ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

شارين در قزوين،رينه در آمل و سرين در زنجان بنابر اين بهرين بر روی هم به معنای سرزمين خوب جايگاه  نيک معنا ميدهد، از اینرو واژه بهرين معرب به هيج وجه نميتواند سندیت تاريخی داشته باشد چرا که بحرين به معنای ٢ درياست و ميبايست که جزيره بهرين ميان٢دريا باشد اما ميدانيم که به جز درياي  هميشگی پارس دريایی در آن جا نيست ، و اگر بهرين قرار بود به معنای٢ دريا باشد ميباست به عربستان اطلاق ميشد که ميان ٢ دريا  يعنی دريای پارس و دريای سرخ هست ، زيرا که از ٢ سو با دريا در تماس هست لازم به ياداوری است که ايرانيان ساکن بهرين هنوز هم بهرين را با کسره ر تلفظ ميکنند نه شکل عربی ان که با فتحه رَ هست بنابر اين جايگاه خوب يا سرزمين خوب معنای حقيقی بهرين می باشد نه تنها بهرين بلکه بسياری از نامهای ديگر در مکان های ديگر همگی ريشه ای ايرانی و پهلوی دارند،نامهایی چون بغداد، کوفه .اربيل،دجله ايراق بو موسا ، همه و همگی نامهای ايرانی هستند که در جای خود به آنها خواهیم پرداخت.

شوربختانه امروزه کشورهای نو پا ئی که عمر تاريخی آنها يک ده هزارم تاريخ ميهن ما نيست و وسعت آنها به اندازه کوچکترين استان  ما نيست و از نظر جمعيتی حتی شايد به سختی جمعيتی برابر با يک قوم  ما باشد ، مدعی پرو پا قرص خاک گرامی ايران است و با بی شرمی هر چه تمام چشم به آب و خاک ايران اهورائی ما دوخته اند و با پشت گرمی به بعضی محافل بين المللی يا قدرت های خارجی گمان را بر اين دارند که ميتوانند از اين نمد کلاهی بر خود محيا کنند .

آسان جدا شدن بهرین از ایران  بسیاری از این کشور های نو ظهور را به طمع دست اندازی به کشور ما انداخت .ما در گفتاری جداگانه (تحت عنوان سفرنامه دوبی) به معنای حقيقی  و ایرانی جزيره بوموسا و نام دوبی می پردازيم و با دلايل زبان شناسی ثابت خواهيم کرد که اين نامها جملگی ايرانی هستند  و جالب آنکه اگر کسی ادعایی بايد داشته باشد ما هستيم که از پس هزاره ها می آیيم چرا که ميهن ما سرور تاريخ است واز سپیده دمان تاريخ می آيد

 تاریخ بسیار قلدر تر از آنست که بتوان پاک کن برداشت و آن را پاک کرد اگر  قرار بر اين بود که با افزودن يک ال به خليج زيبای فارس آن عربی شود يا با افزودن يک ال به هر مکان و واژه ای آن را تصاحب کنند شک نکنيد که ايران آنقدر گستردگی فرهنگی دارد که هنوز نام ها و نشانه هايش بر٤ سوی عالم به يادگار ثبت است در سفرنامه دوبی نيز به اين موضوع خواهيم پرداخت. البته همسايگان عرب گرامی ما گويا در اين زمينه يد بيضایی دارند و فراموش نميکنيم که همين چند سال پيش بود که بادگيرهای ايرانی را به نام معماری خود در سازمان ملل ثبت کردند .بادگيرهای ايرانی در محله بستکيه دوبی که يادگار ايرانيان مهاجر از بستک ميباشد و هنوز در يزد اين بزرگترين شهر خشت و گلی جهان نمونه های آن فراون است .

حالا از ربودن پور سينا بيچاره و ابوريحان هيچ نمی گویيم

اینجاست که اگر نام و نشانی از ايرانيت بر دريای پارس هست اين ما ايرانيان هستيم که ميبایست مدعی سرزمين های پاره شده از سرزمين مادری باشيم نه انکه امروز به ضرب زر و زور ، نام جعلی خليج ع ر ب  اختراﺀ کنند و جزاير ايرانی آن را عرب

بخوانند و در  نبود يک دولت ميهن پرست و ملی سودای دست اندازی به خاک گرامی ما را داشته باشند، ما هرگز ملتی نبوده و نيستيم که چشم طمع به منافع ملی يا سرزمين ملتی ديگر دوخته باشيم،ما را سرزمين صلح ميگويند چرا که از دور دست های تاريخ با آموزه های ابر مردی چون زرتشت پروش يافتيم. ما را کشور آبادانی خواه ميگويند چرا  که خوشنام ترين مرد تاريخ باستان (کورش)،گفت هرگز به بابل وارد نميشوم مگر برای آبادانی و صلح ما اما اگر چه سرزمين غزلهای زيبا هستيم اما سرزمين لاله های سرخ و حماسه های فردوسی هم هستيم.و هرگز به هيچ قدرت و ای بسا ابر قدرت جهانی اجازه نخواهيم داد زره ای از خاک ميهن گراميمان را دست اندازی کند حال برخی کشورهای بند انگشتی تازه به دوران رسيده که جای خود دارد

 ما هرگز و هرگز ميل نداريم در اين شرايط دشوار که ميهن ما گرفتار حکومتی بنياد گرا و ضد ايرانی هست به طرح مسائلی اين چنين پيش از آزادی ميهن بپردازيم امروز آزادی مام ميهن الويت نخست ما هست و ما نميخواهيم با چنين بحث هایی به بی راهه برويم،اما از آنجا که در اين هياهوی بی شرمی  که چند ساله که بر سر جزاير ايرانی به راه افتاده  صدای از اين حکومت برنخواست و همواره به هر دليلی که نميدانيم در مقابل بی حرمتی که به ملت بزرگ ايران ميشود کرنش کرده،چاره ای جز این ندیدیم در باره برخی نامهای ایرانی توضیحی هرچند ناقص بدهیم.

  

شگفتا که هرگاه فرزندان غيرتمند ايران زمين در برابر چنين ادعاهايی فرياد اعتراض بلند کردند از سوي حکومت جمهوری اسلامی سرکوب گشته و فرزندان ما را به جرم پدافند از ميهن به زندان و سياه چال می اندازند از سوي ديگر فرزند نا خلف قاجاريه يعنی دولت کنونی به جای پاسخ گویی به چنين ادعاهایی بی شرمانه خليج فارس را خليج اسلامی مينامد و خود به دست خود آب و خاک ايرانی را به بيگانه پيشکش ميکنند ميليارد ها دلار از سرمايه های ملی اين سرزمين و سهم ملی بچه های اين آب و خاک صرف تبليغ و اشاعه فرهنگ ترور و صرف گروه های ستيزه جوی فلسطينی و لبنانی ميشود از در و ديوار کشور کورش و داريوش تصاوير عماد مقنيه و حسن نصرالله آويزان است پاسارگاد قبله  گاه ايرانيان بايد در زير نم  ونای ويران  گردد،نام خليج هميشگی پارس بايد جعل تاريخی شود اما هر صبح هر شامگاه ذهن و انديشه کودک ايرانی را بايد از نام ونشان مشتی تروريست  پر کنند. و آنان را قهرمان ملی اسلامی بخوانند، گويا که در اين سرزمين دليری نبود گردن فرازی و قهرمانی نبود تخت جمشيد اين شکوه هميشگی پارسيان را جايگاه جباران ميخوانند اما از غزه  وجولان کربلایی دیگر می سازند .

 ٣دهه تمام نفت اين سهم ملی ايرانی را مجانی به حکومت بعثی سوریه می دهند تا آقايان سوری در نشست های شورای همکاری خليج فارس همراه با ديگر کشورهاي حاشيه خليج فارس رأی به حقانيت مدعيان جزاير ٣ گانه ايرانی بدهند باری امروز نام و ناموس و جان و مال ما به تارج ميرود.و هزارا فسوس که روشنفکر سياسی ايرانی به جای پرداختن به چنين دردهای ملی هنوز و هنوز در پس گرفتاری و دعواهای دهه ٣٠ و ٤٠ هست و منازعات حزبی و گروهی  خود .

هنوز جمهوری خواه و پادشاهی خواه به جای چاره درمان کردن براي اين درد های استخوان سوز غرق در گرفتاری های حزبی و گروهی هستند و هنوز از پس ٣ دهه آنقدر فروتنی ندارند که در يک اتحاد ملی ،پيش از هر دعوای سياسی به ايران بينديشند هنوز هم  ازپس ٣ دهه انگار کسی معناي منافع ملی که هيچ معناي درد ملی را نميداند

آيا اينها درد های واقعی ايران نيستند؟

آيا شما در برابر نگاه کودکان فردا چه پاسخی داريد

 

قبلی

برگشت

بعدی