ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

فدرال و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره چدید

حقوق بشر

دانشجو

 مضحکه انتخابات در اعماق فقر و بیکاری و سانسور و اختناق چه معنی دارد؟!

رحمانی bamdadpress@ownit.nu

بار دیگر مضحکه انتخابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی در پیش است. انتخاباتی که بنا به اقرار برخی از عوامل حکومت اسلامی، خارج از جناح های حکومتی، شهروندان حساسیتی نسبت به آن از خود نشان نمی دهند. برای نمونه، ابطحی، رییس دفتر خاتمی در دوران ریاست جمهوری وی، در وبلاگ خود چنین نوشته است: «... واقعیت این است که خارج از فضای ما سیاسیون، جامعه حساسیتی نسبت به انتخابات ندارد. شرایط فعلی عمومی کشور خیلی غیرانتخاباتی است.» یا موسوی، اصلی ترین کاندیدای ریاست جمهوری اسلامی، از «قهر 20 میلیون نفر از صندوق های رای» سخن به میان آورده است. اما جالب این است که در خارج کشور از ناسیونالیست های رنگارنگ، جمهوری خواهان، طیف توده ای - اکثریتی  گرفته تا تلویزیون بی بی سی و تلویزیون آمریکا و سایت های ایران فردا و بی بی سی و غیره هر کدام از دیدگاه و منافع طبقاتی خود سعی دارند به نوعی برای بازار یخ زده مضحکه انتخابات حکومت اسلامی، بازار گرمی نمایند؟!

سابقه این نوع «انتخابات؟!» در حکومت اسلامی، به اندازه عمر این حکومت است. سناریوهای انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و...، هر 4 سال یک بار برگزار می شود. یکی از ابتدایی ترین نمود هر انتخاباتی، آزادی احزاب، تشکل و نهادهای دمکراتیک، رسانه ها و برخورداری از آزادی کاندید شدن و رای دادن است.

در حالی که همه جهان می دانند نه تنها در ایران، فعالیت احزاب و سازمان ها، تشکل های دمکراتیک، رسانه های مستقل اکیدا ممنوع است، بلکه فعالین آن ها نیز شدیدا سرکوب و تهدید، زندانی و شکنجه و اعدام می شوند. در کشوری که فقر و فلاکت اقتصادی برای اکثریت مردم آن کمرشکن است؛ در کشوری که ردیف دوم اعدام در جهان را به خود اختصاص داده و در اعدام کودکان نیز در سکوی رتبه نخست «قهرمانی جهان؟!» ایستاده است؛ در کشوری که زنان نصف جامعه را تشکیل نمی دهند اما از ابتدایی ترین حق و حقوق انسانی و اجتماعی خود محرومند و حتا هیچ زن مسلمان و طرفدار حکومت نیز نمی تواند خود را کاندید ریاست جمهوری و وزیری کند؛ در کشور که نویسنده، هنرمند، روزنامه نگار، وب ولاگ نویس هر روز مورد تهدید قرار می گیرد و آثارشان نیز شدیدا سانسور می شود؛ در کشوری که میلیون ها کودک به دلیل فقر والدین شان از تحصیل و تفریح محرومند و از کله سحر تا تاریکی شب به کارهای سخت و خطرناک وادار می شوند؛ در کشوری که کودک از همان روز اول پا گذاشتن به مدرسه، با تبلیغات و خرافات اسلامی شستشوی مغزی داده می شود و...، انتخابات در چنین کشوری چه معنی دارد؟

خبر بحران و تعطیلی صنایع کشور و عدم پرداخت به موقع دست مزد ناچیز کارگران و بی کارسازی های وسیع به طور روزانه پخش می گردد؛ هم چنین اعتراض کارگران در مقابل این همه بی حقوقی، بی رحمانه سرکوب می شود و فعالین کارگری دستگیر و زندانی می شوند؛ و میلیون ها نفر به ویژه نیروی جوان در کشور ما بی کارند و کم ترین امیدی نیز به آینده خود در پیدا کردن کار مناسب و تشکیل زندگی مستقل ندارند؛ چرا باید کارگران شاغل و بی کار و جوانان در چنین انتخاباتی شرکت کنند؟

زنان در محل کار، کوچه و خیابان و محیط خانوادگی مورد توهین و اهانت قرار می گیرند و میلیون ها زن خانه دار در کنج خانه ها بدون برخورداری از هیچ گونه حقوقی محبوس شده اند. فعالین جنبش زنان، به عناوین و بهانه های مختلف مورد تهدید و دستگیری و زندان و شکنجه قرار می گیرند. روزنامه سرمایه، در تاریخ 26 فروردین 1388، خبر داد: طبق آخرین آمار منتشر شده در گزارش سازمان ملل توسعه هزاره سومك زنان ایران از نظر توانمندی جنسیتی با ارزشی معادل 345/0، از میان 108 کشور مورد بررسی، مقام 103 را دارا هستند. این درحالی است که وضعیت «توانمندی جنسیتی» زنان در کشورهای توسعه نیافته ای مانند اتیوپی و زامبیا به مراتب بهتر از ایران است. از نظر توانمندی جنسیتی، اتیوپی با ارزشی معادل 477/0، در بین 93 کشور، مقام 72 و زامبیا با ارزشی معادل 425/0 ، در بین 108 کشور، مقام 91 ام را داراست. همسایه شرقی ایران، پاکستان با همه چالش هایی که در مورد زنان آن کشور وجود دارد - از جمله این که اخیرا در برخی مناطق شمالی این کشور مدارس دخترانه تعطیل شده است- وضعیتی بهتر از ایران دارد. طبق آخرین گزارش سازمان ملل، از نظر توانمندی جنسیتی، در میان 108 کشور، پاکستان با ارزشی معادل 392/0 رتبه 98 را دارد.

سوئد مقام اول و کشور فلسطین اشغالی، مقام آخر را در این جدول داراست. بنا به تعریف سازمان ملل «میزان توانمندی جنسیتی (GEM)، نشان می دهد آیا زنان در زندگی اقتصادی و سیاسی نقش فعالی دارند یا خیر. این میزان، سهم زنان را در کرسی مجلس، قانونگذاری، مقامات ارشد و جایگاه آنان در بین کارگران فنی و متخصصان زن نشان داده و نابرابری جنسیتی را در کسب درآمد و استقلال اقتصادی کشور نشان می دهد.» در چنین موقعیتی روشن است که کم تر زنی در انتخابات حکومت اسلامی شرکت می کند.

بخش عظیمی از دانشجویان سراسر کشور، به عنوان بخش آگاه جامعه نه تنها هیچ نفعی در چنین انتخاباتی ندارند، بلکه در این سی حاکمیت جمهوری اسلامی بیش ترین ضربات و آسیب ها را نیز به لحاظ اقتصادی، سیاسی و علمی تحمل کرده اند؛ طبیعی ست که با روشنگری در جامعه مردم را تشویق به عدم رفتن به پای صندوق های رای می کنند. چرا که انتخابات حکومت اسلامی در این سی سال، هیچ دستاوردی برای مردم نداشته اما بر عکس، همواره پایه های حکومت اسلامی را تحکیم بخشده است. سیاست های سرکوب پلیسی - امنیتی حکومتی در دانشگاه ها تشدید شده است. آخرین نمونه های سرکوب در دانشگاه ها و مقاومت دانشجویان در مقابل سرکوبگران، این است که روز دوشنبه ۲۴ فروردین 1388، دانشجویان متحصن دانشگاه بابل، در هنگام ورود به دانشگاه مورد ضرب و شتم حراست دانشگاه قرار گرفتند. نيروهای حراست، به دانشجويان گفتند كه شما به دانشگاه ممنوع الورود هستيد. اما هيچ حكمی در دست نداشتند و هنگامی كه دانشجويان از آن ها خواستند كه حكم ممنوع الورود شدنشان را نشان دهند به ضرب و شتم دانشجويان پرداختند. دانشجويان متحصن جلوی حراستی ها كه لباس شخصی ها نيز در بين آن ها ديده می شدندف دست به مقاومت زدند.

نمونه دوم این است که روز 22 فروردین 1388، بر اثر بی احتیاطی و تصادف یک دستگاه مینی بوس که حامل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد تبریز بود چند تن از دانشجویان دختر کشته و زخمی شدند و این حادثه سبب شد که دانشجویان در اعتراض به عملکرد مسئولین دانشگاه و بی تفاوتی آن ها در مقابل این واقعه دلخراش، دست به تحصن زدند و تمامی کلاس ها را تعطیل کردند. از آن جا که این مینی بوس ها به مسئولیت دانشگاه قرار داده شده، اما هیچ کدام از مسئولین واکنشی نشان ندادند، این مساله سبب شد صبح روز 23 فروردین، اعتراضات دانشگاه آزاد تبریز را به حدی بگبرد که به تعطیلی تمامی کلاس های درس در روز جاری منجر گردد. در خبرها آمده است که مامورین انتطامی و امنیتی بسیج شده اند تا مانع ادامه و گسترش این اعتراض دانشجویان شوند.

قبلی

برگشت

بعدی