ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

در فاصله اين سه ماه آن نيروي مردم به صحنه بيايد. تجربه اصلاحات به ذهنيت مردم صدمه زده است. مردم به اين سادگي اعتماد نخواهند كرد.

ديدگاه سوم: گروهي شركت در انتخابات را بدلايل قانون اساسي و حكومت و از نظر عملي و نظري درست نميدانند. زيراكه شركت در آن مشروعيت برايش بوجود مي آورد. گروهي ديگر براين باور است كه شركت در انتخابات, فضاي سياسي را در داخل كشور باز ميكند. هيچيك از اين دو, كار اپوزيسيون فعال نيست.

 اپوزيسيون حقوق خودش را فراموش كرده، ناكارآمد گشته است, «دوستان ما تبديل به مفسرين مبرز حكومت شده اند؟!»

انتخابات آزاد بگونه ابزار استراتژيك براي تغيير وضع موجود كارآمد است. بدون توسل به نيروي مردم، به نهادهاي بين المللي، سازمان ملل متحد، شكايت بدادگاه هاي بين المللي، كاري از پيش نمي بريم. حكومت در ايران همه كنوانسيون هاي جهاني را امضاء كرده و برسميت شناخته است. اتكاي ما بايد به اين قوانين گردد.

نقش ما نبايد تنها به ناظر و تحليل گر خلاصه شود. انتخابات بايد بگونه يك شعار محوري مطالبات اجتماعي، سنديكايي، كارگري و دانشجويي مطرح گردد. ما از كساني حمايت مي كنيم كه از جنبش مطالباتي مردم ايران حمايت كنند، «حال چه در دايره قدرت حكومت و يا در بيرون آن قرار گرفته باشند»؟! تحريم صحيح نيست. زيرا, «بصورت ايده اولوژيك حق خود را سلب مي كنيم»؟!

ما شركت نميكنيم و راي نمي دهيم، اين صحيح است. آن پرسش هاي فرازين چون واضح نيستند، جوابي هم ندارند.

با توجه به مجموعه تحليل هاي نظري فرازين از سوي سه شخصيت شناخته و سه جريان گونه گون سياسي اپوزيسيون كه ميتوان از آن بمثابه «مشت نمونه خروار» است، سخن بميان آورد، دريافت كه چرا نيروهاي مخالف رژيم دركليت اش هنوز هم در آستانه بيست و نهمين سالگرد جمهوري اسلامي در برابر سلطه و مانورهاي اقتدارگرايانه استبداد حاكم، بگونه اهرمي ناكارآمد و انفعالي درآمده كه به درستي برآينده ترين استعداد و دانش و هنرشان, به نظاره گري رويدادها و تحليل و تفسير كنش هاي حكومتگران و اختلافات درون جناحي نهادهاي قدرت بدست، بسنده گرديده و نه در راستاي هماهنگي و همرايي بر سر اصولي كه در پهنه انديشه وري دموكراتيك، بديهي، عرفي و متداول اند.

استوار بريك چنين پايه سست و لرزان تفكر به خود مشغول و خودشيفتگي برتري خواهانه است كه، تني چند از نخبگان سياسي اپوزيسيون در برابر جمعي از ايرانيان شيفته و دلسوز به مسايل ايران به سخن مي نشينند، چونان دو دهه گذشته «كارشناسانه» و «مبرزانه» به تحليل هاي نظري و تئوريك تكراري دست مي يازند, اما شوربختانه در گستره عمل, كمترين دستمايه اي را كه بتواند مشگل گشا، كارآمد و اميد آفرين باشد،‌ارايه نميدهند. در اين مرحله از مبارزه كه مافياي جمهوري اسلامي كشور مارا در حصار انزواي مطلق سياسي و اقتصادي جهاني درآورده است،‌ وظيفه گروههاي سياسي و همه ايران دوستان آزاده در اينستكه, بدور از مرزبنديهاي جبری ي جدايي و اسارت آور چپ و راست، كه سياست بازان حرفه‌اي بر ما تحميل كرده اند،‌ خودآگاهانه سمت و سوي مبارزه و كنش هاي همسوي خود را متوجه عاملان اصلي شوربختي و تيره روزي مردم ايران،‌ يعني بي خردان و ياوه سرايان ستمگر حاكم كرده و موضع صريح و روشن خود را در آستانه انجام هشتمين دوره «انتصابات فرمايشي و فقاهتي» مجلس اسلامي كه زنده ياد داريوش فروهر با جرات و صراحت آنرا «خيمه شب بازي انتخابات» ناميد و تحريم اش را متهورانه اعلام نمود، بيان بدارند كه ما از آن بگونه زيرسخن به ميان مي آوريم:

1-   حاكميت جمهوري اسلامي, استبدادي، ‌ارتجاعي، ‌قرون وسطايي و ضدملي است. بنابراين بر پايه قوانين و اصول فقاهتي مندرج در قانون اساسي آن, بويژه عملكرد نهادهاي قضايي و اجرايي اش چونان بيست ونه سال گذشته، نميتوان انجام هرگونه گزينش آزاد و مردمي را از سوي حكومتگزاران آن, انتظار داشت.در اين راستا، ارايه هرگونه راهكار اپورتونيستي و تعريف و تحليل هاي تنها بخود مشغول روشنفكرانه كه در فراز از آن سخن به ميان آورديم، راه گشا و مشگل گشا نبوده و به خواست هاي بنيادين مردم ايران، كه بركناري حاكميت فقاهتي, از اريكه قدرت می باشد، جامه عمل نمي پوشاند. چشم اميد به لايه هايي از درون ساختار حاكميت كه بنادرستي و كاذبانه «اصلاح گران» نام گرفته اند، جز دور افتادن از جنبش مردمسالاري و فرسايش نيرو و زمان, فرآيندي ديگر, بهمراه نخواهد داشت. كارنامه هشت ساله دولت خاتمي آزموني است كه ديگر نيازي به آزمودن دوباره آن نمي باشد.

2-نمي توان از يكسو شركت در انتخابات فقاهتي را به سبب برخوردهاي حذفي شوراي نگهبان و بسته بودن راههاي رقابت, رد كرد (نهضت آزادي) و انصراف خود را ا ز ورود به مبارزه بيان داشت، اما از سوي ديگر, موعظه گرانه به حكومتيان هشداد داد كه درصورت ادامه روشهاي نادرست گذشته, شكاف ها حتي در درون نظام عميق تر ميشود و در آن صورت تمايلات و گرايشات ساختارشكن بيرون از نظام شكل ميگيرند و رشد مي كنند كه حاصل آن معلوم نيست به نفع مصالح ملي كشورمان تمام شود. بنابراين رهبران نهضت آزادي, نگران فروپاشي ساختار نظامي هستند كه در بيست و نه سال گذشته براي ملت ايران در درون, محنت و محروميت و حقارت و بندگي و تنگدستي ببار آورده و در پهنه ي سياست خارجي منافع و مصالح ملي كشور مارا در طبق اخلاص پيش روی تروريست هاي اسلامي حزب الله لبنان و عراق و سوريه نهاده و اين چنين ميهن مان را به انزواي مطلق سياسي و اقتصادي دچار ساخته است.

3 – در آغاز اين نوشتار بااشاره به فرآيند پال تاكي كه, سه تن از فعالان و نخبگان سياسي اپوزيسيون برون مرزي پيرامون «انتخابات فقاهتي» سخن راندند و در پايان هم راه حل مشكل گشا و كارآمدي را ارايه ندادند، بروشني مي توان همسويي و همخواني هاي نظري و تحليلي مشابهي ميان آنان با نهضت آزادي، مجاهدين انقلاب اسلامي و «اصلاح گران» در درون جامعه ايران مشاهده کرد.

از جمله, همه از يكسو ميگويند, در انتخابات شركت نمي كنيم, ولي از سويي ديگر ميخواهند از كانديداهايي كه از فيلتر شوراي نگهبان و نهادهاي اطلاعاتي رژيم گذشته اند، در صورتيكه از جنبش مطالباتي مردم ايران حمايت كنند، حال «چه در دايره قدرت حكومت و يا در بيرون از آن» قرار گرفته باشند، پشتيباني كنند. اما اين نظريه ‌پردازان و فعالان سياسي برون و درون مرزي, خودبخوبي از سرنوشت همه آن هزاران هزار مدافعين جنبش هاي مطالباتي مردم ايران در درون زندانها و شكنجه‌گاههاي رژيم و يا ربوده شدگاني که اجسادشان را در بيابانها رها کردند, آگاهي دارند. قتل هاي زنجيره اي از جمله نمونه هاي زنده اي از درنده‌گي و خون آشامي گماشتگان و دست‌پروردگان انقلابي رژيمي هستند, كه هنوز هم بسياري از سياست بازان كهنه كار ديرين, چشم اميد به اصلاح و استحاله اش بسته اند.

2-   ميگويند «تحريم انتخابات» صحيح نيست،‌زيرا «بصورت ايده اولوژيك حق خود را سلب مي كنيم»؟! مي پرسيم كدام حقي را؟! از كه و از چه؟! مگر ايرانيان در يك جامعه باز و آزاد زندگي مي كنند كه از حق و حقوق و آزاديهاي متعارف درجهان آزاد،‌ برخوردار باشند كه خود اكنون با «تحريم» بخواهند آنرا از خود سلب كنند؟ شركت و يا اختيار سكوت در رابطه با برگزاري يك چنين مضحكه و خيمه شب بازي فقاهتي به نام انتخابات، معنايي جز قبول عبوديت،‌ تسليم و رضا و خواري و سلطه پذيري از سوي مستبدين و ستمگران حاكم، به همراه ندارد. بنابراين در اين هنگام كه حكومتگذاران جمهوري اسلامي با دردست داشتن تمامين ابزار قدرت و سركوب و اختناق ، راه را بر هرگونه جنبش آزاديخواهي، حقوق بشري و مطالباتي مردم ايران بسته اند، مي تواند تحريم انتخابات, به مثابه يك «شعار محوري» از سوي اپوزيسيون دموكرات ايران بگونه راهبردي، بيانگر مقاومت يكپارچه و اعتراضي ملي ما در برابر رژيم گردد و سرانجام, شكل گيري و سامان گيري جنبش همبستگي و همرايي ما ايرانيان را, بشارت دهد.

قبلی

برگشت

بعدی