ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

پشت پرده 2 سال مذاكرات ايران و اروپا

حسن داعی

حرف هاي نسبتا محرمانه دبير سابق شوراي امنيت ملي ايران در مورد مذاكرات هسته اي -  راهبرد ارگان مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام در جديد ترين شماره خود سخنان نسبتا محرمانه دكتر حسن روحاني دبير سابق شوراي امنيت ملي ايران را كه مهرماه سال گذشته در جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي بيان كرده را به دست چاپ سپرده است. رياست مركز تحقيقات استراتژيك را روحاني بر عهده دارد. وي در سخنان خود كه در بخشي از آن نيز به پرسشهاي حاضران پاسخ گفته سير مذاكرات يكساله ايران با اروپا تا آن زمان را تشريح كرده است. به نظر مي رسد براي پي بردن به جزئيات پرونده حساس هسته اي ايران خواندن اين سخنان كه متن كامل آن را به نقل از سايت فردادر ذيل آمده، ضروري است . در بحث هسته‌اي حساسيت موضوع از اينجا نشأت مي‌گيرد كه در فن‌آوري‌هاي مربوط به بخش هسته‌اي،‌بخش چرخه سوخت يك حساسيت ويژه‌اي دارد. به دليل اينكه توانمندي در چرخه سوخت، تقريبا مساوي است با توانمندي يك كشور براي ساخت سلاح هسته‌اي در زماني كه اراده سياسي آن كشور بر اين امر تعليق بگيرد. يعني كشوري كه چرخه سوخت دارد مي‌تواند اورانيوم را غني كند و كشوري كه مي‌تواند اورانيوم را تا يك مرز حدودا 5/3% غني كند، اين توانمندي را خواهد داشت كه آن را تا بيش از 90% هم غني كند و به همين دليل، اين توانمندي امروزه با حساسيت فوق‌العاده در محافل بين‌المللي مورد بحث است. كشوري كه داراي اين توانمندي باشد با نگراني و حساسيت با آن برخورد مي‌شود. معمول اين است كه فشار را به كشوري وارد مي‌كنند كه در آستانه است. يعني اگر واقعا كشوري اين توانمندي را به طور كامل به دست بياورد ادامه فشار بسيار سخت و يا ناممكن مي‌شود و كشوري هم كه به زودي به اين توانمندي نمي رسد، قاعدتا فشاري بر آن وارد نمي‌شود. اما كشوري كه در آستانه دستيابي به فن‌آوري قرار مي‌گيرد، فشارهاي فراواني به آن وارد مي شود تا فعاليت خود را متوقف كند و به سمت تكميل آن توانمندي نرود و لذا در اين حالت، فشارها دو چندان مي‌شود.

 جمهوري اسلامي ايران از 16-15 سال قبل يعني از سال‌هاي 67-66، يكي از موضوعاتي كه دنبال مي‌كرد اين بود كه بتواند فن‌آوري چرخه سوخت را به دست بياورد، زيرا همواره استفاده از انرژي هسته‌اي مدنظر بوده و مي‌خواستيم داراي نيروگاه هسته‌اي باشيم و اينكه بتوانيم سوخت آن را هم خودمان توليد كنيم. براي اينكه بتوانيم فن‌آوري و امكانات چرخه سوخت را از كشوري خريداري كنيم، تلاش زيادي شد. در آن سال‌ها و شرايط آن زمان، ما بيشتر دنبال شوروي و چين بوديم ولي هيچ كشوري حاضر نشد كه اين فن‌آوري را به ما بدهد. گرچه حق طبيعي يك كشور است كه داراي چرخه سوخت باشد، اما به خاطر قابليت‌هايي كه در سايه اين فن‌آوري ايجاد مي شود، از دادن آن پرهيز مي‌كردند،ْ لذا تلاش براي اينكه ما بتوانيم اين توانمندي‌ را از طرق مختلف بدست آوريم آغاز شد، مثلا فعاليت‌هايي كه بايد در داخل كشور انجام بگيرد تا به توانمندي‌هاي ملي در اين زمينه برسيم و يا ورود بازار سياه و تماس با افراد و شبكه‌هاي مختلف در اين زمينه، شروع شد. در اين زمينه‌ها قدم‌هايي در داخل برداشته شد و يكسري امكانات از طرق مختلف آماده شد.

در سال‌هاي اخير، يعني از سال 78 تصميم گرفته شد تا اين امكاناتي كه داشتيم فعال‌تر كنيم. به همين دليل، تلاش مضاعفي در كشور آغاز شد و يكسري اختياراتي به سازمان انرژي اتمي داده شد كه قبلا در اختيار اين سازمان نبود. يعني از لحاظ اعتبارات و نحوه هزينه‌ آنها با تسهيلات جديد و مقررات ويژه، دست سازمان باز گذاشته شد، تا بتوانند بدون عبور از پيچ و خم هاي مقرراتي،‌فعال شوند.

 در پي اين فعاليت‌ها بود كه تاستان 1381 سروصدايي در رسانه‌هاي غربي آغاز شد مبني بر اينكه ايران مشغول ساخت بمب اتم است. به ياد داريد كه اين سروصدا در مرداد سال 1381 شروع شد. پس از اين سروصدا، آژانس‌ هم وارد عمل شد و از ايران در اين زمينه سوالاتي را مطرح كرد تا روشن شود آيا اقدامات ايران قانوني بوده يا نه؟ فعاليت‌ها مخفي بوده و يا غير مخفي؟ آيا اين اقدامات با تعهدات ايران طبق معاهده NPT و قرارداد پادمان انطباق دارد يا نه؟ آيا برخلاف مقررات، اعمالي انجام شده است يا نه؟ به خاطر داريد كه سر و صداي زيادي در رسانه‌هاي جهان شد و در پي آن، آقاي البرادعي در زمستان سال 1381 به ايران سفر كرد. در اين سفر از نطنز بازديد به عمل آورد. بعد از آن، اين بحث پيش آمد كه پرونده ايران در شوراي حكام مطرح شود. به دليل اينكه امريكايي‌ها در آن ايام مصمم بودند كه به عراق حمله كنند،‌لذا دست نگه داشتند و به همين دليل فتيله مسئله را مقداري پايين كشيدند. در آن شرايط، اين بحث هم در آمريكا مطرح بود كه ايران اول يا عراق؟ ولي در نهايت تصميم بر اين شد كه به عراق حمله شود. لذا آمريكا كاملا خود را در بهمن آماده مي كرد و در اسفند ماه با آمادگي كامل ظاهر شده بود و در روز آخر اسفند حمله به عراق آغاز شد. خود به خود، سرو صداي بحث ايران در ماه فروردين و ارديبهشت به دليل اينكه اوج بحث عراق و لشكركشي به آنجابود، كمتر شد. اما از خرداد كه پيروزي آمريكا در عراق مشهود شد و به اصطلاح خودشان توانستند عراق را تصرف كنند و هنوز هم مقاومتي كه امروز در عراق است و فشارهايي كه فعلا روي سربازان آمريكايي است شكل نگرفته بود، به اين فكر افتادند كه شرايط مناسب است تا مسئله ايران را در شوراي حكام مطرح كنند و زمينه مناسبي است تا پرونده به شوراي امنيت برود و به دنباله‌اش تحريم و يا حتي عمليات نظامي عليه ايران طراحي شود و يا حداقل فشارهاي سياسي و اقتصادي عليه ايران شكل بگيرد. به همين دليل، پرونده هسته‌اي ايران براي اولين بار در خرداد سال 1382 به طور رسمي در شوراي حكام آژانس مطرح شد. البته در آن جلسه قطعنامه‌اي صادر نشد، گزارش مدير كل مطرح شد و به عنوان بيانيه، رئيس اجلاس يك جمع‌بندي را ارائه كرد كه جمع‌بندي خوبي نبود،‌از آن زمان بود كه در كشور يك احساس خطري به وجود آمد كه يك توطئه‌اي ممكن است عليه ايران طراحي شده باشد و با مشكلاتي مواجه شويم. تا آن زمان عمدتا كارهاي سياسي و فني بر عهده سازمان انرژي اتمي بود. يعني سفير جمهوري اسلامي ايران در وين در بخش مربوط به آژانس، از طرف سازمان انرژي اتمي تعيين مي شد و با تصويب رئيس جمهور منصوب مي‌گرديد. بنابراين سازمان هم كار سياسي و هم كار فني را برعهده داشت. البته وزارت خارجه هم در بعضي از مسائل در آن مقطع كمك مي كرد.

اما احساس شد ضرورت دارد كه اين مسائل در سطح بالاتري مورد بحث و بررسي قرار گيرد و لذا موضوع در شوراي عالي امنيت ملي براي اولين بار مطرح شد كه چه اقداماتي بايد انجام شود.

در اين زمينه جلساتي برگزار شد تا به اجلاس بعدي كه اجلاس ماه سپتامبر (شهريور سال 82) بود، نزديك شديم. اختلاف نظر شديدي بين سازمان انرژي اتمي و وزارت خارجه پيش آمد.

 

قبلی

ببرگشت

بعدی