قدرت»  قابليتی است انسانی، نه فقط برای انجام عملی، بلکه برای اتفاق ميان انسانها و اقدام مشترک آنان.

بنا بر اين تعريف، هيچگاه نمی‌توان قدرت را متعلق به يک فرد دانست، چرا که قدرت همواره دارای سرشتی اجتماعی است و در اختيار گروهی از انسانها می‌باشد. مادامی که اين گروه متحد است، قدرت آن پابرجاست.

 برای نمونه وقتی می‌گوييم فلان شخص دارای قدرت است، به اين معناست که او از طرف جمعی مسئوليت يافته است تا به نام آنان دست به اقدام بزند و لذا بدون حمايت آن جمع، قدرت وی معنا ندارد.

بنابراين اگر در زبان محاوره از فرد يا شخصيت قدرتمند ياد کنيم، منظورمان بيشتر، شخصيت زورمند است و نه شخصيت دارای قدرت، زيرا:
«زور»  بر خلاف قدرت هميشه ويژگی فرديست و آن را می‌توان با کيفيت مشابه در افراد يا اشياء ديگر سنجيد. زور فردی را هيچگاه يارای ايستادگی در برابر قدرت جمع نيست.

«نيرو»  که آن را اغلب با زور يکسان می‌گيرند، به نظر آرنت از مختصات پديده‌های طبيعت (نيروی طبيعی) است.

هانا آرنت «اقتدار» را از نظر معنايی دشوارترين مفهوم ارزيابی می‌کند و امکان سوء استفاده از آن را از مفاهيم ديگر بيشتر می‌داند. از نظر او، اقتدار هم می‌تواند ويژگی فردی و هم ويژگی يک نهاد باشد. اقتدار فردی را برای مثال می‌توان در مناسبات ميان والدين با فرزندان، يا استاد و شاگرد تشخيص داد.

اقتدار را به مثابه نهاد می‌توان در هيرارشی نهادهای مذهبی مانند کليسای کاتوليک و يا ساختارهای نظامی ديد.

مشخصه‌ی اقتدار (آتوريته)، به رسميت شناختن بی چون و چرای آن توسط کسانی است که از آنان انتظار حرف شنوی و فرمانبری می‌رود.

 اقتدار نيازی به جبر يا اقناع ندارد. برای مثال، اگر پدری فرزند خود را تنبيه بدنی کند و يا برای متقاعد کردن او به استدلال صرف متوسل گردد، در هر دو صورت اعمال آتوريته نکرده است. رفتار چنين پدری در مورد اول ديکتاتورمنشانه و در مورد دوم دمکراتيک است و اين هر دو روش ناقض آتوريته است.

به نظر آرنت، تأمين و استمرار اقتدار، نيازمند احترام بی چون و چرا به يک شخص يا يک نهاد است و لذا خطرناک ترين نوع دشمنی با آتوريته، مخالفت با آن نيست، بلکه بی توجهی و عدم التفات نسبت به آن است.

Textfeld: رئیس و رهبرکیست - (Bruzélius & Skärvad)
سرانجام مفهوم «قهر» است که به عقيده‌ی‌هانا آرنت، اعمال آن همواره نيازمند ادوات و ابزار است. شايد بتوان نزديکترين مفهوم به قهر را زور ناميد. زيرا وسايل اعمال قهر مانند ساير ابزار در خدمت آن است که زور اعمال کننده‌ی آن را افزايش دهد و در نتيجه، وسايل اعمال قهر، چيزی جز ابزاری برای اعمال زور نيست. برای نمونه، يک نفر می‌تواند با مسلسل دستی خود، جمع بزرگی را در حالت آچمز نگه دارد و اگر به جای مسلسل، جنگ افزاری چون بمب اتمی را در نظر بگيريم، می‌توان با اتکاء به آن، موجبات رعب ميليونها انسان را فراهم آورد و با آنان به زبان زور سخن گفت و بدينسان اعمال قهر کرد.
هانا آرنت در رساله‌ی يادشده، پس از تبيين مفاهيم فوق الذکر، به ژرف انديشی در مورد مفاهيم قدرت و قهر و تفکيک دقيق ميان آنها می‌پردازد. همانگونه که ذکر شد، در نزد اکثر نظريه پردازان فلسفه‌ی سياسی، اختلاط معانی عجيبی در مورد قدرت و قهر به چشم می‌خورد و اکثر آنان متفق القولند که قهر چيزی جز بارزترين تجلی قدرت نيست. اما برای‌هانا آرنت ميان اين دو مفهوم، تفاوتی ماهوی وجود دارد: «يکی از تعيين کننده ترين تفاوتهای ميان قدرت و قهر اين است که قدرت هميشه وابسته به تعداد است، در حالی که قهر تا درجه‌ی معينی مستقل از تعداد عمل می‌کند، زيرا که قهر متکی بر ابزار است.» .
آرنت خاطر نشان می‌سازد که برای روشن تر شدن اين تفاوت کافيست افراطی ترين حالت هر يک از اين دو مفهوم را در نظر بگيريم: افراطی ترين حالت قدرت را می‌توان در ترکيب «همه در برابر يک نفر» در نظر گرفت و افراطی ترين صورت تجلی قهر، در ترکيب « يکی در برابر همه» خود را نشان می‌دهد و اين دومی، هرگز بدون ابزار و وسايل اعمال قهر ممکن نخواهد بود.

البته چنين نمونه‌ای بيشتر خصلت نمادين (سمبوليک) دارد و به خودی خود توضيح روشنی در مورد تفاوت ماهيت قدرت و قهر نمی‌دهد.‌هانا آرنت با بررسی رابطه‌ی ميان «هدف و وسيله» بر اين ناروشنی پرتو می‌افکند:

«قهر دارای طبيعتی ابزارمند است و مانند همه‌ی وسايل و ادوات، هميشه نيازمند هدفی است که آن را هدايت و استفاده از آن را توجيه کند. و آنچه که برای توجيه خود نيازمند چيز ديگری است، خصلت کاربردی دارد، اما هرگز تعيين کننده نيست.».

از نقل قول بالا می‌توان نتيجه گرفت که ماهيت قدرت را نمی‌توان با پديده‌ی قهر توصيف کرد. قهر  بر خلاف قدرت، دارای سرشتی ويرانگر است و نه سازنده. هدفی که با قهر قابل دسترسی است، نيازمند ابزاری است که خصلت مخرب، رعب آور و زورگويانه دارد. اما اين امر برای قدرت صدق نمی‌کند.

 

قبلی

برگشت

بعدی