ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

که پس از آن که تحصن تمام شد و امضاهایی نیز در زیر  بیانیه اش جمع آوری شد، ایشان هم بیانیه را با زرنگی تغییر داد و هم پرچم سبز و حزب و یا تشکلی که فعلا در راس آن میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی قرار گرفته اند را بالا برد. این هنر آن بخش از عناصری است که راه انداختن «جنگ روانی» و چگونگی «تحریف افکار عمومی» و غیره در جامعه را در سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات حکومت اسلامی در زیر نظر حجاریان ها آموزش دیده اند! این دیگر بستگی به کسانی دارد که در آن روزها در میان انبوهی از احساسات انسانی و در شرایطی که مردم ایران در صفوف میلیونی خود به خیابان ها ریخته بودند توجهی چندانی به سیاست های گنجی نکردند، اما اکنون که کمی از این فضا دور شده اند و اهداف و موضع گیری های گنجی نیز تا حدودی علنی شده است، لابد امضاء کنندگان فراخوان وی و هم چنین سخنرانانی که در برنامه وی شرکت داشتند، نسب به سیاست های گنجی و همفکرانش در پهن کردن بساط جناح اصلاح طلب حکومت اسلامی در خارج کشور و تقویت این جناح حکومتی در نزد دولت ها، سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی و هم چنین در افکار عمومی مردم جهان، تعمق بیش تری به خرج دهند تا شاید در این مورد تجدیدنظر نمایند و صف آزادی خواهانه خود را در دفاع از جنبش مردمی از صف گنجی ها جدا کنند.

در چنین شرایطی، دور از انتظار نیست که امضاء کنندگان بیانیه گنجی، یک بار دیگر سیاست های وی را مورد بازبینی قرار دهند؟! زیرا بیانیه وی انبوهی از تناقضات سیاسی و اجتماعی و توهمات را در بطن خود دارد.

اساسا برپایی یک دادگاه عادلانه و لو سمبلیک سران حکومت اسلامی، برای آگاه کردن افکار عمومی مردم ایران و جهان از حقیقت این نوع جنایات و جلوگیری از تکرار آن است. در کارنامه حکومت اسلامی، اعدام های پس از انقلاب 57، ترورهای پس از آن، کشتار مردم کردستان و ترکمن صحرا، اعدام های دسته جمعی سال 60 تا 62 و به ویژه قتل عام زندانیان سیاسی در سال 67، ادامه جنک خانمانسوز ایران و عراق به مدت هشت سال، ترور فعالین سیاسی در خارج کشور و داخل کشور، ترور نویسندگان، سنگسار و قوانین وحشیانه قصاص و غیره علیه بشریت است که در بیانیه کمپین گنجی، کوچک ترین اشاره ای به آن ها نشده است. دلیل اش این نیست که گنجی ها از این جنایات بی خبرند، برعکس به دلیل این که خود وی و به طور کلی جناح اصلاح طلب امروزی حکومت نیز در همه این جنایات سهیم است، سعی کرده اند آن ها را قلم بگیرند و با تحریف تاریخ، هم خود را تبرئه کنند و هم جلو حقیقت یابی را بگیرند.

از اکبر گنجی، همواره به عنوان یک روزنامه نگار اصلاح طلب نام برده می شود، اما به این مساله پرداخته نمی شود که وی از سال 199 تا 2001 در حکومت اسلامی ایران مشغول چه فعالیت هایی بوده است؟ به خودش نیز کم ترین علاقه ای ندارد از وی در رابطه به فعالیت ها و سمت هایش در ده دهه نخست حاکمیت جمهوری اسلامی سئوال شود. یعنی 20 سال ناقابل از فعالیت های سیاسی- نظامی خود در بارگاه حکومت اسلامی را درز می گیرد تا واقعیت ها در رابطه با جنایات بی شمار حکومت اسلامی و هم خودش برملا نشود.

اکبر گنجی، پس از پيروزی انقلاب 57، در سال 1358 وارد سپاه پاسداران شد و در واحد عقيدتی با عنوان «واحد ايدئولوژی» به فعالیت پرداخت. او هم زمان در مرکز تحقيقات سياسی - ايدئولوژيک سپاه پاسداران در قم فعاليت داست.

گنجی، در حمله به کردستان، یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در کردستان بود. سپس همکار دو وزارتخانه ارشاد اسلامی و وزارت خارجه بود. وی در سال 1363 از سپاه بيرون آمد و در سال 1363 به وزارت ارشاد اسلامی که در آن زمان توسط سيدمحمد خاتمی اداره می شد رفت و در آن جا مشغول به کار شد. او، اوايل سال 1366، به عنوان کارمند خانه فرهنگ به ترکيه رفت. در آغاز سال 1369 گنجی، پس از سه سال به ايران بازگشت.

باین ترتیب، گنجی از سازمان دهندگان و فرماندهان سپاه پاسداران و از همکاران و همفکران سعید حجاریان بود. در سال هایی که آن ها از عناصر اصلی سپاه پاسداران بودند هزاران نفر به جوخه های مرگ سپرده شدند. هزاران نفر در حمله وحشیانه سپاه ترکمن صحرا و کردستان به خاک و خون کشده شدند و یا دستگیر و بدون محاکمه تیربارن شدند. بی شک وی و همفکرانش در ایجاد زندان های سیاسی، اقرارگیری از زندانیان در زیر شکنجه و در قتل عام زندانیان سیاسی، نقش داشته اند. طرفداران و همفکران امروز گنجی، آن جریانات و افرادی هستند که در هشت سال ریاست جمهوری خاتمی از این جناح حکومت حمایت می کردند. پروژه و طرح وی و همفکرانش تحت عنوان «لیبرالیزه کردن اسلام» و تضمین بقای حکومت اسلامی و جلوگیری از سقوط آن است.

گنجی، در تازه ترین موضع گیری خود، در سخنرانی اش در لندن، روز جمعه ١٤ ژوئیه 2009، در جواب اصرار سئوال کنندگان گفته است: «من تا سال ۱۳۶۳ در سپاه پاسداران بودم و مشغول دفاع از میهن. بعد از آن هم در سفارت جمهوری اسلامی در ترکیه خدمت می کردم...»

«دفاع میهنی» گنجی ها و سپاه از جمله عبارت بودند از: حمله به تجعمعات، حمله به سازمان های سیاسی و نهادها دمکراتیک و انحلال آن ها، حمله به رسانه های مستقل و تشدید خفقان و سانسور، تعقیب و دستگیری فعالین سیاسی و جنبش های اجتماعی، سازمان دهی ترور در داخل و خارج کشور، ساختن زندان های مخفی و علنی، شکنجه و اعدام، اجرای سنگسار و قصاص، کشتار در شهرهای ایران به ویژه در کردستان و ترکمن صحرا و غیره بود. وی هم چنین دورانی که در سفارت حکومت اسلامی در ترکیه نیز ماموریت داشت مشغول سازمان دهی جاسوسی و تهدید علیه پناهندگان ایرانی در این کشور، تبلیغ پان اسلامیسم و حکومت اسلامی، و هم چنین کمک به اعزام گروه های مذهبی تروریستی ترکیه ای به آموزشگاه های تروریستی ایران بود.

گنجی از همکاران نزدیک سعید حجاریان و هر دو از بنیان گذاران سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات هستند. ارگان های مخوفی که سی سال است کسب و کار دایمی شان تهدید، تعقیب، ترور، شکنجه و اعدام است. گنجی، در سال های 1360، یعنی ار اوج وحشی گری حکومت اسلامی و کشتار مخالفین حکومت اسلامی، سرپرست تیم های شناسایی، دستگیری، بازجویی، شکنجه و اعدام نیروهای چپ و آزادی خواه بود. از این رو، وی از یک سو، در تلاش است سئوالاتی در رابطه با تاریخ بیست سال اول حاکمیت جمهوری اسلامی بی جواب بماند و این جنایات به فراموشی سپرده شود. از سوی دیگر، وی تمام سعی و کوشش خود را در همه جا به کار می اندازد تا جناح اصلاح طلب درون حکومت اسلامی از این جنایات مبرا گردد.

در حالی که در همین کشورهای غربی که مناسبات سرمایه داری پیشرفته حاکم است، عضویت کسی در یک ارگان سرکوب و جنایت که خون انسان ها را ریخته است، جنایت علیه بشریت نامیده می شود و عاملین آن حتی اگر سال هال و دهه ها بعد از جنایت خود نیز شناسایی شوند، مورد محاکمه قرار می گیرند. برای نمونه، کاراجیک، یکی از سازمان دهندگان جنگ داخلی و پاک سازی قومی در یوگسلاوی سابق بود، بعد از 11 سال زندگی مخفی دستگیر و به دادگاه سپرده شد. هنوز هم اگر نازی های دوران هیتلری که سن بالایی نیز دارند در صورت شناساسی شدن به دست عدالت سپرده می شوند. اخیرا یک نازی بازمانده از دوران آلمان هیتلری، دستگیر و دادگاهی شد و به زندان محکوم گردید.

هم اکنون خبر کوتاهی تحت عنوان «مسبب يک کشتار در ويتنام ابراز ندامت کرد»، در صفحه اصلی سایت «کارگران ایران» درج شده است:

«کلی کماکان تاکيد می کند که در تبعيت از دستور اقدام به کشتار کرده است. به گزارش منابع آمريکايی، افسری آمريکايی که به خاطر ايفای نقش در حادثه کشتار «مای لی» در جريان جنگ ويتنام مجرم شناخته شد، برای اولين بار به خاطر اعمال خود عذر خواهی کرده است.

 

قبلی

برگشت

بعدی