ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

فتح الاسلام چه کسانی هستند؟

ترجمه و جمع آوری مهرنوش کیان

 تاریخچه کوتاه گروه فتح الاسلام

رهبراین گروه شاکر ال عباسی  نظامی فراری است. او در یکی از اردوگاه های پناهندگان فلسطینی در اریحا در 1955 به دنیا آمد و بعدها به ارتش پیوسته و به درجه سرهنگی رسید. او درسال 1983 عضو یک سازمان سکولار فلسطینی به نام فتح ال انتفاظه در لیبی بود. سپس به سوریه رفته و رابطه نزدیکی با ابو خالد ال املا نفر دوم سازمان فتح ال انتفاظه برقرار کرد. مقامات سوری در سال 2000 ال عباسی را دستگیر کرده و به جرم قاچاق اسلحه در اردن و سوریه به سه سال زندان محکوم کردند. وی پس از آزادی به عراق رفته و در کنار نیروهای عراقی و ال قاعده بر علیه اشغالگران آمریکایی جنگید. در سال 2004 اردن همراه با محاکمه ابو موسی ال ذرکاوی به طور غیابی او رابه دلیل شرکت در ترور لارنس فاولی دیپلمات آمریکایی محاکمه و محکوم به مرگ نمود. در این میان او مجددا به سوریه بازگشت و با کمک ال املا در سال 2005 به لبنان رفته و دفتر سازمان فتح ال انتفاظه را در روستای هلوا در غرب بکا گشود. در سال 2006 در طی یک درگیری میان گروه ال عباسی وارتش لبنان یکی از عناصر تحت تعقیب از طرف سوریه کشته شد. دولت سوریه ال املا را دستگیر کرده و از او در باره ال عباسی اطلاعات گرفت. اما در این میان ال عباسی دره بکا را ترک کرده و در اردوگاه آوارگان فلسطینی به نام نهرالبارد در تریپولی گروه فتح الاسلام را پایه گذاری نمود. ال عباسی اعلام کرد که می خواهد اسلام را به مرکز مبارزه فلسطین علیه اسرائیل باز گرداند. سیمور هرش، روزنامه نگار مجله نیویورکر، در مارس 2007 در مقاله ای گفت که دولت لبنان از گروه فتح الاسلام برای مقابله با حزب الله استفاده می کند. این ادعا بعدا از طرف دکتر فرانکلین لامب، متخصص مسائل لبنان و حزب الله، تائید گردید. او می گوید که دیوید ولش معاون وزیر امور داخلی آمریکا با سعودی ها و سعد الحریری با حمایت دولت آمریکایی سینیورا به گروه سنی مذهب فتح الاسلام برای مبارزه با شیعیان حزب الله کمک می رساند.

این گروه به ظاهر متشکل از 150 تا 200 جوان مسلح است و از این تعداد بسیاری اهل عربستان، سوریه، لبنان و دیگر کشورهای عربی هستند. بمب گذاری در سال 2006 در آلمان،انفجار یک مینی بوس در 13 فوریه 2007 در لبنان و ترور چندین سیاستمدار مخالف سوریه در لبنان به حساب این گروه گذاشته شده است.

  چرا ارتش لبنان با این گروه درگیر شده است؟

در 18 ماه مه 2007 در یک دزدی مسلحانه مبلغ 125 هزار دلار از بانکی در شهر امیون درشمال لبنان ربوده می شود. یک روز بعد پلیس رد دزدان را تا آپارتمانی در تریپولی که مقر گروه فتح الاسلام بود دنبال می کند. مردان مسلح مقاومت کرده و درگیری با پلیس پس از سه روزو با انفجار محل توسط آخرین نفر در آپارتمان به اتمام می رسد. در حالیکه تعدادی از اعضاء این گروه در این آپارتمان کشته شدند، بقیه اعضا در کمپ نهر البارد مستقر شده و مواضع ارتش لبنان در مناطق ورودی به کمپ را اشغال کردند. بر اساس یک موافقتنامه میان اعراب در سال 1969 ارتش لبنان اجازه ورود به اردوگاه های آوارگان فلسطینی را ندارد. اما همانطور که در اخبار چند هفته گذشته شاهد بوده ایم  آوارگان فلسطینی ساکن اردوگاه مجددا آواره شهرهای دیگر گردیدند علیرغم آنکه اکثریت آنان هیچگونه ارتباطی با این گروه ندارند و ارتش لبنان علیرغم ورود به اردوگاه هنوز نتوانسته است اعضای این گروه را دستگیر نماید. اما ببینیم اساسا چرا این درگیری آغاز شد و سرمنشاء این مسائل در کجاست.

برای درک این درگیری باید به تاریخچه تاریک گروهی دیگر بپردازیم. دیوید ولش، معاون کوندولیزا رایس موسس گروهی است در لبنان به نام کلوپ ولش. رئیس این کلوپ الیوت آبرامس، مرد شماره اول دولت بوش بوده و اعضای آن عبارتند از: فواد سینیورا،  جنگ طلب مشهور ولید جنبلاط از حزب دروزی ها، سمیر جعجع رهبرفالانژ های لبنان که به دلیل کشتار مردم غیر نظامی در صبرا و شتیلا 11 سال در زندان به سر برد و بعدا با عفو سعد حریری از زندان بیرون آمد، سعد حریری بیلیونر، وابسته به عربستان سعودی و بنیان گذار جریان "آینده سنی."

جریان آینده سنی با بوجود آوردن هسته های کوچک از سنی های مخالف شیعیان برنامه های کلوپ ولش را به اجرا گذاشته و تلاش می کند تا حزب الله لبنان را از معادلات سیاسی خارج نماید. اولین گروه نظامی که توسط این کلوپ حمایت می گردید، گروه جند ال شام (سربازان شام که در عربی به منطقه سوریه، لبنان، فلسطین و اردن گفته می شود) بود که در اردوگاه آوارگان فلسطینی نزدیک سیدون تشکیل گردید. دومین گروه مورد حمایت کلوپ،فتح الاسلام است. به هر کدام از اعضای این گروه ها تا 700 دلار در ماه حقوق پرداخت می شد که با توجه به وضعیت اقتصادی لبنان و فقر موجود، بخصوص در اردوگاه های فلسطینی مبلغ هنگفتی می باشد. در سال 2005 بر اساس گزارش گروه بین المللی بحران مستقر در آمریکا، سعد حریری 480 هزار دلار را بین گروه های کوچک سنی در شمال لبنان که اعضای آنها در افغانستان و توسط ال قاعده تعلیم دیده بودند، پخش کرد. او همچنین با داشتن اکثریت در پارلمان به 22 نفر از اعضاء باند اسلامی "دینیه" که به دلیل تلاش برای بمب گذاری در سفارت های اوکرائین و ایتالیا دربیروت دستگیر شده بودند، عفو داده و آنهارا اززندان آزاد کرد.

به نظر می رسد که حزب الله لبنان به اطلاعاتی دست یافت که نشان می داد این دو گروه تحت رهبری مستقیم سعد حریری در نظر دارند جنگ شیعه و سنی را در لبنان راه بیاندازند. به دنبال درز این اطلاعات کلوپ ولش پرداخت حقوق به سربازان این دو گروه را قطع نمود. بدین ترتیب اعضای فتح الاسلام در واقع حقوق پرداخت نشده خود را از بانک ربودند. نیروهای امنیتی بلافاصله به مقر آنان در تریپولی حمله کردند ولی نتوانستند با مردان تا دندان مسلح مقابله کنند. ارتش لبنان مجبور به دخالت گردید و همانطور که گفتیم بخشی از اعضای گروه که در آپارتمان بودند در این درگیری کشته شدند.

ارتش لبنان در حال حاضر در موضعی سخت قرار گرفته است. از یک سو سربازان اجازه ورود به اردوگاه را ندارند و با ورود به آن صفحه  جدیدی در معادلات سیاسی لبنان گشوده خواهد شد. از طرف دیگر در صورت تضعیف ارتش موضع کلوپ ولش در لبنان محکم می گردد و این به نفع هیچکدام از نیروهای ضد سیاست های آمریکا و اسرائیل در منطقه نیست. کلوپ در سال گذشته تلاش کرد تا ریاست جمهوری را به دست آورد اما با شکست مواجه شد. در نتیجه با داشتن اکثریت پارلمانی تلاش می کند تا نقش ریاست جمهوری را به نقشی سمبلیک تقلیل دهد. سپس کلوپ تلاش کرد تا کمیته پارلمانی قانون اساسی که کلیه سیاست های اجرائی دولت را کنترل می کند تحت پوشش خود درآورد. اما پس از شکست موفق شداز طریق مجلس این کمیته را کاملا از میان بردارد.

کلوپ ولش همچنین تلاش کرد تا با استفاده از ارتش، حزب الله لبنان را خلع سلاح نماید اما ارتش لبنان از این اقدام خودداری نمود. در نتیجه اسرائیل با هماهنگی با آمریکا جنگ تابستان 2006 را به راه انداخت تا در طی آن بتواند حزب الله را از نظر نظامی از میان بردارد. ارتش لبنان از نظر دولت بوش مانعی برای اجرای سیاست های آمریکا و اسرائیل در منطقه است. اولا اگر ارتش تضعیف گردد، 70% مسیحیان لبنان که طرفدار جنبش آزاد وطن پرستان به رهبری میشل آون هستند، حامی دیگری نخواهند داشت و اقلیت طرفدار فالانژها می توانند به عنوان نماینده مسیحیان در لبنان ظاهر گردند. دوما با ارتشی ضعیف لبنان دیگر نخواهد توانست به حمایت از خواست بازگشت آوارگان فلسطینی و حفظ تمامیت ارضی لبنان کاری انجام دهد.  به قول سیمور هرش، دولت بوش ابتدا این گروه را مسلح نمود تا اهدافی را که اسرائیل نتوانست ار طریق نظامی به آن برسد به سرانجام رساند و وقتی که "دوره مفید" این گروه به اتمام رسید، به ارتش لبنان کمک می کند تا آن را از میان بردارد. ولی واقعیت این است که آمریکا و اسرائیل خواهان لبنانی ضعیف  هستند و می خواهند به هر طریق که شده لبنان و سوریه را مانند عراق به بانتوستان هایی متشکل از اقلیت ها تقسیم کنند. 

قبلی

ببرگشت

بعدی