ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

زمان خروج از کشور دفترچه ای (خاطرات)حاوی مسائل امنیتی به همراه داشته و آن را تحویل سازمان سیا و یا منافقین (مجاهدین) داده اید . گفتم بارها در غیاب خود و اعضای خانواده ام شب و نیمه شب نیروهای امنیتی شما بصورت غیر قانونی وارد منزل گردیده و کلیه اسباب و وسایل منزل را بهم ریخته بدون اینکه سر سوزنی به سرقت رفته باشد. همیشه مات و متحیر بودم که چه می خواهند . پس از بازداشت چه در وزارت اطلاعات و چه در حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران اولین خواسته آنان چنین دفترچه ای بوده است .

در آنجا برایم روشن شد که ورود آنان به منزلم بر چه اساسی بوده و مرا به نقطه ای رساندند که احساس می کردم که اینچنین چیزی وجود داشته و حاظر به گفتن نوع , رنگ و تعداد برگهای نوشته و سفید آن و درج خاطرات سه دهه گذشته را مطرح در حالیکه هرگز هیچ وجود خارجی نداشته و تنها دهها برگ آچار , دست نوشته هایم با متن حکومت رو به زوال روحانیت در ایران که بخشی از آن حین ورود به منزل جمع آوری و حال در خدمت خودتان می باشد آقایان دائما ادعا می نمایند که در کادر رهبری تمام گروهها و سازمانهای ضد انقلاب و حتی سیا و موساد عوامل نفوذی دارند آنان پس از بازداشت اظهار نمودند که ما در چند ساعت گذشته تمامی حسابهای مالی خود و خانواده ات رابررسی و در ارتباط با هدیه هفتاد و پنج میلیون دلاری آمریکا به مخالفان چیزی دریافت ننموده ای و فقط به دنبال این مسئله ایم که چرا تا این درجه علیه انقلاب فعالیت نموده ای آیا بودن یا نبودن چنین دفترچه ای را به راحتی از طریق اعضای خانواده , اقوام , دوستان و غیره نمی توانستند اثبات کنند .

چرا چنین سوژه هایی را خلق می نمودند شما خود قضاوت کنید . نامبردگان تمام ایمیل های شخصی را ردیابی اگر در هر ایمیل دو پیام رفت و برگشت داشته با در اختیار گرفتن پسورد آن حتی زمانیکه در بازداشت بوده ایم و حال کوهی از برگهای آچار عجیب و غریب را در مقابلم قرار داده که باید بپذیری که کار خودت می باشد فریاد به آسمان که روحم از این مسائل خبر ندارد میگویند پس قبول کن متعلق به فرزندت است و متقابلا با رضا هم چنین رفتاری را انجام داده .

دو مسئله دیگر را در آن محاکمه چندین ساعته مطرح می نمایم .

شیخ جابر گفت شما وقایع دهه شصت در ارتباط با سرکوب ها, افرادی را به عنوان مسبب کشتارها به مجاهدین معرفی و ما در انتظار چاپ این اسناد در روزنامه مجاهد و دیگر سایتهای خبری ضد انقلاب هستیم. .

پنج سال از آن تاریخ میگذرد و کلمه ای در این ارتباط درهیچ رسانه ای به هر شکل ان تا کنون درج نگردیده شیخ در ادامه گفت حضور نیروهای ما را در لبنان افشا و اسنادی را در این ارتباط به سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل تسلیم نموده ای.

گفتم شش میلیارد جمعیت بر روی کره ی زمین که جای خود دارد.

 حتی خفته گان درون زمین هم از حضور شما در منطقه اطلاع دارند در ثانی چهل و هشت ساعت پس از انفجارات بیروت در حالی که هنوز اجساد سربازان آمریکایی فرانسوی و اسرائیلی از زیر آوار بیرون نیاورده مناطق نظامی ما توسط کشورهای فوق در لبنان هدف بمباران هوایی و دهها نفر کشته وزخمی بر جای گذاشت .

در حالیکه تشیع آن وقایع از بقاع , دمشق تا فرودگاه مهر آباد که توسط رئیس جمهوری وقت ( مقام رهبری ) از سیمای جمهوری اسلامی مستقیما پخش شما برای خفه نمودن من به هر حربه ای متوسل این شرم آور است در خاتمه جناب حسینی نماینده دادستان که در طول جلسه فقط چشم بود و گوش, زبان گشود و رو به شیخ گفت جهت احترام به انقلاب , سپاه وخدمات گذشته ایشان نظر من این است که این پرونده در همین مکان بسته و مختومه شود که با مخالفت شیخ روبرو گردید مجدد به زندان انتقال و در تاریخ 07-01-1385 جهت ابلاغ حکم به دادگاه اعزام در سه صفحه تنظیم (جز به جز انشائ وزارت اطلاعات ) خود به پنج سال که یک سال و نیم آن قطعی مابقی به دلیل خدمت به انقلاب و جبهه هات جنگ تعلیق و رضا به سه سال که بیست و هشت ماه به دلیل جوانی تعلیق.

گفتم اعتراض دارم رئیس دفتر گفت چون محکومیت رضا رو به اتمام است در صورت اعتراض تا دادگاه تجدید نظر یقینا او باید در زندان بلاتکیف بماند و در پایان حکم نوشتم بازداشت, بازجویی , محاکمه و صدور حکم را سراسر ستم میدانم و واگذار همه شما به خدا.

پس از سپری نمودن دوران محکومیت حتی بدون یک روز مرخصی و مخالفت اطلاعات با عفو حتی مشروط به دلیل عدم همکاری با آنان پایان.

اما درد, رنج , تهدید و وحشت توسط یارن ولایت آغاز شد از ضرب و شتم متوالی رضا در دانشگاه توسط بسیج تا صدور حکم اخراج وی و تحویل بخشی از اسناد و مدارک به صورت حضوری به دفتر کانون مدافعان حقوق بشر جناب آقای محمد علی دادخواه و ... ورود غیر قانونی در غیاب خانواده به منزل به صورت متوالی مزاحمت های تلفنی شب و نیمه شب تا ممنوعیت خروج از شهر بهانه ی آمدن نماینده وزارت اطلاعات از راه دور به منزل جهت بحث و گفتگو و ورود وی به منزل پس از یک ماه و نتیجه آن بحث طولانی در خانه و رجوع به بسیاری از بزرگان در فارس و توصیه آنان که یا دو دست را به علامت تسلیم به هوا بلند کن یا جهت آرامش خانواده و اطرافیانت از کشور خارج شو.

 و نهایت در اسفند 1386 ضمن خروج از مرز غربی کشور و گرفتار شدن در برف و کولاک و صدمه دیدن بسیاری از اعضای بدنم ضمن ورود به ترکیه وماهها بستری شدن در بیمارستان و منزل که عواقب آن هنوز ادامه دارد در حالیکه همسر و دختر خردسالم پنج سال است که یا از پشت میله ی زندانهای ولایت به ملاقاتم آمده و یا پشت گوشی تلفن در غربت  و آرزوی دیدار آنان را دارم .

در حالیکه بیست ونه ماه از پناه بردن به     UNHCR  و 17 ماه از پذیرش رسمی پناهندگی از طرف آن سازمان می گذرد در حالیکه بارها چه به صورت حضوری و یا مکاتبه ای اعتراض خود را به آنان ابلاغ نموده با کمال تاسف هیچ اقدامی جهت انتقال به نقطه امن در خارج از این کشور(ترکیه ) به عمل نیاورده و دائما با جواب های غیر منطقی و آزار دهنده رو به رو گردیده ایم آنان اظهار مینمایند که کشورهای اروپایی و آمریکایی حاضر به پذیرش پناهندگان سیاسی که دولت ایران بر روی آنان حساسیت دارد نیستند در حالیکه آنچه بر من روشن است پرونده فوق را به هیچ کشوری جهت پذیرش ارجاع ننموده اند دلیل آن چیست؟

از نهاد ها و سازمان های حقوق بشری علی الخصوص از هموطنان آزادی خواه خود در سراسر جهان  جهت یاری تقاضای کمک مینماییم و خواستار نجات از این دوزخ می باشیم

 

قبلی

برگشت

بعدی