ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

انجمن حجتيه و فراماسونری در ایران 

سازمان پارس و شورای براندازی

انجمن حجتيه يك شبكه مخفي مافوق ارتجاعي و وابسته به محافل قدرتمند فراماسون انگلستان است كه رهبر آن «شيخ محمود حلبي» مي باشد. پايگاه ايدئولوژيكي اين انجمن در حوزه علميه قم است ولي در تمامي حوزه هاي علميه و مراكز بزرگ آموزش مذهبي در سراسر ايران داراي ركن هاي مهم و تعيين كننده است و بسياري از آخوندهاي قدرتمند و با نفوذ در حوزه هاي علميه و ارگان هاي دولتي از اعضاي اين انجمن هستند. انجمن حجتيه عملاً هدايت چهار شبكه سياسي علني را در اختيار دارد كه عبارتند از: « هيئت موتلفه اسلامي »، گردانندگان روزنامه « رسالت »، اكثريت كامل « جامعه روحانيت مبارز » و « فدائيان اسلام ». و البته اين شبكه ها، تعدادي از جمعيت هاي كوچك را به نسبت نفوذ در ميان اقشار گوناگون كارگري و دانشجويي و فرهنگيان و زنان به وجود آورده اند كه اينك در « تشكل هاي اسلامي » همسو گردانده اند.

گروههاي تروريستي دولتي و غير دولتي به همراه گروههاي فشار اوباشان و از جمله « انصار حزب الله » و بخش اعظم فرماندهان رده بالاي سپاه و بسيج و نيروهاي انتظامي تحت هدايت اين انجمن كار مي كنند. اين انجمن، مافياي قدرت و ثروت در ايران را اداره مي كند كه چهار ركن و ارگان اصلي آن عبارتند از: بنياد مستضعفان و جانبازان ـ صندوقهاي قرض الحسنه بازار ـ كميته امداد امام خميني ـ آستان قدس رضوي.

انجمن حجتيه از طريق دو لژ ماسوني انگلستان به اسامي « استروم ارگنتسيوم » و « گلدن دراين اوتر » با شبكه بين المللي صهيونيسم ارتباط دارد و اصولاً نام آن نيز نام يك يهودي است. در آغاز سال ۱۳۵۸ شبكه حجتيه در ايران سي هزار عضو داشت و رهبر آن « شيخ محمود حلبي » بود. بسياري از چهره هاي شناخته شده آن زمان حجتيه براي ذخيره سازي، خود از جلوي صحنه عقب رفتند و به كارهاي سازماندهي پنهان سرگرم شدند كه حاصل آن، ايجاد گروه بنديهاي سياسي ـ اجتماعي نيمه علني و نيمه مخفي (هيئت موتلفه ـ رسالت ـ فدائيان اسلام ـ جامعه روحانيت و تشكل هاي وابسته به آنها) مافياي مالي قدرتمند ـ هسته هاي رهبري سپاه و بسيج و ارگانهاي اطلاعاتي و امنيتي و گروههاي تروريستي و فشار سركوبگر بوده است. آنها امروز پيگيرترين مدافع ولايت مطلقه فقيه هستند و از نيروهاي ساده انديش مذهبي براي تسلط مطلق خود بر حكومت و در جامعه بهره مي گيرند.

ترديد نبايد داشت كه ولي فقيه انتصابي كنوني حكومت اسلامي اگر بخواهد در خط ديگري جدا از خط آنها حركت كند با مقاومت و جنجال بسيار روبرو خواهد شد. امثال ناصر مكارم شيرازي كه سكان رهبري حوزه علميه قم را به عهده داشت يا حجت الاسلام واعظ طبسي، توليت آستان قدس رضوي در خراسان، شمشير خود را براي چنين لحظه اي در زير عبا دارند تا به محض ناهمخواني ولي فقيه كنوني با برنامه هاي حجتيه، به همراه يارانشان كه در شوراي نگهبان و مجلس خبرگان اكثريت مطلق آرا را به دست دارند، به بهانه دفاع از فقه و ولايت فقيه، او را فاقد صلاحيت فقهي اعلام كرده و كنار بگذارند.

برخي از مراجع تقليد كنوني زير نفوذ و تحت هدايت انجمن یا بهتر بگوییم لژ فراماسونری حجتيه عمل مي كنند. در اين ميان بويژه ناصر مكارم شيرازي كه بيش از ديگران در اداره حوزه علميه قم نقش داشت، از عناصر با نفوذ حجتيه در اين مراكز بود.

انجمن حجتيه با اعمال نفوذ كامل بر جنتي و امامي كاشاني كاملاً بر شوراي نگهبان مسلط شده است و با تصرف اكثريت مطلق كرسيهاي « مجلس خبرگان رهبري » توسط عوامل و اعضاي خود، بر اين ارگان مهم تعيين كننده رهبر و ولي فقيه تسلط يافته است. اما يكي از مهمترين و مخفي ترين عناصر كليدي كه در تعيين استراتژي و تاكتيك متحجرترین محافل حكومتي نقش مهم و تعيين كننده دارد و در ميان مردم و احزاب سياسي ـ اجتماعي ناشناخته است، آخوندي به نام منيرالدين حسيني است. وي از سالها قبل از فاجعه ۲۲ بهمن 57 در قم « آكادمي علوم اسلامي » را تشكيل داد.

اين آكادمي با « مركز مطالعات استراتژيك » در انگلستان كار مي كند و در ميان محققان و كارشناسان مربوط به امور ايران در انگلستان، منيرالدين حسيني به عنوان شخصيتي آگاه و مورد اطمينان شناخته شده است. بسياري از عوامل انجمن حجتيه و از جمله احمد توكلي با سفارش و بودجه اين آكادمي براي تحصيل در عين حال فراگيري مسائل خاص به انگلستان فرستاده شده اند.

بودجه اين آكادمي اينك توسط علی خامنه اي تأمين مي گردد و از مجموعه تحقيقات كارشناسي و رهنمودهاي اين آكادمي، عناصر رده بالاي حكومت و مقامات مهم اطلاعاتي و امنيتي بهره برداري مي كنند. يكي ديگر از عناصر مهم و كاركشته حجتيه در دستگاه ولايت فقيه، آخوندي به نام « راستي كاشاني » است.

وي روابط بسيار نزديكي با محافل وابسته به انگليس دارد. « راستي كاشاني » نماينده خميني در شوراي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بود كه عامل اصلي تعطيلي فعاليت اين سازمان به مدت چند سال بود. وي اينك يكي از مشاورين نزديك ولي فقيه خامنه اي است. مهدوي كني از اعضاي شوراي رهبري حجتيه و از عناصر افشا شده فراماسونري انگلستان و از بنيانگذاران لژ بزرگ فراماسونری اسدآبادی بعد از فاجعه 57 توسط شریف امامی بوده است و همچنین از بنیانگذاران جامعه روحانيت مبارز كه تا اواسط ۱۳۷۴ رسماً دبير كل اين جامعه بود و از سوي بسياري از آگاهان سياسي ـ اجتماعي مرد قدرتمند شماره يك كشور شناخته شده است.

در مرداد ۱۳۷۴، مهدوي كني در طول اقامت نسبتاً طولاني خود در لندن از دبير كلي جامعه روحانيت مبارز تهران استعفا داد ولي پيش از انتشار خبر استعفاي وي با مهندس جعفر شريف امامي، رئيس گراند لژ اعظم فراماسوني ايران و آخرين نخست وزير غير نظامي ايران ديدار و مذاكره كرد.

شريف امامي سالها رئيس مجلس سنا، نخست وزير، سرپرست بنياد پهلوي بود و هميشه نقش پل ارتباطي بين ملایان و رژیم گذشته را به عهده داشت. در سال ۱۳۵۷ و همزمان با اوج گيري حوادث به اصطلاح انقلابي هدایت شده و به دنبال نقشي كه انگلستان و بي.بي.سي در حمايت از رهبري آخوندها در شورش 57 به عهده گرفته بودند، شريف امامي مأمور تشكيل كابينه شد.

با اشاره وي براي نخستين بار در سال ۵۷ روزنامه هاي رسمي كشور عكس خميني را چاپ كردند. دولت شريف امامي عمر طولاني نيافت و خود او با اشاره اربابانش در انگلستان از كار كناره گرفت و مدتي بعد از نظرها پنهان شد و سپس كشور را ترك كرد.

در سالهاي پس از فاجعه 57، شريف امامي در انتقال بسياري از سرمايه ها و ثروتهاي بنياد پهلوي به حكومت اسلامي نقش تعيين كننده ايفا كرد. او توانست شبكه عظيم فراماسونري ايران را زير ضربه جنبش به اصطلاح انقلابي خارج كرده و آنان را به كمك اعضاي جديد حكومتي ترميم و بازسازي كند و رابطه هاي جديدي را نيز بين حکومت اسلامي و انگلستان فراهم سازد.

آشنايي ديرينه او با ملایان در ايران، در اين زمينه براي او امكان چنين سازماندهي را فراهم ساخت. كناره گيري سران شناخته شده حجتيه از جنجالهاي روز و رايج در حكومت اسلامي بويژه در سالهاي بعد از ۱۳۶۱ و تجديد سازمان و حيات نوين آن در دوره جديد كه اكنون به صورت مافيايي بر كشور تسلط دارد، مي تواند حاصل توصيه هاي پي پرتجربه اي نظير شريف امامي باشد.

در اين ميان مهدوي كني بي ترديد نقش اصلي و تعيين كننده به عهده داشته است.

خميني درباره مهدوي كني گفته است به ايشان ارادت داشته و

قبلی

برگشت

بعدی