ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

جدید ادغام گردیده است تا بطور جدی تری فعالیت های لابی خود را پیش ببرد. نفر دومیکه از میان آمریکائیان ایرانی تبار عضو مدیریت موسسه Asia Society شده، هوشنگ انصاری است که در زمان حکومت محمد رضا شاه پهلوی شغل های مختلفی همچون رئیس شرکت نفت را بعهده داشت. این ایرانی "وطن پرست" که صاحب میلیاردها دلار ثروت است همچنان در خارجه با اشتغال در امور نفتی روزگار سپری میکند. "نینا انصاری"، دختر ایشان نیز بهمراه حسن نمازی که در بالا اشاره شد، مشغول فعالیت در کادر رهبری IAPAC میباشد.

سومین ایرانی در این موسسه، "وحید علاقبند" است که در گزارشات قبلی در باره فعالیت های اقتصادی شرکت وی بحث شد. ایشان که رئیس شرکت BALLI است و یکی از بزرگترین سرمایه داران ایرانی است، ضمنا نمایندگی دو کمپانی مهم آمریکا یعنی کاترپیلار و زیراکس را نیز در تهران براه انداخته است.

البته باید یادآوری کنیم که موسسه Asia Society  کمک های خود را به امیراحمدی محدود ننموده و دیگران را فراموش نکرده است. بعنوان مثال، در ماه مارس امسال یک جلسه سخنرانی برای تریتا پارسی ترتیب داد تا کتاب خود را معرفی کند.

علاقه خانواده راکفلر به تریتا پارسی به همینجا ختم نمی شود. بعنوان مثال، روز 18 ماه مه 2005، در ساختمان اصلی "بنیاد راکفلر"، جلسه ای در باره ایران برگزار شده است. دراین جلسه، "تریتا پارسی" درباره "سیاست های آمریکا در رابطه با ایران و عکس العمل جامعه ایرانیان" صحبت کرده است. سخنران بعد از ظهر این گردهم آئی، محمد جواد ظریف نماینده رژیم در سازمان ملل بوده است.

در گزارشات بعدی به بخش دیگری از منابع مالی انجمن نایاک وابسته به تریتا پارسی اشاره خواهد شد. در اینجا یادآوری میشود که علاوه بر کمکهای مستقیم خانواده راکفلر به انجمن نایاک، تقریبا تمامی سازمانها و موسساتی که با انجمن نایاک همکاری داشته اند یا به این انجمن کمک مالی کرده اند، خودشان از حمایت های مالی خانواده راکفلر برخوردار بوده اند.

بعنوان مثال میتوان به این بینادها و موسسات اشاره کرد: Pluralism Fund, Ploughshares Fund, New American Foundation, Tides Foundation

به چند نمونه دیگر از کمک های خانواده راکفلر نگاه کنیم. بخش مطالعات خارجی دانشگاه ام آی تی، که که در گزارشات قبلی به آن اشاره کردیم، از دریافت کنندگان کمک مالی از خانواده راکفلر بوده است که یک نمونه از آن، مبلغ 120 هزار دلار  از "بنیاد برادران راکفلر" در سال  2005 بود. این بخش از دانشگاه، یکی از مهمترین مراکز حمایت از لابی حکومت ایران در آمریکاست.

 بعنوان مثال، همین بخش از دانشگاه ام آی تی، میزبان عباس عدالت رئیس لابی رژیم در کادر مبارزه با جنگ و تحریم، و همچنین میزبان کنفرانسی با شرکت مسعود بهنود و فرخ نگهدار و ... در سال 2007 بود. به گفته مسعود بهنود در مصاحبه با سایت دولتی "انتخاب" بتاریخ 17 فروردین 1386، یکی از افتخارات "جان تیرمن" رئیس این بخش از دانشگاه، دوستی وی با "هادی سمتی" و "گری سیک" میباشد. 

جالب اینجاست که "هادی سمتی" عضو شورای مرکزی حزب مشارکت نیز بنوبه خود در بهره وری از سفره گسترده بنیاد راکفلر "مشارکت" داشته است.

از گزارش مالی "صندوق برادران راکفلر" در سال 2005 پیداست که "هادی سمتی" برای پروژه تحقیقاتی خود در مورد رابطه ایران و آمریکا، قبلا پول دریافت کرده و دراین سال نیز بودجه وی تمدید شده و مبلغ 25 هزار دلار دیگر دریافت کرده است. البته "دکتر هادی سمتی"  نیز با تبلیغ برای رابطه با ملایان، به آدم های نیکوکاری که باعث ادامه تحصیل ایشان در آمریکا گشته اند، ادای دین کرده و میکند.                                                                 ادامه دارد

خواننده محترم آزادگی

با توجه به اثرات مخربی که اندیشه حجتیه در مردم ایران داشته و دارد ضرورت باز نگری به این جریان را مهم تشخیص داده و از شماره 148 در این مورد آغاز نموده ایم .

در این شماره هم خانم مهناز خزائی اطلاعات زیر را ارسال نموده و از ایشان تشکر داریم.

از شما هم در این رابطه درخواست همکاری داریم تا هر گونه مقاله و اطلاعتی دارید برایمان ارسال تا در اختیار سایرین قرار گیرد.      

   نگین پوردلیر

انجمن حجتیه را بهتر بشناسیم

مهناز خزائی

تشکيل انجمن حجتيه

روحانيت شيعه بعد از شهريور ١٣٢٠ و خلع رضا شاه از سلطنت قدرت از دست رفته را مجدداً به دست آورد. در اين دوران روحانيت شيعه با سه جريان مختلف روبرو گرديد:

١) محصلين ايرانی بازگشته از اروپا و آشنائی آنها با علوم جديد و مظاهر تجدد که با برداشت های سنتی آنها به هيچ وجه همخوانی نداشت. و تعداد روز افزون دانشجويان که تحت نفوذ معلمين و استادان از اروپا برگشته بودند اينها قدرت روحانيون را سخت خدشه دار کرده بودند.

٢) نيروهای چپ که هيچ گونه سازشی با تفکرات دينی نداشتند و روحانيت در کل مورد قبول آنها نبود.

٣) بهائيان که منکر قدرت روحانيون بودند و پايه نسبتاً بزرگی در جامعه داشتند.

مطلب مورد بررسی اين مقاله مربوط به روياروئی روحانيون شيعه با بهائيان در ايران است. چون بهائيان هم خداپرست بودند و هم دخالتی در مسائل سياسی کشور نمی کردند تنها روحانيت می توانست از جنبه اعتقادی با بهائيات روبرو شود و همه ابتکارات خود را برای اثبات نادرست بودن اعتقادات آنها به کار برد. يکی از مسائلی که برای آنها بسيار حائز اهميت بود وجود قائم و ظهور آن بود. به اعتقاد شيعيان شخصی به نام محمد بن حسن در سال ٢۶٠ ه.ق. به غيبت رفته و در اخر زمان با ظهور خود جهان اصلاح و شيعيان را پيروز خواهد کرد.

 روحانيون برای اثبات حقانيت خود سعی نمودند که تفکرات ديگران را نادرست بخوانند.

آقای طاهراحمد زاده، از فعالين ملی مذهبی و استاندار خراسان بعد از انقلاب ١٣۵٧ ، می گويد که در اوائل تشکيل انجمن حجتيه در سال های ١٣٣٠ "روزی به آقای سجادی از فعالين انجمن حجتيه گفتم:

اگر شما می خواهيد تبليغات ضد بهائی کنيد مانعی ندارد. ولی در مقابل آن بگوئيد که اصلاً پيام اسلام چيست؟

بهائی باطل اما اسلام چه می گويد؟

به او گفتم تو مطالعه کن که در مقابل بهائيت اسلام چه چيز را می تواند عرضه کند تا اين که قضيه دستگيری پيش آمد و ايشان در جلسات بعد از آن ماجری فقط راجع به بهائيت صحبت کرد."

الف) پايه گذار انجمن حجتيه

پايه گذار انجمن حجتيه شخصی به نام شيخ محمود ذاکرزاده تولائی معروف به حلبی است که در سال 1279 شمسی در مشهد متولد شده. تحصيلات وی در زادگاهش شهر مشهد بوده است. آقای حلبی چند سالی شاگرد ميرزا مهدی اصفهانی از طرفداران مکتب اخباری و از مخالفين علم فلسفه بوده است. آقای حلبی تحت تأثير افکار او به اعضای حجتيه توصيه می کرده است که: "گوش به حرف های اينها ندهيد! نه حکمت، نه فلسفه، نه عرفان و تصوف! تابع فقهاء و محدثين باشيد!" به گفته آقای رسول جعفريان کار عمده آقای حلبی پس از شهريور 1320 کارهای تبليغی در قالب منبر بود و در اين کار مهارت و شهرت خاصی به دست آورد. آقای حلبی به همراه جمعی از

 

قبلی

برگشت

بعدی