ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

 اظهارات نيما وزيري به شرح صفحات ٢۱۱ و ٢۱٢ ج ٢:

۴ بعد از ظهر روز جمعه بود كه وارد كهريزك كردند و سربازان وظيفه تونل كردند ولي نزدند و وقتي كه وارد حياط شديم آقاي محمديان كه افسر نگهبان بود با بي احترامي كامل با ما برخورد كرد و هر چه مي خواستيم با لوله جواب مي داد و موقع بازرسي جلوي همه ما را لخت مي كرد بدون لباس زير كه مجبور بوديم. و بعد در يك اتاق ۶٠ الي ٧٠ متري كه حدود ٢٠٠ نفر بوديم حتي جاي نشستن نبود چه برسد به هواي تميز كه ما اعتراض كرديم جوابي نداشتيم و بعد يك نفر از زنداني از خودشان مراقب ما گذاشته بودند كه اسمش عادل تركه بود و با اعتراض عادل درب زندان را باز مي گذاشتند تا ما هوا بخوريم و روز دوم خميس آبادي ما را چهار دست و پا كلاغ پر برد و در آفتاب كف پاهايمان تاول زد و چون نمي توتنستم به بدن بروم با لوله به دستم زد و شب هم سه نفر را آويزان كردند و آقاي روح الاميني بر اثر چركي كه پشتش وارد شده بود بي حال و كسل بود و حتي قادر نبود بایستد و مي خوابيد.

به جوادي فرهم اهميت ندادند كه داشت از درد مي مرد و حتي در كهريزك نه دكتر خبر مي كردند و نه به حال اين دو نفر مي رسيدند و محسن روح الاميني در كهريزك ايستاده مي خوابيد و پشتش جوش داشت و كل بدنش چرك كرده بود و جوادي فرتمام دنده هايش شكسته بود وقرنيه چشم، دماغ، فك او نيز شكسته وپاره شده بود.

 اظهارات فريد ابراهيم زاده به شرح صفحات ٢۱٧ الي ٢۱٨ ج ٢:مرحومين روح الاميني و جوادي فر و كامراني در شرايط بدي كه ما قرار داشتيم قرار داشتند و مرحوم روح الاميني به علت چركي كه در بدنش وجود داشت و نبود امكانات بهداشتي و همچنين چند ضربه كمربند كه ازآقاي  خميس آبادي دريافت كرده بود در روز آخر بدنش كمي خونريزي كرد و جوادي فر هم به همين ترتيب بود كه در اتوبوس هنگام خروج از بازداشتگاه براي او تقاضاي آب كرديم كه به او ندادند و در اتوبوس فوت كرد.

 اظهارات روح الله شكري به شرح صفحه ٢٢۱ ج ٢:

در كهريزك به دليل وجود كثيفي و فشارهاي عصبي حال ايشان بدتر شده و تمام بدنش عفونت كرد و جوش زد و آقاي جوادي فر به علت كتك هايي كه در روز دستگيري خورده بود –شكستن فك و صورت در روز دستگيري در كهريزك با وجود فشارها- حالش روز به روز بدتر شده و بيهوش مي گرديد با وجود چنين مشكلاتي او را به پزشك اعزام نكردند و روز اعزام به اوين حالش در ماشين بد شد و با اعلام بچه ها به ماموران و بي توجهي آنها مواجه شد كه به دليل ايست قلبي فوت كرد.

اظهارات قاسم اكبري به شرح صفحه ٢٢٧ ج ٢:

در روز آخر در هنگام آزاد شدن از اردوگاه حال جوادي فر بسيار وخيم شد كه از طرف مسئولين جدي گرفته نشد و با كتك او را سوار ماشين كردند و در راه هم هيچ توجهي به حال وي نشد و حتي از دادن آب به وي دريغ كردند و همين امر موجب فوت وي در راه اوين شد.

 اظهارات رضا ابراهيم زاده به شرح صفحه ٢٣٩ و ٢۴٠ ج ٢:

امير جوادي فر هم در اتوبوس در حالي جان باخت كه مامورين حاضر در اتوبوس چه سرباز و چه سروان حاضر به انجام كوچكترين عملي براي بهتر شدن حال او نكردند.

اظهارات فرهاد پايداري به شرح صفحه ٢۴٢ ج ٢:

برخورد مسئولين با روح الاميني و جوادي فر و كامراني مثل بقيه افراد بود كه در حال رفتن به اوين وضعيت او بحراني شد و نياز به كمك داشت كه كمكي به او صورت نگرفت و در اتوبوس فوت كرد ولي دو نفر ديگر در همان روز وارد شدن به اوين فوت كردند.

 اظهارات مهدي ملكي به شرح صفحه ٢۴٩ و ٢۵٠ ج ٢:

رفتار مامورين بازداشتگاه با اين دو نفر مانند بقيه زندانيان فوق العاده بد بود. به طوري كه ما التماس مي كرديم كه اين دو نفر و چند تن ديگر حالشان بد است حداقل آنها را در راهروي بند قرنطينه در هواي آزاد نگهداري كنند كه بتوانند نفس بكشند ولي با بي تفاوتي آنها نسبت به حال افراد زنداني مواجه مي شديم. امير جوادي فر در طي دوران زندان كهريزك در مواقعي دچار حمله هاي تنفسي و قلبي مي شد كه با كمك بچه ها و پاشيدن آب به صورت وي و يك سري كارهاي اوليه او را به حالت قبلي بر ميگردانديم و روزي كه ما را از كهريزك آزاد كردند به اوين منتقل مي كردند در اتوبوس جوادي فر دچار حمله تنفسي و قلبي شد كه هر چه به نگهبان گفتيم كه او حالش بد است توجهي نكرد تا اينكه او در مسير در گذشت.

 اظهارات عماد يگانه به شرح صفحات ٢۵٨ الي ٢۵٩ ج ٢:

در مورد مرگ اين اشخاص (جوادي فر ، كامراني و روح الاميني ) مي توانم بگويم كه هر سه جوان و كاملا سالم بودند و فقط به علت شكنجه هايي كه در آنجا دادند فوت كردند. در مورد جوادي فر شب قبل از فوتش در آن اتاق حالش بسيار بد شده بود و نفسش كاملا گرفته بود همان زمان بود كه دود گازوئيل داخل اتاق كردند و من او را داخل دستشويي برده و آب روي سرش ريخته و سريعا او را باد زده  و در همانجا كه خنك ترين جاي اتاق بود نگه داشتم و در اين مدت به شدت او را باد مي زدند تا حالش كمي بهتر شود.

 ولي فرداي آن روز كه مي خواستند ما را به اوين ببرند حدود يك ساعت درون اتوبوس نگه داشتند كه پنجره هاي آن را نمي گذاشتند باز كنيم و همچنين پرده ها را هم كشيده بودند ، آن اتوبوس زير تابش شديد نور خورشيد قرار داشت و مثل دستگاه فر غذا سازي  شده بود كه آن جوان ديگر طاقت نياورد و كمي خرخر كرد كه مامورين داخل اتوبوس هيچ توجهي نكردند با اينكه ما بسيار فرياد زديم كه كمكش كنيد فقط نگاه مي كردند و او در اتوبوس جان سپرد.

 اظهارات محمد كميل واعظي پور به شرح صفحه ٢۶۶ ج ٢:

مرحوم جوادي فر در تمام مدت در بازداشتگاه از ناحيه چشم قطعا گويا از ناحيه فك و بيني هم به شدت مصدوم بود به طوري كه روز آخر كه وي را در حياط بازداشتگاه ديدم چشم چپ او كاملا چرك كرده بود و بسته بود اما نكته تاسف بار آن بود كه گويا او را به دكتر بازداشتگاه معرفي كرده بودند ولي به جاي مداوا به او گفته بود بزرگ مي شود يادش مي رود.

 اظهارات حامد صدرالديني بشرح صفحات ٢٧۴ الي ٢٧۵ ج ٢:

امير جوادي فر نشستن و برخاستن برايش بسيار مشكل بود و به كمك بچه ها جا به جا مي شد. غذا نمي خورد چون فكش شكسته بود البته اگر بشود اسمش را غذا گذاشت و در تمام طول تنبيه ها همراه ما بود در صورتي كه توان راه رفتن نداشت و در روز آخر (٢٣/۴/٨٨) امير رو به آسمان روي زمين افتاده بود و توان حركت نداشت ولي باز هم مامورين اجازه كمك به او نمي دادند در طول راه امير در اتوبوس ديگري حالش بد شد و خون بالا آورد و از اتوبوس توسط مامورين خارج شد كه طبق گفته همراهان در همان لحظه جان سپرده بود.

 اظهارات داود منصوري به شرح صفحه ٢٧٧ و ٢٧٨ ج ٢:

امير جوادي فر كه ايشان در بين راه فوت كرده بود بر اثر ضرب و جرح زياد و قبل از ورود به كهريزك و بي توجهي كاملا عمدي از سوي پزشك معالج ايشان كه در كهريزك به ايشان مي گفتند بزرگ مي شوي يادت مي رود و تشديد بيشتر در اثر برخورد هاي فيزيكي كه در كهريزك بود ايشان در بين راه به اوين و ناديده گرفتن اعتراضات بچه ها به مسئولين كه حالشان خوب نيست فوت كرد و زماني كه ايشان فوت كرد تازه آقايان به فكر آمدند و كمي پنجره هاي اتوبوس را باز كردند.

 اظهارات حميد حجارها به شرح صفحات ٢٨٨-٢٨٩ ج ٢:

در خصوص آقاي روح الاميني در كهريزك به علت آلودگي در ناحيه كمر جوشهاي بزرگي زده بود و در روزهاي آخر از آنها چرك بيرون مي زد و حال كلي ايشان خوب نبود.

در بازداشتگاه كهريزك هم روح الاميني و هم جوادي فر هر دو بيمار بودند و با وجود اطلاع مسئولين بازداشتگاه هيچ اقدامي براي مداواي اين بچه ها صورت نگرفت و در مسير بدرقه به زندان اوين يك سرباز بود كه در ميني بوس بود و تا خود اوين با لوله به من حمله كرد و مرا كتك زد به خاطر اينكه من به سرباز گفته بودم به امير جوادي فر آب بدهيد اما امير مرده بود.

 

قبلی

برگشت

بعدی