ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

و "ولی نصر" دو عضو ایرانی این نهاد میباشند که معمولا با امضای مشترک، مقاله و گزارش به چاپ میرسانند. ضمنا "ری تکیه" همسر سوزان مالونی است. قابل یادآوری است که "ولی نصر" تنها ایرانی است که در مدیریت بنیاد "صندوقبراداران راکفلر" عضویت دارد.

گزارش "شورای روابط خارجی" همزمان با حذف جناح خاتمی از مجلس و شکست پروژه اصلاح طلبان حکومتی تهیه شده بود. این شکست یک وجه دیگر نیز داشت و آن "ظهور جناح نظامی-امنیتی وابسته به سپاه، بعنوان بخش غالب و برتر در جناح بندی های داخل رژیم بود". پیروزی بعدی احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، تأییدی براین واقعیت بود. طبیعتا حذف اصلاح طلبان حکومتی و قدرت گیری سپاه پاسداران، زمینه مناسبی برای اتخاذ سیاست های جدی تر غرب در مقابله با ملایان بود. از همین رو، گزارش شورای روابط خارجی در درجه اول به این منظور منتشر شد تا از همین تغییر سیاست آمریکا جلوگیری کرده و سیاست کجدار و مریز و مماشات با ملایان را تداوم ببخشد.

بهمین منظور، گزارش "شورای روابط خارجی"،، نه تنها کوچکترین اشاره ای به ظهور جناح وابسته به سپاه پاسداران بعنوان قدرت برتر در داخل ساختار حکومت و عواقب وخیم آن چه در سیاست داخلی و چه در روابط خارجی نکرد، بلکه بطور باورنکردنی برای تحت الشعاع قرار دادن این تحول، به اختراع یک جناح جدید در ایران بنام " پراگماتیست" ها که گویا در حال رشد و برتری به دیگر جناح ها هستند نیزاقدام نمود. در گزارش "شورای روابط خارجی" چنین میخوانیم:

«تمایل شدید محافظه کاران به حفظ قدرت به این مفهوم است که آنان بطور روزافزونی به این مسئله نیاز دارند که از افزایش تشنج با دنیای خارج پرهیز کنند تا بتوانند فرصت های اقتصادی موجودی را که اکنون چه برای عموم مردم و بطور خاص برای خود حاکمان فراهم است را افزایش دهند.برخی از محافظه کاران ایران، بدنبال مدل "چینی" اصلاحات هستند که معنای آن حفظ قدرت سیاسی، رشد اقتصاد بازار و توسعه آزادیهای اجتماعی است. تغییرات اخیری که در ساختار درونی رژیم ایران به وقوع پیوسته است چه بسا باعث انعطاف و انسجام سیاست خارجی ایران شود.

شکست اصلاح طلبان، تمام قدرت را در اختیار یک جناح واحد قرار داده است. اگرچه محافظه کاران ایران بطور تاریخی به دادن شعارهای ضد آمریکائی پرداخته اند ولی سابقه موفقیت آمیزی نیز در مصالحه و پیشبرد آن داشته اند. "پراگماتیست"ها که بنظر میرسد در حال گرفتن دست بالا هستند، دیالوگ با ایالات متحده را نفی نکرده اند.» (صفحات 13و 19 گزارش)این تحلیل که فرسنگ ها با واقعیت مسائل ایران فاصله داشت، مهمترین و آشکارترین اقدام از طرف محافل طرفدار مماشات با ملایان در آن دوره بود. در گزارش مفصلی که قبلا تقدیم گردید، گزارش شورای روابط خارجی و تبلیغات پیرامون آن مورد بررسی قرار گرفته است.

بنیاد راکفلر، سفره گسترده ای برای همه دوستداران رژیم ملایان

به چند مورد از حمایت فعال راکفلرها در مورد مسائل ایران اشاره شد.  این چند نمونه تنها مشتی از خروار است و به سختی میتوان فعالیتی از طرف شبکه های لابی طرفدار ملایان پیدا کرد که بنیادهای مختلف خانواده راکفلر در پشت صحنه حضور نداشته باشد. از آنجا که لیست این موسسات و افراد طولانی است، در این گزارش تنها به چند نمونه بسنده می کنیم زیرا هدف اصلی آشنائی با نحوه حمایت از رژیم ملایان و خط مماشات با آنهاست.

از اولین کسانی که مورد حمایت مالی بنیاد راکفلر و کمپانی های نفتی قرار گرفته اند، "گری سیک" و "هوشنگ امیراحمدی"، یعنی کهنه کارترین لابیست های شناخته شده میباشند. گری سیک در سال 1993 یعنی آغاز دور دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، دکان چند نبش خود بنام "پروژه خلیج 2000" را در دانشگاه کلمبیا براه انداخت. همانطور که در سایت رسمی "پروژه خلیج 2000" مندرج گردیده است، از سال 1993 ببعد، بنیاد راکفلر و شرکت نفتی Exxon Mobil از جمله حامیان مالی گری سیک در این سری برنامه های رژیم پسند بوده اند. "بنیاد راکفلر"، حتی قصر مخصوص خود در شمال ایتالیا Bellagio را  سه بار در اختیار گری سیک قرار داده است تا کنفرانس های مربوط به ایران خود را دراین محل زیبا و اشرافی برگزار نماید.

به چند نمونه کوچک از این پرداخت ها که بخش ناچیز اعلام شده کمک های مالی به گری سیک است نگاه میکنیم.13 آنطور که در گزارش مالی سالانه بنیاد راکفلر در سال 1997 پیداست، گری سیک یک قلم مبلغ 50 هزار دلار بخاطر  ایجاد و حفظ کانال های رابطه با ایران دریافت کرده است.  ضمنا گزارش سال 1996 نیز حاوی کمک مالی این بنیاد به گری سیک است.  در سال 2004، صندوق برادران راکفلر" برای پروژه های "گری سیک" در رابطه با ایران، 40 هزار دلار دیگر پرداخته است. مبلغ 25 هزار دلار دیگر نیز برای بررسی اثرات واقعه گروگانگیری به گری سیک پرداخت شده است . آنطور که پیداست، اگر این واقعه نکبت بار برای مردم ایران خیر و برکتی نداشت، لااقل گری سیک هنوز ازآن ارتزاق میکند.

در مورد "هوشنگ امیراحمدی"، مشکل واقعی، پیدا کردن آن بخش از فعالیت های اوست که بودجه آن توسط شرکت های نفتی تأمین نشده باشد. در زندگینامه ای که خود وی روی اینترنت گذاشته، در صفحات 4 و 5، وی به بخشی از کمک های مالی که برای پروژه های خود دریافت کرده اشاره میکند. دراین بخش از زندگینامه وی، میتوان مثل دفتر راهنمای تلفن، اسامی تمام شرکتهای نفتی آمریکا را پیدا نمود.البته این میزان حمایت مالی اعلام شده از امیراحمدی، بیشتر شبیه پول توجیبی برای وی میباشد. از سال 1997 ببعد و شروع لابی گسترده شرکت های نفتی، وی به مدارج بالاتری از "میهن پرستی" البته با پول شرکتهای نفتی آمریکائی نائل گردید و با تأسیس شورای آمریکائی – ایرانی (AIC)، نامبرده از طرف هیئت مدیره ای که شامل روسای مهمترین کمپانی های نفتی بود، به ریاست شورا گمارده شد. طبق آمار منتشره توسط خود شورا که روی سایت آن موجود است، این شرکت های بزرگ نفتی سالانه صدها هزار دلار باین تشکل پرداخت کرده اند.حتی برای چاپ نشریه وابسته به شورا، امیراحمدی بطور مجزا از "صندوق برادران راکفلر" پول دریافت کرده است.

برخی از ھيئت مديره شورای امیراحمدی که از مسئولان کمپانی ھای عمدتآ نفتی آمريکا ھستند عبارتند از:.16

David J. Lesar, Chairman of the Board, President and CEO, Halliburton Company

David I. McEvoy, Vice President, ExxonMobil Corporation

Richard H. Matzke, Vice Chairman, Chevron Corporation

Lucio Noto, Former Vice Chairman, ExxonMobil Corporation

Ambassador Thomas R. Pickering, Senior Vice President, The Boeing Company

J. Michael Stinson, Senior Vice President, Conoco, Inc.

Alireza Moshiri, Advisor to the Vice Chairman, Chevron Corporation

البته باید جانب انصاف را رعایت کرده و این نکته را یادآوری نمود که "هوشنگ امیراحمدی"، بر اساس مندرجات زندگینامه اش، تنها روی کمپانی های نفتی تکیه نکرده و از بنیاد "علوی" وابسته به حکومت ایران نیز برای اقدامات وطنپرستانه اش پول دریافت کرده است. کمک به هوشنگ امیراحمدی فقط از طرف بنیاد راکفلر یا شرکت های نفتی نیست. برخی از موسسات و نهادهای وابسته به آنان نیز در این زمینه فعال بوده اند. یکی از مهمترین حامیان لابی ملایان و بخصوص امیراحمدی، موسسه Asia Society  است که در سال 1956 توسط جان راکفلر براه افتاد. جالب اینجاست که یکی از دیپلماتهای کهنه کار آمریکا بنام Nicholas Platt هم رئیس این موسسه بسیار قدرتمند بود و هم بعنوان عضو هیئت مدیره شورای امیراحمدی فعالیت داشت.این موسسه Asia Society در مدیریت خود سه نفر ایرانی را جای داده است. یکی "حسن نمازی" است که عضو هیئت مدیره شورای امیراحمدی بود ولی بعدآ جدا شده و یک محفل جدید بنام IAPAC براه انداخت. اخیرا نیز IAPAC  با یک گروه لابی

 

قبلی

برگشت

بعدی