ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

byzantins چنین استدلال کردند که زنانی که اندام تناسلی انها بریده نشده کمترین کنترلی در مورد روابط جنسی انها نیست و همسران باید از غیر وفاداری این زنان بترسند7. بدین ترتیب بریدن و قطع عضو بخشی از اندام جنسی ضمانتی برای وفاداری زنان نسبت به همسران مطرح شد. عده ای دیگر از مورخین ناقص سازی اندام جنسی زنان را به دورانی که شکار تنها منبع تغذیه خانواده ها بود نسبت دادند. شکارچیانی که مجبور بودند چند روز دور از خانواده باشند فکر میکردند که در غیبت انها تمایل و لذت جنسی زنان باعث رابطه انها با مردان دیگر خواهد شد.

انچه که مسلم است و تقریبا در تمام موارد به ان اشاره شده است هراس از آزادی رابطه جنسی زنان منشاء و دلیل اصلی ناقص سازی جنسی است و همانطور که گفته شد باورهای مذهبی، سنتهای بسیار قدیمی و عقب مانده در بین قبایل کشورهای افریقائی و عربی بر بریدن و قطع و یا ناقص سازی جسمی و جنسی دختران در سنین کودکی تاکید دارند. در افریقای غربی در بین قبیله های Peul, Diola, Hausa, Malinke بریدن و قطع بخشی از اندام تناسلی زنان کاملا رایج است. در نیجریه و در افریقای مرکزی در بین قبایل Sara و Banda و در آفریقای شرقی در قسمت دلتای رود نیل در بین قبایل Kikuyu و Massaï این رسم وجود داشته و بعدها به یمن، عربستان سعودی و در بین مسلمانان اندونزی در جوا Java رواج پیدا کرده است. در دیگر مناطق مانند اتیوپی، سومالی و همچنین در مالی این رسم و ائین پیشینه ای بسیار قدیمی دارد. اگر چه دلائل کافی و مشخص بر جنبه مذهبی این عمل وجود ندارد و بیشتر بعنوان یک رسم و ائین در بین اقوام مختلف از ان یاد میشود ولی تمام مدارک و دلائل نشان میدهد که این عمل وحشیانه و غیر انسانی بیشتر در کشورهائی رایج شده و هم اکنون اجراء میشود که اسلام دین اکثریت مردم است و بعنوان کشورهای اسلامی معروف هستند. کمتر گزارشی مبتنی بر وجود چنین ائین و رسمی در کشورهای آمریکای لاتین و اروپائی اشاره دارد. گر چه در آمریکا، استرلیا و کانادا به وجود ناقص سازی کودکان دختر اشاره شده است ولی "مهاجرین" را دلیل اصلی ان میدانند. در حال حاضر در تمام کشورهای اروپائی، امریکا، کانادا و استرلیا انجام چنین عملی پیگرد قانونی دارد.

دلائل و انگیزه های ناقص سازی جنسی زنان

با توجه به وسعت جغرافیائی و تعداد کشورهائی که این عمل در ان انجام میشود و با در نظر گرفتن تفاوتهای فرهنگی، اداب، سنن ملی، قومی، فرهنگی و نقش مذهب اسلام بسیار مشکل به نظر میرسد که با صراحت به این نتیجه رسید که کدام یک از این عوامل در مورد ناقص سازی جنسی زنان برجسته تر است. ولی به جرات و بدون هیچگونه ابهامی سلطه، کنترل و تملک مرد بر بدن زن در اجراء این عمل ان چنان مشخص و برجسته است که بقیه مسائل در حاشیه قرار میگیرند.

علت و هدف اصلی که در تمام کشورهای آفریقائی، آسیائی و خاورمیانه ای در مورد ناقص سازی اندام جنسی زنان مطرح است از بین بردن تمایل و لذت جنسی زنان از دوران کودکی و اطمینان به باکره بودن دختران در هنگام ازدواج است. تمام مطالعات و تحقیقات انجام شده در این زمینه به این نتیجه میرسند که باکره بودن زنان موتور و انگیزه اصلی این رسم و ائین غیر انسانی است. این ایده تا انجا پیش میرود که مردان حاضر به ازدواج با دختری که "اندام جنسی" او تخریب نشده باشد نیستند. بریدن بخشی از اندام جنسی دختران و حتی دوختن ان به مردان و همه افراد خانواده از جمله مادران این اسایش و اطمینان خاطر را میدهد که دختران در هنگام ازدواج باکره هستند. ولی موضوع تنها به باکره بودن زنان در هنگام ازدواج خلاصه نمیشود بلکه نگرانی و ترس مردان از عدم وفاداری همسران و ارتباط انها با مرد دیگر در هنگام غیبت یکی دیگر از انگیزه های ناقص سازی جنسی زنان است. در واقع با بریدن و تخریب اندام جنسی، زنان از هرگونه تمایل و لذت جنسی محروم میشوند و علاوه بر اطمینان و اسایش خاطر، کنترل، تسلط و حق تملک مردان بر بدن زنان تثبیت میشود. در واقع با انجام این عمل، "زن بودن" و احساسات زنانه و هر انچه که در این محدوده بطور بالینی عمل میکند را از بین میبرند و زن را به موجودی بدون تمایلات زنانه تبدیل میسازند. او از این لحطه به بعد تنها یک انسان و یا یک موجود است و نه یک "زن". شاید بهتر باشد گفته شود او را از "جنسیت" خود تهی و بقول فرید به"شیئی" که لذت میدهد و تولید مثل کیند تقلیل میدهند.

روانشناسان هم در بررسیهای خود بیشتر به این نتیجه رسیده اند که محور همه این وحشیگری انسانی تسلط مرد یا پدر و اطاعت دختران از دستورات پدری است. البته در مورد ختنه پسران هم موضوع اطاعت پسران از پدران مطرح شده است ولی از انجائی که احساسات و تمایلات جنسی پسران دست نخورده باقی میماند، اطاعت پدری بسیار کم رنگ تر و موضوع اصلی ختنه نیست. بخصوص که همین پسران، پدران اینده هستند. پس تخریب اندام جنسی زنان و محروم کردن انان از تمایلات جنسی تنها ایده تسلط و قدرت مردانه را در این مورد ثابت میکند.

گر چه در تمام کشورهای افریقائی و عربی همیشه ناقص سازی جنسی توسط گروهی از زنان که مادر بزرگ و مادر در ان نقش اولیه را دارند انجام میشود و تنها زنان هستند که در این مراسم حضور دارند ولی این موضوع دستور، خواست و تمایلی مردانه است. در ظاهر پدر و برادر از این ماجرای وحشیانه خود را دور نگهداشته و این وظیفه را به زنان واگذار کرده اند ولی هیچ کس بر نقش مردها و رئیس قبیله و علت و انگیزه مرد سالارانه این عمل شکی ندارد.

عوارض جسمی و روحی ناقص سازی جنسی زنان

درد و رنجی که کودکان دختر در هنگام این عمل تحمل کرده اند و پس از سالها انرا بازگو میکنند تنها گوشه ای از ترس، هراس و وحشت انها را نشان میدهد. طبق سنت، رئیس قبیله و یا طایفه تنها کسانی هستند که تعین میکنند با چه وسیله ای و به چه شکلی این عمل و ائین غیر انسانی باید انجام شود. معمولا با تیغ صورت تراشی، چاقوی اشپزخانه و یا در بدترین حالت با نوعی خار این عمل انجام میشود. همه این زنان پس از سالها، درد و رنجی را که متحمل شده اند نتوانسته اند فراموش کنند. بعضی از انها هنوز فریاد، شیون، گریه های ناشی از درد و صحنه زنی که پاهای انها را گرفته بود، خونی که همه جا و روی بدن خودشان ریخته بود را فراموش نکرده اند، اکثر این زنان از بیماریهای روانی ناشی از ترس و هراس شدید رنج میبرند.

در ١٩١١ آکادمی علوم فرانسه در نشریه Encéphal گزارش داد که پزشکی که مسئول معالجه دو دختر ٦ و ١٠ ساله بود متوجه بیماری روانی شدید انها شد. او پس از مدتی بریدن اندام تناسلی ترس و هراس و بطور کلی تمام شرایطی را که انها گذرانده بودند علت این روان پریشی اعلام کرد. او اعلام کرد که رفتار این دو کودک بی شباهت به نوعی سادیسم ( ازار رسانی) نبود بسیاری از پزشکان ترس و هراس شدید را یکی از دلائل بیماریهای روانی بویژه افسردگی دربین زنان کشورهای افریقائی مطرح کرده اند. برای بسیاری از زنان یادآوری درد و رنجی که در هنگام بریدن اندام جنسی متحمل شدند با کلمات قابل ابراز و بیان نیست. بعضی از انها پس از سالها هنوز ان صحنه، درد و رنج را از یاد نبرده اند.

اکثر این زنان در اثر فشار جامعه و تلقین اطرافیان نگاهی بسیار منفی در مورد خود و بدن خود دارند. در گفتگویهای کلینیکی با زنان آفریقائی که صدمه دیده اند اکثر انها یک نگرش بسیار نامساعد نسبت به بدن و اندام تناسلی خود دارند تا انجا که گاها انرا "نفرت انگیز" میدانند. این ایده منفی تقریبا همیشه با کلماتی مانند " کثیف" یا "شرم آور" همراه است. حتی انها بر این باور هستند که این قسمت از بدنشان "زشت" بوده و به همین دلیل بر داشته شده است.یکی ازاین زنان احساسات خود را در مورد بدنش اینطور بیان میکند: برای من "شرم اور" بود که هنوز اندام جنسی من دست نخورده بود و از ان بدتر نگاه خود من به بدنم بود. تمام روابط و مناسبات اجتماعی و فرهنگی در این کشورها به گونه ای پیچیده بر علیه احساسات و تمایلات جنسی زنانه عمل میکنند، بطوریکه این سنت و ائین ارتجاعی بعنوان یک ارزش در جامعه پذیرفته و در صورت عدم پذیزش ان و یا زیر پا گذاشتن ان دختران جوان و خانواده انها از جامعه کاملا ترد شده و کنار گذاشته میشوند. یکی از این زنان چنین تعریف میکند که : بیاد دارم که ١٠ یا ١١ساله بودم برای من هم شرم اور بود که هنوز این "عمل" در مورد من انجام نشده بود. دخترانی که هنوز اندام جنسی انها دست نخورده بود مورد "فحاشی" و "توهین" قرار میگرفتند و انها را "کثیف" میدانستند. برای اینکه مورد سرزنش و توهین سایر دختران قرار نگیریم لباس خود را درمیاوردیم و به دیگران نشان میدادیم که ما هم "مثل" انها هستیم.

بجز ناراحتی های روانی این زنان از عوارض جسمی زیادی رنج میبرند،عفونت مجاری ادرار و بیماریهای کلیوی بویژه در مورد زنانی که اندام جنسی انها دوخته شده است از رایج ترین بیماریها هستند. از عوارض دیگر، خطر مرگ مادر و نوزاد در هنگام زایمان است ولی در کشورهای افریقائی بعلت فرهنگی هرگز مرگ و میر زنان و کودکان را به این موضوع ارتباط نداده اند.

 

قبلی

برگشت

بعدی