ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

وضعیت من هیچ اطلاعی نداشتند و بارها مورد بی حرمتی قرار گرفته بودند در حالی که حق هر خانواده ای است که بداند."

- " یک بار ظرف این 5 روز یعنی روز سوم بازداشت پس از فریاد زدن های زیاد و به در سلول کوبیدن های چند ساعته یک دقیقه وقت تلفن داشتم که بلافاصله پس از احوال پرسی توسط زندان بان قطع شد."

-   " بعد از دو روز و دو شب به من اجازه داده شد در حد شاید کمتر از 15 ثانیه با همسرم حرف بزنم و زندان بان وسط مکالمه من، تلفن را قطع کرد."

تماس با وکیل

 21 نفر از پاسخ دهندگان تماس تلفنی یا ملاقاتی با وکیل خود نداشته اند، دو نفر از آنها نیز پاسخ داده اند که وکیل نداشته اند:

-" حتی وقتی یکی از هم سلولی هایم به مادرش در تلفن گفته بود که با وکیل تماس بگیرد کلمه وکیل باعث شده بود تا بلافاصله تلفن قطع شود و حتی برخورد بدی هم با او صورت گرفت."

 بازجویی بدون حضور مقام قضایی

 تنها یک نفر از پاسخ دهندگان در حضور مقام قضایی بازجویی شده، 18 نفر بدون حضور مقام قضایی بازجویی شده اند و 4 نفر هم نمی دانستند بازجویشان مقام قضایی بوده است یا نه.

 بازجویی بدون حضور مامور زن

 20 نفر از پاسخ دهندگان بدون حضور مامور زن، توسط بازجوی(ان) مورد بازجویی قرار گرفته اند و بازجویان سه نفر از پاسخ دهندگان زن بوده اند.

سئوالات شخصی و مربوط به زندگی خصوصی

http://www.meydaan.org/UserFiles/Image/209/13Esfand-7.jpg

 از 13 نفر از پاسخ دهندگان در بازجویی سئوالات شخصی شده است، 10 نفر دیگر مورد سئوال شخصی قرار نگرفته اند:

 -  "در دو جا مرا تهیدید کرد که اطلاعات زیادی از زندگی شما دارم اما چون می خواهم بازجویی حرفه ای باشد اخلاق حرفه ای اجازه نمی دهد این سئوال ها رو بکنم."

-  "بازجو مساله طلاق خواهرم رو مطرح کرد و همین طور نحوه زندگی ام را مسخره می کرد(همه زندگی ات شده کار، نه تفریحی، نه ….)"

 -  "پرسیدند برای سفر کجا می روید یا اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید."

 -  "از اعتقادم به اسلام گرفته تا مشخصات اعضای خانواده و شغل و محل زندگی شان. و همچنین سفرهای خارجی و غیره."

 -  " از من درباره رابطه ای که با شوهرم دارم و زندگی قبلی ام سوال شخصی شد."

تهدید و توهین بازجویان

10 نفر از پاسخ دهندگان از سوی بازجو تهدید شده اند یا مورد توهین و فخاشی قرار گرفته اند اما 13 نفر مورد تهدید، توهین و فحاشی در بازجویی قرار نگرفته اند:       "می گفت بلایی سرت بیارم که ادب بشی . و اینکه احمق هستی، گول خوردی ، عقده های شخصی تونه که چنین خواسته هایی دارید و از این حرفها"

- "شبی که 4 ساعت منتظر بازجویی بودم وقتی به وضعیتم اعتراض کردم، کسی که به گمانم از نگهبانان مرد بود، مرا تهدید به زدن کرد و به من توهین کرد."

 -  " تهدید به نگه داشتن طولانی مدت و انتقال به بند عمومی شدم"

 امکانات بهداشتی و رفاهی

 غیر از 3 نفر، تمامی پاسخ دهندگان گزارش داده اند به طور کامل از امکانات رفاهی و بهداشتی که حق زندانی است از قبیل دسترسی به پزشک و دارو، هواخوری، آب بهداشتی، غذای مناسب، لباس تمیز و کافی و... برخوردار نبوده اند:

 - " شرایط بهداشتی بازداشتگاه وزرا اسفبار است. طوری که مجبور شدیم دست شویی ها را خودمان بشوریم. غذا مناسب نبود و حتی لیوان و قاشق به اندازه کافی نداشتیم. وزرا نور کافی نداشت. مارمولک هم در بازداشتگاه وجود داشت. کف بازداشت گاه فاقد موکت بود."

-  " در مدت بازداشت هواخوری نداشتیم. لباس تمیز و کافی و ملحفه دراختیار ما نبود. سلول از نور و هوای طبیعی برخوردار نبود. تعداد افراد در سلول ها زیاد بود. در موقع خواب از پتوی کافی برخوردار نبوده و سلول ها به شدت سرد بود."

-  " به هواخوری و لباس تمیز و کافی دسترسی نداشتیم. لامپ سلولها هم که تا صبح روشن بود. در ضمن گاهی زندانبان برای رفتن ما به توالت، بهانه می آورد؛ همین طور هم هوای اتاق ما خیلی خفه کننده بود."

-  "من سردرد شدید میگرنی داشتم اما از بردن من به بهداری خودداری کردند و مرا برای تفهیم اتهام پیش نماینده دادگاه انقلاب بردند . گفتم تا وقتی معاینه نشوم ، به سئوالات جواب نخواهم داد. او مرا به بهداری فرستاد . اما دکتر به گرفتن فشار خون من توسط دستیار خود، اکتفا کرد . من اصرار کردم که مورد معاینه قرار گیرم ولی به زور مرا به سلول برگرداندند.از دادن اسپری ضد حساسیتم که در کیفم قرار داشت خودداری کردند و داورهای قلبم هم نصف میزان مورد نیاز به من داده می شد."

 -  "ما فقط یک بار به هواخوری که یک نورگیر پاسیو مانند بود و فقط یک پنجره باز کوچک دربالا داشت رفتیم اما هوای آن نورگیر پراز لباس های پهن شده آنقدر بد بود که چند دقیقه بعد خودمان از نگهبان خواستیم که ما را به سلولمان برگرداند. آب بهداشتی نبود. به ما فقط لباس زیر داده شد؛ آن هم در ازای دریافت پول . انفرادی های بند عمومی که در روز آخر به آنجا منتقل شده بودیم. بسیار سرد بود. حال چندنفر ازدوستان ما بدبود. اما آنها بدرخواست ما برای رسیدگی به آنها توجهی نمیکردند واز دادن پتو بما خودداری میکردند."

 -   "بعد از دستگیری نیاز به پزشک و دارو داشتم ولی بعد از چندین ساعت این امکان را دادند. هواخوری نداشتم. لباس زیر خریداری کردم و روز سوم اجازه دادن حمام کنم. دستشویی و توالت فرنگی خیلی خیلی کثیفی در سلولهای 209 بود که به خودی خود منبع میکروب و کثافت بود."

 -  "هواخوری در مجموع 16 روز فقط سه بار و هر بار به مدت نیم ساعت داشتم و دو بار آن در زمانی بود که آفتاب نبود وعصر بود. اصلا خبر نداشتم که آب داخل سلول بهداشتی و برای خوردن نیست، تمام مدت آن آب را می خوردم و آنها به ما این را نگفته بودند.فقط چند روز آخر فهمیدیم که اب بهداشتی در خارج از سلول بوده و باید از آنجا آب به داخل می آوردیم اما وقتی به زندانبان اعتراض کردیم گفت: "مگر شما نمی دانستید؟" و ما گفتیم نه و گفت: من یادم رفته بود بگویم."

 -  "بند 209 بند تمیزی بود. اما سلول ها بوی نم می دادند و نور کافی نداشتند. حیاط و هواخوری نداشت. برای هواخوری توی یک پاسیوی 2 در 3 برای مدت 10 دقیقه فقط می ایستادیم. در فضای حدود 2 در 5، 7 نفر محبوس بودیم. در سلولهای پشتی که با یک تیغه جدا می شد، "افراد طالبان" بازداشت بودند که هر چهار ساعت یک بار اذان می گفتند و به خصوص با اذان گویی نیمه شب خواب را از چشم همه می ربودند."

 

قبلی

برگشت

بعدی