ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها

لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

بنابراين جنبش دانشجويی بايد قدرت سازماندهي بالايی داشته باشد تا بتواند براي اصلاح مناسبات حاكم بر قدرت در جهت رسيدن به منافع جريان دانشجويی كه آزادي، عدالت، برابري و منافع ملي، تمام تلاش خود را به كار گيردسياست‌زدگي باعث مي‌شود حركتهاي دانشجويي ‏ ويژگي هاي يك حركت سياسي -كه بارزترين آنها فصلي بودن و موجی عمل كردن است- را به خود بگيرند.نقص دیگر حركتهاي دانشجويي مقطعی بودن آنهاست. درست است كه دانشجويان به علت ويژگيهاي خاص خود، پيشتازترين قشر در حركتهاي اصلاحي محسوب مي‌شوند اما اين حركتها نمي‌توانند برای استمرار خود حساب خاصي بر روي دانشجويان باز كنند..  جنبش دانشجويي مي‌تواند در حد يك جرقة قوي و حركت‌زا عمل كند، جرقه‌اي كه نهضت اجتماعي را روشن كرده و مطالبات عمومي را شكل مي‌دهد. اين مهم مي‌تواند از دو طريق مستقيم و غير مستقيم صورت پذيرد :

1. طرح آرمان عدالت در بين دانشجويان در سطح وسيع و سعي در انتقال آن به نسلهاي آيندة دانشجو.

2. انتقال از جنبش دانشجويي به نهضت اجتماعي با كشاندن اين آرمان به سطح جامعه و ارائه راهكارهاي عملي براي

تبديل جنبش عدالتخواهي به نهضت اجتماعي علاوه بر ماندگار كردن اين حركت، به جدي‌تر شدن بحث عدالتخواهي و ثمر بخش‌تر شدن فعاليتها خواهد انجاميد. اگر مراحل فوق به خوبي صورت پذيرد مهمترين مقدمه براي اجراي عدالت و عمل به دين در جامعه شكل خواهد گرفت كه همان ايجاد مطالبه عمومي است.

اگر جنبش دانشجويي بخواهد به مفهوم واقعي به رسالت تاريخي خويش عمل نموده و يا اگر يك تشكل دانشجويي قصد داشته باشد جنبش دانشجويي را نمايندگي كند، حداقل بايد سه كاركرد داشته باشد::

1-كاركرد درون صنفي: يك تشكل سياسي دانشجويي لازم است در مقياس دانشگاهها و ميان ساير تشكل‌ها و دانشجويان به تحرك اجتماعي و فهم و قدرت تحليل سياسي مخاطبين خويش كمك نمايد.

2- كاركرد ملي: تشكل‌هاي دانشجويي در شرايطي مي‌توانند از عنوان جنبش دانشجويي بهره گيرند كه در قالب جنبش نرم‌افزاري به پيشرفت علمي و فرهنگي كشور كمك نموده ودر اين صورت جنبش دانشجويي مي‌تواند ضمن ساماندهي مطالب مردم و تشخيص مصالح ملي نيازهاي علمي دولت را جهت پاسخگويي به نيازهاي مردم ياري رساند.

3- كاركرد فراملي: در اين حالت جنبش دانشجويي بايد با توجه به شرايط فعلي  به پيشبرد اهداف و ايجاد وحدت جامع كوشيده و با ارتقاي موقعيت علمي، فرهنگي، سياسي كشور به ارائه يك الگوي جهاني، منطقه‌اي كمك نمايد.

اسملسر به عنوان يکي از نظريه پردازان جنبش اجتماعي شروطي را در مورد منشا عمل جمعي به طور عام و جنبش اجتماعي به شکل خاص مطرح مي‌کند.اين نظريه به شکل نسبي قابليت تبيين حرکت دانشجويان در شانزدهم آذر را در قالبي جامعه شناختي دارد که اجمالا به شروط اساسي اين نظريه اشاره اي داريم:

ـ زمينه‌هاي ساختاري (شکل گيري کودتا و آشکار شدن نفوذ ايالات متحده به عنوان نمادي از امپرياليسم براي نفوذ درشالوده ساختار سياسي ايران)

ـ فشارهاي ساختاري (تغيير سياست‌هاي داخلي شاه و فشار بر نيروها و گروههاي سياسي جهت محدود سازي فعاليت‌ها)

ـ گسترش باورهاي تعميم يافته (اثبات خيانت شاه و بي کفايتي سياسي وي به مردم و شکاف بيش از اندازه حاکميت با مردم)

ـ عوامل شتاب دهنده (سياست‌ها و اقدامات ضد مردمي شاه که مصاديق آن در تاريخ معاصر به وفور يافت مي‌شود.

  جنبش ‏دانشجويي ایران

- فكر مي‌كنم براي اينكه پيوند بحث با بحث قبلي هم برقرار شود لازم است به اين نكته تصريح ‏كنيم كه بايستي ميان دو مقوله« مرحله شناسي جنبش دانشجويي »و «گونه شناسي جنبش ‏دانشجويي» تمايزي قائل بشويم. گونه شناسي جنبش دانشجويي ناظر به مقولاتي مانند بار ‏ايدئولوژيك و فكري تشكلها و جريانات دانشجويي است. مثلاً‌فرض كنيد بخش مذهبي جنبش ‏دانشجويي كه پرسش شما را شامل مي‌ گردد و همين باعث تفاوتش مي‌شود. اما درباره مقوله ‏دوم نمي‌توان دوره‌بندي غيرقابل تجديد نظري ارائه داد، به اعتقاد من مي‌توان دوره‌بندي‌هاي ‏مختلفي ارائه كرد اما اگر از نگاهي ديگر بخواهيم قائل به تقسيم‌بندي شويم، از نظر تحول جنبش مي‌شود گفت ‏مرحله اول از شهريور 20 آغاز مي‌شود، مرحله دوم را مرحلة پيدايش نهضت ملي و مرحله ‏سوم را از 15 خرداد 42، مرحله چهارم را از سال 57 كه پيدايش تفكرات اسلامي در فضاي ‏دانشگاهها و تسلط آن پس از انقلاب تا آغاز جنگ تحميلي مرحله اي بسيار كوتاه اما بسيار ‏پربارو حادثه است مرحلة پنجم از آغاز تا پايان جنگ 8 ساله است كه دوران خاموشي سياسي ‏جنبش دانشجويي است و نقش ويژه‌اي كه جنگ در محيط دانشجويي ايفاء مي‌كند و ارتباطي كه ‏دانشگاه با وضعيت جديد و جنگ تحميلي دارد و حتي نقشي كه در فرماندهي، فني و اطلاعات ‏جنگ ايفا مي‌كند. مرحله ششم آغاز جمهوري دوم يا پس از جنگ و رحلت بنيانگذار جمهوري ‏اسلامي است تا دوم خرداد1376. مرحله آخر هم از دوم خرداد و به روي كارآمدن آقاي ‏خاتمي است تا بعد.‏

‏- پس از انقلاب دوره كوتاه سال 57 تا آغاز جنگ را داريم كه به دليل بازشدن فضاي ‏سياسي و عدم استقرار كامل دولت جديد و اينكه برخي از سازمانها و نهادهاي حكومتي به ‏وجود نيامده و گروههاي سياسي مختلفي در گوشه و كنار شكل گرفتند شاهد تكثر سياسي بي ‏قاعده اي در فضاي عمومي كشور و در فضاي دانشگاه هستيم . پس از آن در دورة جنگ وارد ‏مي شويم كه خود شرايط جنگ فضاي سياسي را تحت تأثير قرار مي دهد. پس از بحث انقلاب ‏فرهنگي در سال 1359 خيلي از گروههاي سياسي سركوب مي‌شوند و كنار مي‌روند وبه تبع ‏آن فضاي دانشگاه يكدست مي‌شود. ما عملاً چيزي به نام جنبش دانشجويي نداريم و نهادهاي ‏دانشجويي هم كاملاً همسو با حكومت حركت مي‌كنند. در زمان جنگ هم در خدمت جنگ و ‏عرصه‌هاي نظامي و فكري و فرماندهي جنگ هستند. بعد از پايان جنگ به دليل اينكه ترك ‏‏‌هايي در دستگاه فكري ايدئولوژيكي نيروهاي مذهبي به وجود مي‌آيدو نيروهاي محافظه‌كار ‏ارام آرام به قدرت مي‌رسند و به موازات آن تشكل‌هاي دانشجويي هم از آن متأثر مي‌شود و ‏باصطلاح جوسياسي دانشگاهها دو شقه مي شود. ثنويت از جهاتي راه را براي شكل‌گيري ‏رفتار تازه‌اي در دانشگاهها باز مي‌كند و بعد از روي كارآمدن آقاي خاتمي، جنبش دانشجويي ‏به خاطر نقشي كه در اين تحول داشت، موقعيت ممتازي پيدا مي‌كند.

دوره‌ی دوم جنبش دانشجويي در ابتدای دوران استقرار نظام و آغاز سياست‌هاي موسوم به تعديل اقتصادی در دولت آقاي هاشمی به وقوع پيوست. در اين دوره، رويكرد جريان دانشجويي، عدالت‌طلبی و مساوات در توزيع ثروت، قدرت و منزلت در كشور بود. در اين دوره جنبش دانشجويی با نوعي دوگانگی در رفتار برخی از حاكمان نسبت به شعارها و آرمان‌های انقلاب روبه‌رو شد و به‌تدريج از گفتمان رسمی قدرت فاصله گرفت.

دوره‌ي سوم جريان دانشجويی از دوم خرداد سال 76 آغاز شده و با پشت سر گذاشتن حوادثي از جمله 18 تير، كوی دانشگاه تهران و حمله‌ی گروه فشار به نشست اتحاديه‌ي انجمن‌هاي اسلامي در شهرهای خرم‌آباد و اراك، اكنون با تعطيلی كلاس‌های درس به خاطر صدور حكم اعدام برای يك استاد دانشگاه در تداوم است

. جنبش دانشجويی ايران در ١٠ سال گذشته دو نگاه مشخص به دانشگاه را از خود طرد کرده و در مقابل آن

موضع گرفته است:

١-يک نگاه ، ديد "ابزاری" داشتن به اين جنبش بوده و هست که تلاش دارد نقش جنبش دانشجويی را در حد"ابزار چانه زنی" برای گروه های سياسی تقليل دهد.اين نگاه آفات و مصيبت هايی را بر پيکره جنبش وارد ساخت که هنوز هم التيام نيافته است. در چارچوب اين نگاه، اين جنبش بايد درمواقع لازم وارد صحنه شده و درانتخابات مختلف از اين گروه وآن دسته حمايت کند. اما اگر روزی جنبش دانشجويی به پيگيری مطالبات به حق صنفی، سياسی، اجتماعی و

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی