ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

از این که رانده شدن به این نقطه چقدراجتناب پذیربودیا نه،معیار اصلی درارزیابی ازاین رویداد را میزان تقویت و بالندگی جنبش دانشجوئی با مجموعه مولفه های تشکیل دهنده خود،تعیین می کند. وبرهمین اساس است که می توان گفت،عروج ونزول ویاسودوزیان این یا آن طیف واین یا آن گروه واین یا آن بخش جنبش دانشجوئی هرگزنمی تواند جایگزین برگزاری مراسم 16 آذرتوسط خود جنبش دانشجوئی باحضور بدنه وحضورحتی الامکان همه طیف های متعلق به آن والبته با نقش آفرینی هرچه بیشترجنبش چپ درآن بشود.بگذاریم که روز 16 آذرهم چنان به مثابه نماد وتجسم جنبش رزمنده و چندگونه جنبش دانشجوئی باقی بماند.بگذاریم که نیروهای چپ وسوسیالیست با برخوردنقادانه ازتجربه وعملکرد امسال ودرس های برگرفته ازآن نقش شایسته خویش را در برگزاری هرچه باشکوهترآتی آن ومهمترازآن درتقویت صفوف جنبش دانشجوئی به مثابه یک جنبش متکثر ومیلیونی بکارگیرند.

مؤلفه های بلوغ، و بحران بلوغ

واقعیت آن است که جنبش دانشجوئی اکنون باچندین چالش همزمان بشرح زیرمواجه  هست که پاسخ مناسب وهمزمان به همه آنهاست که درجه بلوغ وخود آگاهی آن رابه نمایش  می گذارد ونشان می دهد که تاچه حد به جنبشی "برای خود "تبدیل شده است:

الف- طیف بندی های خود رابسرانجام برساند.مهم آنست که این طیف بندی ها روی موازین و اختلافات واقعی وبنیادامتفاوت بنانهاده شود ونه به صورت زودرس برروی خرده اختلافات وخرده گرایشات.مهم آنست که درکنارآن دریابیم که هیچ طیفی باهرادعا وگستره وباهراهمیت وهردرجه حقانیتی که برای خود قائل است،به تنهائی معادل جنبش دانشجوئی نیست ونمی تواند باشد. ودرنتیجه ازقلمدادکردن خود به مثابه سخنگو ویانماینده کلیت جنبش،تاچه رسد بنام آن عملکردن، بایداجتناب ورزید.

ب-به موازات روند فوق وعلیرغم آن، درمبارزه علیه استبداد ومقابله باپادگانی کردن دانشگاه وجامعه،باید بیشترین نیروی متحد بدنه دانشجوئی را به میدان مبارزه کشاند. بی شک چنین هدفی جزبا تکیه برمطالبات فراگیردانشجوئی و انجام اتحاد عمل ها و اقدامات مشترک طیف های گوناگون دانشجوئی-حتا اگرشده بصورت ائتلاف ها وهمکاری های موردی حول اشتراکات و مهمترین مطالبات، ناممکن است.

ج-تقویت هرچه بیشتر پیوند وهمبستگی متقابل جنبش دانشجوئی با سایرجنبش های اجتماعی و طبقاتی. درست است  که محیط های دانشگاهی درنهایت بازتاب دهنده قطب بندی ها وصف آرائی ها طبقاتی وسیاسی اصلی درجامعه است.اما آن ها درقالب پدیده ای به نام دانشجو( با داشتن خودویژه گی هائی برخاسته ازفاکتورهای متعدد-ازجمله خاستگاه طبقاتی، چشم انداز صعود طبقاتی وامکان بکارگمارده شدن با حقوق های مکفی وبالا توسط بورژوازی که تازه تبدیل به مزدوحقوق بگیررسمی می شود،عنصر آگاهی درحال تحول ناشی ازپویش قشر دانشجووسیالیت متعلق به آن و...) عبورمی کند،آنهم بصورت یک روند و درحال شدن.ازاینروبرخورد مکانیکی وخطی باآن وتقسیم بندی زودرس ونارس دانشجویان براین اساس، به منزله نادیده گرفتن قانونمندی انکشاف این پدیده پویا ومتحول بوده و تاوان سنگینی خواهد داشت.

علاوه براین درجامعه تحت سلطه فراگیرمناسبات سرمایه داری،که همه چیزرا به کالاوقابل خریدن به وسیله پول کرده است،ونکبت های افزوده شده به مثابه جبرغیراقتصادی توسط یک نظام سیاسی تاریک اندیش، نامتعارف وبشدت انگل به مبارزه طبقاتی، ونیزبسط دامنه ومفهوم اسثتمارومبارزه طبقاتی که بسی فراترازقرن گذشته خصلت جهانشمول و تعمیم یافته پیداکرده ومبارزه علیه نظامی که انسان ها را به  برده مزدورویا حتا بدترازآن به برده گرسنه و فاقد حق کاروتأمین نیازهای اولیه زندگی محکوم می کند، مثل همه جای جامعه، درسطح دانشگاه ها هم، بشدت جاری است.رهاکردن این عرصه زنده وپویا که قاطبه دانشجویان هرروز درمحیط زیست و تحصیل خود با آن دست بگریبانند ،و جستجوی جنگل ِ مبارزه طبقاتی ازپشت درختان،سخت اغفال کننده است. وانگهی چه لیبرالها خوششان بیاید و چه نیاید،درجامعه سرمایه داری مبارزه علیه حاکمیت استبدادی درعین حال مبارزه علیه مناسبات  تولیدی واجتماعی ی که این استبداد وظیفه حراست ازآن را بعهده دارد نیزهست.

ودراین رابطه مهم است که فعالین جنبش دانشجوئی بدانند که اولا این جنبش به مثابه یک جنبش اجتماعی مهم و تأثیرگذار،خود دارای اصالت نسبی بوده وباین اعتبارنمی توان ونباید آن را به زیرمجموعه وزائده هیچ جنبش دیگری تبدیل کرد. ثانیا،وازقضا، ازموضع ومنظر یک جنبش متکی برمطالبات مشخص و سازمان یابی مستقل ودارای ظرفیت بالای فراروی،می تواند بیشترین پیوند وهمبستگی وتأثیرگزاری و تأثیرپذیری با سایرجبنش های اجتماعی و طبقاتی،و بویژه جنبش طبقه بزرگ مزدوحقوق بگیران را داشته باشد وازقبل ِ آن،سهم شایسته ای درتولید وبازتولید کادرهای رزمنده وفعال سایرجنبش های اجتماعی وطبقاتی بعهده بگیرد.

بدیهی است که دراین میان بخش چپ جنبش دانشجوئی می تواند پیوندهای عمیق ترواخص تری را باجنبش های کارگری ودیگرجنبش ها برقرارکند.خوشبختانه اکنون مطرح شدن شعار دانشجو، کارگر،معلم پیوندتان مبارک، ویا شعارجنبش دانشجوئی،متحد جنبش کارگری وجنبش زنان ...نشان ازجوانه زدن آگاهی درمیان دانشجویان نسبت به این ضرورت است.

د-درچهارچوب مولفه های فوق بی شک مبارزه نظری،سیاسی وعملی درمیان طیف های گوناگون دانشجوئی جریان داشته ونشان دهنده تپش نبض جامعه در"جامعه" کوچک تر وفشرده تر شده دانشجوئی است.درهمین رابطه مبارزه نظری،سیاسی و عملی نیروهای چپ وسوسیالیستی علیه  طیف  نیروهای راست وعلیه عقبه های  لیبرال ها ازهمه نوع آن درمیان دانشجویان وعلیه سیاست های تباه کننده نئولیبرالی، ومنزوی ساختن آنها جاری است که نیاز به تقویت آن هم هست.روشن است که لیبرال ها ومدافعان آن ها دردانشگاه هامی کوشند که بابدست گرفتن هژمونی جنبش دانشجوئی آن را بسوی باتلاق روانه کرده  وازآن مثابه ابزاری درخدمت اصلاح نظام استبدادی - طبقاتی حاکم ودرخدمت چانه زنی خود برای مشارکت درقدرت سودجویند.مهم آنست که جناح چپ جنبش دانشجوئی بتواند آنها را درمیدان مبارزه عملی ودرمیان بدنه دانشجوئی،با اتکاء به تجربه خود آن هامنزوی کندو نه آنکه احیانا با برخوردهای سکتاریستی خود را ازبدنه دانشجوئی جداکند.

همانطورکه اشاره شد محیط دانشجوئی درواقع خود ماکتی ازیک جامعه زنده وپویاست که ساختارعمده آن را قشرها وگرایشات گوناگون برآمده ازخاستگاه کارگری وسایرلایه های فرودست ونیزدختران دانشجوئی که باتمام وجودخوداحساس ستم مضاعف حاکم برجامعه را با خود بدرون دانشگاه ها می آورند،ودانشجویانی که متعلق به جنبش های قومی –ملی ومالامال از رنج های ناشی ازستم مضاعفی هستند که برآنها روامی شود، وبالأخره قاطبه دانشجویانی که همه روزه درمعرض انواع فشارهای سیاسی وصنفی وفرهنگی وروانی و...قراردارند، تشکیل می دهد. بی تردید سازماندهی این جامعه میلیونی را تنها می توان با درنظرگرفتن آن به مثابه یک جنبش متکثروگسترده شده درسرتاسرکشور به انجام رساند.موفقیت دراین امربی شک تمرین وتجربه خوبی خواهد بود،برای فراگیری منش دموکراتیک و برای نقش آفرینی وحضورمؤثرتراین جنبش وعناصرآن درمتن جامعه ودرمیدانی بس فراختر.

ه-نیروهای چپ وسوسیالیستی ازهرطیفی، تنها بربسترمولفه های فوق است که می توانند شکوفا شده وبه نقش آفرینی دربیشترین سطح ممکنه بپردازند.چپ ها باید بدانند مقابله با هژمونی طلبی گرایشات راست نه ازموضوع هژمونی طلبی متقابل ورقابت برسرآن،بلکه ازمنظرنگاه یک سوسیالیست به جنبش به مثابه یک جنبش دارای ظرفیت خودرهان وبدورازنگاه ابزاری می گذرد.

ادامه دارد

 

قبلی

برگشت

بعدی