ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

به چه دلیل معتقدید رویکرد جنابعالی (یعنی نگاه به قرآن از دید موازنه عدمی) درمقایسه با رویکرد آقایان سروش و شبستری در پاسخ گویی به معضلات زندگی مسلمانان در دنیای مدرن موفق تر (هم به معنای انسجام و انصاف تئوریک و هم کارآمدی عملی در عرصه زندگی روزانه) است؟ اگر هست، پس چرا پذیرش آن برای دست کم اکثریت روشنفکران دینی حاضر در داخل ایران دشوار است؟

5. به نظر می رسد رویکردی که قائل است قرآن محصول کار پیامبر بوده است با اصل آزادی فردی پیامبر (رابطه آزاد با خدا) سازگارتر است. به بیان دیگر چرا محمد (ص) در تغییر و تحول متن قرآن از آزادی برخوردار نباشد؟ چرا او حق نداشته باشد در آن دخل و تصرف کند؟ یعنی اگر پیامبر چنین اراده ای بکند آیا خداوند او را "مجبور" به حفظ عین الفاظ و معانی الهی می کرد؟

6. استدلال دیگری که از سوی هواداران نظریه "قرآن، کلام محمد" ارائه می شود این است که اگر اين كتاب برخاسته از تجربه شخصی پيامبر نبود بحث هایی چون تدریجی نزولی بودن، ناسخ و منسوخ بودن، مجمل و مبین و اطلاق و اختصاص به این شکل که الان در قرآن دیده می شود نمی توانست باشد. در این جا به مواردی چون تغییر قبله، حکم شرب خمر و احکام جنگ و جهاد و  ..می توان اشاره کرد که همگی در همین متن موجود دارای احکام متنوعی هستند. این بحث ها در واقع نشان می دهد که متن قرآن تابع حالات و شرایط شخص پیامبر و جهان زیست وی بوده است كه او هم به عنوان یک انسان به ناچار شاهد تغيير تحول و رشد بوده است. انسان‌ها در حال تكامل خود، تغيير پيدا مي‌كنند و ممكن است دیدگاه های آنها هم تغيير پيدا كند؛ بدين ترتيب پيامبرهم تغييرات زيادي درزندگي‌اش پيدا شده بود مشمول همين مسئله است. آیا این برداشت از رابطه پیامبر و قرآن را تآیید می کنید؟

7. به نظر می رسد پژوهشهای تاریخی و زبان شناسانه و متن شناسانه صورت گرفته در باره نحوه تدوین قرآن و تعدد قرائتها ی آن که بخشی از آنها در مقدمه ذکر شد با رویکرد شما نمی سازد. از دید شما این گونه پژوهشها چه جایگاهی در درک ما از محتوای قرآن می توانند داشته باشند؟ آیا شما اصلاً نگاه تاریخی و تحققی به متن قرآن دارید؟

8. شما در آثارتان تاکید دارید که احکام شرعی موجود در همین قرآن کنونی "همگی" فرازمانی و فرامکانی اند. اگر این برداشت من درست است، بر چه مبنایی این سخن را بیان می کنید؟ مثلاً کجای آیه 33 سوره مائده راجع به محاربه که می گوید: " انما جزاء الذين يحاربون الله ورسوله ويسعون في الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم وارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض ذلك لهم خزي في الدنيا ولهم في الآخره عذاب عظيم" فرازمانی و فرامکانی است که از دید جنابعالی حکم جاودانی شرع باشد و مسلمانان تا قیامت ملزم به رعایت آن باشند؟

9. آیاتی در قرآن وجود دارد همچون خلقت هفت آسمان (در آیات متعدد مانند بقره آیه 29، فصلت ایه 12، الملک 67 و...) و استراق سمع شیاطین و رانده‌شدنشان با شهاب‌های آسمانی (سوره صافات آیات 7 تا 11)  آیه راجع به شیطان زده شدن آدم دیوانه (سوره بقره ایه 275) که به عقیده برخی به هیچ وجه با دانش های امروزی بشر سازگار نیست. از دید کسانی چون اقای سروش این گونه آیات را از جنس عرضیات قرآنند، به این معنا که به قول آقای سروش، بر سبیل همزبانی با فرهنگ عرب‌ باید آنها را تحمل ‌کنیم. یا در تعبیر دیگری از وی، باید با آسانگیری از آنها در گذریم چراکه آنها هیچ مدخلیتی در رسالت پیامبر و پیام بنیادین دین ندارند. تفسیر شما از این دسته آیات چیست؟

10. آیا در دریافت و ابلاغ وحی از سوی پیامبر عنصر خیال و سلیقه او هیچ دخالتی و تأثیری نداشته است؟

11. از نظر شما معجزه بودن قرآن به چه معناست؟ به بیان دیگر اعجاز قرآن را در چه جیزی می دانید؟ معجزه لفظی، معجزه معنایی، معجزه علمی و...؟

12. فرود آمدن قرآن (نزول) را چگونه تفسیر می کنید؟ آیا معنایش این نیست که قرآن به ناچار در حد دانش همان عصر نازل شده است؟

 با سپاس فراوان، حسن رضایی- پژوهشگر حقوق اسلامی در موسسه ماکس پلانک برای حقوق جزای خارجی-فرایبورگ-آلمان

بخش سوم: پاسخ ها

پاسخ به پرسشهای بالا نیازمند بررسی و نقد نظرهای گوناگونی است که در بخش اول به عنوان مقدمه آورده اید. در مقدمه شما دست کم 10 نظریه قابل توجه آمده است که نیاز به توضیح یا نقد دارند و بدون تبیین ابعاد مختلف آنها نمی توان وارد اصل پرسش ها شد. در زیر، نظریه های قابل تأمل در مقدمه را فهرست وار ذکر می کنم:

1– الهی و جاودانه بودن قرآن یا عصری بودن یا عصری ساختن آن؛

2– حاصل نزاع اشاعره و معتزله و فایده آن در این زمانه؛ 

3– قرائت سوریانی – آرامی قرآن و کار برد آن؛

4– فهم عقلانی و عصری از قرآن یا سازگار کردن آن با مدرنیته؛

5- اگر بخواهیم راهی برای اعتبار تفاسیر و برداشتهای گوناگون از متن بازکنیم، می باید آن را متنی فرآورده انسان بفهمیم که مثل هر متن دیگری همه بخش های آن حقیقت نیست و حتی ممکن است دارای تعارضها و بسا تناقض هایی نیز باشد؛

6– وحی، بخشیدن یک نوع توانائی به پیامبر است که اینگونه سخن گوید،وگرنه گزینش کلمات و جمله ها وحتی معانی ازخود پیامبر است؛

7– پیامبر خودش ادعا نکرده است که قرآن کلام خدا است؛

8– آنچه پیامبر از خداوند دریافت می کند مضمون وحیانی دارد ولی کلام از پیامبر است و از این رو در قرآن خطا و اشتباه وجود دارند؛

9– اگر پیامبر در محیط دیگری زندگی می کرد، بسیاری از احکام مثل احکام جرائم و مجازاتها احتمالاً بخشی از پیام او نمی بودند؛

10– وجود سه دیدگاه متمایز  در باره معنای وحی قرآنی در ایران امروز؛

اما پیش از پرداختن به یکایک این نظرها، لازم می دانم در ابتدا به نقد عمومی و مشترک همه این نظرهائی که شما در مقدمه بحث آورده اید بپردازم:

1 – از ویژگی های مشترک همه این نظریه ها یکی این است که فرآورده های "عقلهای توجیه گر" (در برابر عقلهای آزاد و خلاق) هستند. این گونه عقلها توجیه گر هستند زیرا؛ 

1.1– کارشان سازگار کردن قرآن با مطلوب ذهنی خویش، و یا در برخی موارد، مطلوب ذهنی خویش را به جای معنای موجود در قرآن نشاندن است (در همین رابطه به تعبیرات رایجی چون «عصری کردن» ، «سازگار گردن با مدرنیته» و...توجه شود)

2.1 – بدین سان است که عقل چنین مفسرانی دارای دو "محور" می شود: یکی مطلوب ذهنی و دیگری قرآن، که هر یک نیز بنابر حکم پیشینی این نوع عقل، لاجرم باید نقشی پیدا کنند. به این گونه که مطلوب ذهنی محور فعال می شود و قرآن، محور فعل پذیر، چرا که اولّی (=ذهن) است  که وقتی  بنا را بر اصالت تجدد می گذارد، تغییر دهنده و دومی (=قرآن) تغییر پذیر می شوند.

3.1– برای ناسازگاری با مقتضیات امروزی نیز راه حل ازپیش وجود دارد: یامیباید قرآن را با راه حلهای نو سازگار کرد و یا آن راه حل ها را به طور کل جانشین راه حل نامطلوب ارائه شده در قرآن گرداند.

2 – ویژگی دیگر این نظرها یکسانی آنها با طرز نگاهها دیرین به دین و قرآن است .  این نگرش قدیمی و بلکه بسیار هم قدیمی است: اگر قول تاریخ را بپذیریم که نخست در دوران سلطنت معاویه بود که فلسفه یونانی وارد قلمرو اسلام شد، زیرا که برای سلطنت نیاز شدید به بیان (یا گفتمان در تعبیر مدرن) قدرت و انطباق بیان دینی با بیان قدرت داشت، دست کم از همان دوره از خود بیگانه کردن بیان دین در بیان قدرت آغاز شده است. ولایت مطلقه فقیهی که هم اکنون ایران را در ظلمات فرو برده است و نیز اصل اطاعت از حاکم-هرکس که بود، خواه عادل و چه ظالم-،  دو حاصل ویرانگر این نوع دین شناسی است که کارش تطبیق دادن دین با فلسفه یونانی است.   در دوران معاصر، انواع رابطه ها میان دین و علم (از پیروی معرفت دینی از معرفت علمی گرفته تا طرح زوال معرفت دینی در برابر معرفت علمی که قول پوزیتیویستهاست )، میان دین و لیبرالیسم، میان دین و مارکسیسم،
 

قبلی

برگشت

بعدی