ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

گستره سرزمین ‌های جدا شده از ایران در قرارداد های ترکمانچای، گلستان، آخال، پاریس و... به قرار زیر است:

سرزمین های جدا شده قفقاز بر اساس قرارداد های گلستان و ترکمانچای با روسیه(1813 و 1828 م.)

آران و شروان: ۸۶۶۰۰ کیلومتر مربع؛

ارمنستان: ۲۹۸۰۰ ک .م؛

گرجستان: ۶۹۷۰۰ ک.م؛

داغستان: ۵۰۳۰۰ ک.م؛

اوستیای شمالی: ۸۰۰۰ ک.م؛

چچن: ۱۵۷۰۰ ک .م؛

اینگوش: ۳۶۰۰ ;ک.م

جمع ‏کل: ۲63700 کیلومتر مربع

 

سرزمین‌های جداشده ایران شرقی براساس پیمان پاریس و پیمان منطقه ای مستشاران انگلیسی

هرات وافغانستان: ۶۲۵۲۲۵ ک.م؛

بخش‌هایی از بلوچستان و مکران: 3۵۰۰۰۰ ک.م؛

جمع کل: ۹۷۵۲۲۵ کیلومتر مربع

 

سرزمین‌های جداشده ‏ورارود(ماوراءالنهر) بر اساس پیمان آخال با روسیه(1881 م.)

ترکمنستان: ۴۸۸۱۰۰ ک.م؛

ازبکستان: ۴۴۷۱۰۰ ک.م؛

تاجیکستان: ۱۴۱۳۰۰ ک.م؛

بخش‌های ضمیمه شده ‏به قزاقستان: ۱۰۰۰۰۰ک.م؛

بخش‌های ضمیمه شده بهقرقیزستان: ۵۰۰۰۰ ک.م؛

جمع کل: 1226500 کیلومترمربع

سرزمین های جداشده جنوب خلیج فارس بر اساس پیمان منطقه ای مستشاران انگلیس

امارات:83600ک.م:

بحرین:694 ک.م:

قطر:11493ک.م:

عمان:309500ک.م:

جمع کل: 405287کیلومتر مربع

مساحت سرزمین‌های جدا شده از ایران درونی به همراه دو سوم کردستانات (که در دوره صفویه به اشغال عثمانی در آمد و بعد ها در بین سه کشور ترکیه،عراق و سوریه تقسیم شد) به مساحت تقریبی 200000ک.م. و نیز عراق به مساحت 438317ک.م. در جمع حدود 3.5 میلیون کیلومتر مربع بالغ می شود که این مقدار تجزیه یک کشور در کل تاریخ ایران و دنیا بی سابقه است

جوابیه به غزل "مناجات ناشنوایان"، شعر تازه ی خامنه ای

 

در ابتدا شعر خامنه ای و سپس جوابیه در پی می آید: 

مناجات ناشنوایان

سیدعلی خامنه‌ای

ما خیل بندگانیم ما را تو می‌شناسی

هر چند بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

ویرانه‌ئیم و در دل گنجی ز راز داریم

با آنكه بی‌نشانیم، ما را تو می‌شناسی

با هر كسی نگوییم راز خموشی خویش

بیگانه با كسانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌ایم و هرچند لب بسته‌ایم از خلق

بس رازها كه دانیم ما را تو می‌شناسی

از قیل و قال بستند، گوش و زبان ما را

فارغ از این و آنیم ما را تو می‌شناسی

از ظن خویش هركس، از ما فسانه‌ها گفت

چون نای بی‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

در ما صفای طفلی، نفْسُرد از هیاهو

گلزار بی‌خزانیم ما را تو می‌شناسی

آیینه‌سان برابر گوییم هرچه گوییم

یك‌رو و یك‌زبانیم ما را تو می‌شناسی

خط نگه نویسد حال درون ما را

در چشم خود نهانیم ما را تو می‌شناسی

لب بسته چون حكیمان، سرخوش چو كودكانیم

هم پیر و هم جوانیم ما را تو می‌شناسی

با دُرد و صافِ گیتی، گه سرخوش است گه غم

ما دُرد غم كشانیم ما را تو می‌شناسی

از وادی خموشی راهی به نیك‌روزی است

ما روزبه، از آنیم ما را تو می‌شناسی

كس راز غیر از ما، نشنید بس "امین"ایم

بهر كسان امانیم ما را تو می‌شناسی

***

جوابیه به غزل-  مناجات شنوایان

ما خیل خفتگانیم ما را تو می شناسی

در رأس باطلانیم ما را تو می شناسی

ویرانه‌ایم و در دل آرامشی نداریم

چندیست لب به جانیم ما را تو می شناسی

با هر کسی نگوییم راز تحجّر خویش

بیگانه با زمانیم ما را تو می شناسی

تاریک گشته چندی آئینه دل ما

زنگار بستگانیم ما را تو می شناسی

با صد دروغ بستیم گوش و زبان خود را

رسوای این و آنیم ما را تو می شناسی

از ظن خویش گفتیم افسانه‌ها که دانی

از کف شده عنانیم، ما را تو می شناسی

چندی مریض گشتیم، بعدش علیل گشتیم

چون برگ در خزانیم ما را تو می شناسی

جز کذب غیر و تهمت، چیز دگر نگوییم

صدرو و صدزبانیم ما را تو می شناسی

آری فقط تو دانی حال درون ما را

کشتی شکستگانیم، ما را تو می شناسی

عمری گذشت و جز ظلم بر دیگران نکردیم

منفور بندگانیم، ما را تو می شناسی

 

قبلی

برگشت

بعدی