ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

مدرنیسم، مثل "کش" کشیده شدند ، بلا فاصله با تئوری های اختراع سنت ها و روا یت های مذهبی مجددا این کش در رفته و به لحاظ ذهنی به عقب باز گشتند.

تاریخ در متن اروپا از آنجا که سکولار است خطی شده است. یعنی از A بهو ازB بهو به طرف بالا در حال حرکت است در حالیکه در جهان اسلام حرکت تاریخ دورگشتی شده است.  در جهان اسلام نه تاریخ واقعی و نه مورخ حقیقی و نه یک سبک فکری در فلسفه تاریخ وجود دارد. به زعم دینر اگر چه مقابل لغت انگلیسی ) History و یا آلمانی   Geschichte) کلمه تاریخ وجود دارد، ولی در واقع تاریخ روایت آنچیزی است که اتفاق افتاده است  و بهترین بوده است.به زعم دینر تاریخ در کشور های جهان اسلام تاریخ نگاری است و به توصیف ظهور و سقوط دودمان ها و سلسله ها می پردازد و حداکثر از نوع مشروعیت این سلسله ها در آن زمان گزارش می دهد. در حالیکه تاریخ در اروپا ساخته و پرداخته انسان است. ما در تاریخ اروپا از پدیده های جمعی به یک عصر یا دوره مشخصی چون عصر روشنگری، دوره رفرماسیون و... می رسیم. در واقع تاریخ، تاریخ عقلانیت وعقلانی شدن است.

در حالیکه دوران تاریخی در جهان اسلام به گزارش دوره هر دودمان اختصاص دارد. گویی گسستی به لحاظ تاریخی که نقطه تغییر در متن تاریخی باشد،  وجود ندارد مراجعه کردن دوباره به اسلام ویک مدل ایده آل ساختن از آن و یا  اصرار بر اجرای قوانین اسلامی الگوی تکامل در جهان اسلام را به یک حرکت دوری تبدیل کرده است. .از نظر دینر آنچه که در کشور های اسلامی ادعا می شود،  باید با پایه مادی  و اجتماعی آن مطرح شود، در غیر این صورت تنها ادعایی بیش نخواهد بود. به این معنا که رابطه  بین ذهن وعمل باید بر اساس پایه های مادی  و ظرفیت های اجتماعی  و فکری آن استوار باشد.  در غیر این صورت ذهن و عمل از هم جدا می شود و در حد نظر باقی می ماند ( و یا به تضاد با هم می افتند.

از نظر دینر این حرکت دوری تاریخی در جهان اسلام بدلیل نوع فهم مسلمانان از تاریخ و زمان است، که در قالب قوانین و حقوق مذهبی درک می شود. به این معنا که زمان ، حرکت به جلو ندارد و همه چیز بر اساس گذشته سنجیده می شود ( واین حرکت دوری نیز در ذهنیت روشنفکران دیده می شود و در ذهن ناخود آگاه روشنفکران ما پایداری می کند.

این مسئله، امروز در متون علمی روشنفکران و تحصیلکرده مسلمان در نظام آموزش سکولار نیز دیده می شود. به این معنا که برای استدلال های خود در ارتباط با مسائل مدرن و حتی بحث علمی به گذشته، به احادیث، روایات و قرآن بازمی گردند.  با وجود آنکه از موردی سخن می گوید که هم شرایط تاریخی آن به پایان رسیده است و هم پایه مادی و اجتماعی آن افول کرده است).

محور زمان نه در حال و آینده، بلکه در گذشته است و گذشته نه به معنای طول تاریخ تا به امروز بلکه در زمان ایده آل یعنی هجرت پیامبر اسلام به مدینه در سال  622 ( وخود مدینه)  است. این گذشته به زعم دینر در بین مسلمین اتوپی شده است و روایتی است که هر روز در بین آنها تکرار می شود.  دینر سوال می کند ، این روایت از گذشته چطور می تواند به یک تعبیر دورگشتی از تاریخ تبدیل شود؟

چطور می تواند این روایت های مذهبی در بستر چنین پایه های مادی و اجتماعی در دنیای امروز به واقعیت بپیوندد؟

ویژگی این روایت های تاریخی و مذهبی چیست؟

از نظر دینر تغییرات و نو آوری ها در شیوه تفکر دوری به تله می افتد. بدلیل آنکه این نوع از تفکر  در بین مسلمین عادی شده است و به آن شک نمی کنند و به عبارتی،  اینکه آیا این هنجا و نرم در نوع  و شیوه تفکر باید تغییر کند یا نه، چندان به خود آگاهی ذهن وارد نمی شود. 

در بخش نا خود آگاه ذهن حاکم است و تفکر و رفتار فردی و جمعی ما را به پیش می برد.

دینر معتقد است که حوادث روز و مربوط به حال با حوادث تاریخی و مذهبی ( به طور مثال به واقعه کربلا و .. ) سنجیده می شود و مورد تعبیر و تفسیر قرار می گیرد. گویی تاریخ در کشور های اسلامی تکرار بودن هاست ( چیزی که در گذشته وجود داشته است). به تعبیر دینر آینده در تفکر مسلمین شباهت به گذشته دارد، همانند قطره آبی که به آب شباهت دارد.

دینر در ادامه به شیوه تاریخ نویس مسلمانان اشاره دارد وعنوان می کند که روش مورخان اسلامی همانند روش قرون وسطی یا زمان کلاسیک اروپا است. بطوریکه  بیشتر به توصیف آنچه که بوده یا هست می پردازد تا اینکه توضیح دهند به چه دلیل اتفاق افتاده است و چرا اینطور شد.

او در این ارتباط به آثار ابو جعفر طبری ( 839- 923) اشاره دارد (2).

طبری از نظر دینی به زعم دینر در آثار خود از اجتهاد عقلی استفاده ای نکرده است و تنها به گزارش اخبار اکتفا کرده  و از اسناد های متضادی که کم و بیش در آن زمان یافت می شد، استفاده ای نکرده است  ( باید توجه داشت که از فوت پیامبر اسلام تا اولین نوشته های مربوط به زندگینامه آن بزرگوار یعنی تا اوایل قرن 9 یعنی به مدت دو قرن، سند قابل توجهی در دست نیست و اولین زندگینامه های مربوط به پیامبر اسلام  مربوط به اوایل قرن 9 و قرن 10 می باشد، از جمله ابن هشام  متوفی در سال 834 می باشد .

اودر اثر خود از منبعی واقعی یا فرضی  از ابن اسحاق یاد می کند که اصلا در دست نیست ، به همین دلیل ،  اسلام شناسان غربی برای شناخت پیدا کردن به این دو قرن یعنی قرن اول و دوم هجری ، که در کتاب اولیگ به نام آغاز تاریک منتشر شده است ، از طریق روش نقدی- تاریخی ، فیلولوگی ، باستانشناسی  و مراجعه به سکه های رایج آن زمان و ...  تلاش می کنند ).

در آخر دینر به مقایسه دو دین یعنی اسلام و یهودیت تحت عنوان ادیان " قانون"  پرداخته و به تضاد های موجود در یهودیان در آستانه ورود به مدرن اشاره شده است. در تضاد بین قوانین مذهبی متکی بر وحی و تاریخ دنیوی، هسته اصلی این دین ( یهودیت) در ورود به  دنیای روشنگری، به چالش سختی رفت. از نظر دینر در این مسیر تفکر تاریخی یهودیت در دین کلاسیک یهود مورد تهدید قرار گرفت. در اواسط قرن 18 تلاش بسیار شد، تحت تاثیر دوران روشنگری و رفرم مذهبی در مسیحیت،  متن عهد عتیق ( تورات) همانند  عهد جدید (انجیل ) در بین یهودیان تاریخی انگا شته شود و بصورت متنی تاریخی خوانده شود .در پایان این مقاله ، باز می گردم به سوال آغازین کتاب، براستی چرا مسلمانان عقب ماندند و دیگران پیشرفت کردند ؟

برای پاسخ دادن به این سوال که چرا جهان اسلام عقب ماند و دیگران پیش رفتند به یک روش نقدی -- تاریخی  نیاز داریم.  البته باید در این بررسی مسئولیت بخش بزرگی از این عقب ماندگی را هم بپذیریم که برای حافظه جمعی - تاریخی ما بسیار ضروری استچرا جهان اسلام در مسیر تاریخ خود،  تمام علومی را که از فرهنگ ایران ، هند ، یونان و حتی چین فرا گرفته بودند و جمع آوری کرده بودند ، در درون تمدن خود توسعه نداد؟

چه رابطه ای بین دین ( و به عبارتی نقش  رو حانیون ) و توسعه در جهان اسلام است و یا بوده است؟ نقطه تاریک افول جهان اسلام از کجا شروع می شود؟

جنگ های صلیبی بر روی جهان اسلام چه تاثیری گذاشت؟

انسور در جهان اسلام  به چه معنی است و دارای چه تاریخی است؟.....

 سوال های فوق و ده ها سوال دیگر پایه تحقیقات وسیعی را ایجاب می کند که آشکار کردن آنها نیاز به روشی نقدی -- تاریخی - و متمرکز بر فاکتور های داخلی ( دین ، اقتصاد، سیاست و فرهنگ) و فاکتور های خارجی  می طلبد. ما به ذهنی علمی ( سکولار) احتیاج داریم که قادر باشد با پدیده ها فاصله بگیرد و آنها را  از بیرون ود رون بی هیچ تعصبی  زیرو رو کند

 

قبلی

برگشت

بعدی