ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید آزادگی

نیشگونه

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

صدا

دانشجو

با كدام كار؟  آيا راهی جز قاچاق از تركيه، عراق و كشور‌های عرب، برای آنان سراغ داريد؟

تا كنون چه تعداد از اين مردان به دنبال نان را با نام قاچاقچی دستگير و زندانی كرده‌اند؟

آيا از آمار فروش دختران كرد، عرب، بندر عباسی و... به ثروتمندان كشورهای همسايه، خبر داريد؟

آيا می‌دانيد؛ چرا خانواده‌های آن دختران، جگر گوشه‌هايشان را به يكی دو ميليون تومان می‌فروشند؟

آيا می‌دانيد ماهانه چه تعداد از فرزندان اين اقوام ايرانی، به هنگام كار (قاچاق) به دست ماموران مرزی كشته می‌شوند؟

اما در همان حال، ميلياردها دلار كالای قاچاق از طريق حكومتيان، سازمان‌ها و نهاد‌های حكومتی، به كشور وارد می‌شود؟

آيا مجموع كالای قاچاق شده به وسيله اين بيكاران، به اندازه بار يكی دو كشتی پهلو گرفته در اسكله‌های غير مجاز است؟

من اعتراف می‌كنم كه اين‌ها را نديده‌ام. درباره اين موضوع‌ها، خبری ننوشته‌ام. من هم مثل حضرت عالی، تسليم تحليل‌های رسمی شده و چشمانم را بر واقعيت‌های جامعه‌ام بسته‌ام.

 ملت ايران! آقای رئيس جمهور!

چه راهی برای جوانانی مانده است كه خواستار اجرای قانون هستند، اما تجزيه طلب ناميده می‌شوند. خواستار توجه به آموزش رسمی تاريخ، زبان، موسيقی، رقص (فرهنگ و تمدن) مربوط به قوم خود هستند اما تجزيه طلب، خوانده می‌شوند. كار می‌خواهند، تجزيه طلب ناميده می‌شوند. به كشورهای خارجی سفر می‌كنند، تجزيه طلب خوانده می‌شوند. به حوادث تاريخی قوم خود توجه می‌كنند، تجزيه طلب ناميده می‌شوند. از شخصيت‌های سياسی، دينی و تاريخی خود دفاع می‌كنند يا از آنان قدر دانی می‌كنند، تجزيه طلب ناميده می‌شوند

راستی! می‌دانيد كه احترام به بابك خرمدين، در رديف اتهامات تجزيه طلبانه است؟ می‌دانيد كه مردم آذربايجان حق ندارند از بابك خرمدين خود، تجليل كنند؟

حق ندارند، هر سال، چند روز در كوه، دشت و جنگل‌های قلعه بابك، اجتماع بكنند و ياد و خاطره آن قهرمان آذری را گرامی بدارند؟

راستی آيا بابك خرمدين به ايران و ايرانی خيانت كرده است كه مستوجب اين نوع برخورد با فرزندان و همخونی‌های وی شده است؟

در كدام كتاب درسی در مورد وی مطلبی چاپ شده است؟ آيا او جزو ايرانيان و آذربايجانش جزو ايران نيست؟

آيا تاكنون از تحليل گران و مقام‌هايی كه هزاران زن، مرد و جوان آذربايجانی را كه در قلعه بابك اجتماع می‌كنند، تجزيه طلب و پان تركيست ناميده‌اند، پرسيده‌ايد كه علت تجزيه طلبی آنان چيست؟ آنان چه می‌خواهند كه تجزيه طلب شده‌اند؟

آقای رئيس جمهور! آيا در چند سال گذشته يك مامور اطلاعات يا پليس، استاندار، فرماندار، بخشدار يا يك هم وطن "كليبری" از رفتار ده‌ها هزار آذری كه برای گرامی داشت ياد و خاطره بابك خرمدين در قلعه بابك گرد هم آمده‌اند، شكايت كرده‌اند؟

آيا از دماغ زن و مردی يا ماموری، خون آمده است؟

آيا سخنی گفته شده كه به معنای تجزيه طلبی باشد؟

پس چرا راه‌ها را به روی مردم می‌بندند و اجازه نمی‌دهند، به قلعه بابك بروند؟

چرا آنان را مثل قاچاقچی مواد مخدر، بازرسی بدنی می‌كنند؟

چرا آنان را برای ساعت‌ها در "ايست _ بازرسی"‌های متعدد بين راه، در صف نگه می‌دارند؟

 

 من نمی‌دانم. اما آيا شما می‌دانيد كه چه تعداد از جوانان آذری، كرد، لر، عرب، بلوچ و... به خاطر همين خواسته، در زندان هستند؟

آيا شما می‌دانيد، چه تعداد از جوانان ايران زمين، به خاطر همين خواسته، تجزيه طلب شمرده شده و بدون هيچ سند و مدركی، محاكمه و به زندان و يا اعدام محكوم شده‌اند؟

راستی! فرموديد كه يك زندانی مطبوعاتی در زندانها، است و اصلاح فرموديد كه به "ليگابو" گفته‌ايد كه بیست شش زندانی مطبوعاتی داريم. آيا می‌دانيد به خاطر اين خواسته، چه تعداد از جوانان و انديشمندان اقوام ايرانی در زندانها می‌پوسند؟ يا در گذشته پوسيده‌اند؟ چه تعدادی هم اعدام شده‌اند؟

من هيچ وقت اين را خبر نكردم كه دولت شما با گذشت حدودشش سال از رياست جمهوری حضرت عالی، به وزارت آموزش و پرورش، به وزارت آموزش و فناوری، به وزارت آموزش پزشكی و...، به وزارت كار و امور اجتماعی، به وزارت كشور و... ماموريت داده باشد تا مواد مربوط به آموزش زبان هر قومی را در آن منطقه، گرد آورده و به كتاب آموزشی تبديل كنند.

آيا اين خواسته جوانان آذربايجان، كردستان، سيستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان و... از نظر شما قانونی است؟

اگر قانونی است، چرا به آن توجهی نفرموده‌ايد؟

حال كه پس از گذشت 24 - 25 سال از انقلاب، به اين خواسته توجهی نشده، اين اقوام چگونه می‌توانند از حكومتيان خواستار اجرای قانون اساسی باشند؟

آيا می‌دانيد كه چه طور جوانان اقوام ايران را به تفكر تجزيه‌طلبی سوق می‌دهند؟

جوانان اين اقوام فكر می‌كنند، تهرانيان و حكومتيان، آنان را جزو ايرانی و سرزمينشان را جزو ايران، حساب نمی‌كنند. با آنان چنان رفتار می‌شود كه اعراب مهاجم، با ايرانيان رفتار می‌كردند.

تجزيه طلب ناميده می‌شوند. اجازه ندارند در مدارسشان به زبان قومی خود هم آموزش ببينند. تاريخ آنان، در كتابهای درسی كنونی ايران، جايگاهی ندارد. در كدام كتاب درسی از آذربايجان، از كردستان، لرستان، بلوچستان و... به نيكی ياد شده است؟

 موسيقی و رقص آنان چه جايگاهی در دانشگاه‌ها دارد؟

لباسشان، آداب و رسومشان، شعر و ادبياتشان در كدامين جايگاه قرار دارد؟

كدام سمينار علمی و رسمی در مورد مسائل اين مناطق و مردم آن‌ها بر پا شده است؟

چند طرح تحقيقاتی مربوط به اين اقوام در دست اجرا است؟

چه تعداد از مردم آن مناطق، به علت نبودن كار، مهاجرت كرده‌اند و می‌كنند؟ چه تعداد به قاچاق مشغولند؟

چه ميزان از سرمايه ايران، در آن مناطق، سرمايه گذاری شده و می‌شود؟

می‌دانيم: متوسط نرخ رسمی بيكاری در كشور حدود دوازده درصد گزارش شده است اما در تبريز شش درصد  است. اما اگر آمار مهاجران از اين منطقه را به آن بيفزاييم، نرخ بيكاری آذربايجان شرقی، از شانزده درصد هم تجاوز می‌كند. تازه اين مربوط به يكی از صنعتی‌ترين شهرهای ايران و اقوام ايرانی است. آيا می‌دانيد كه نرخ بيكاری در استان‌های اردبيل، آذربايجان غربی، زنجان، كردستان، كرمانشاه، خوزستان، بلوچستان و... چه ميزان گزارش شده است؟ از ارقام واقعی بيكاری (غير رسمی و غير اداری) چه خبر؟

 آقای رئيس جمهور!

 آدم بيكار، بلوچ، كرد و عرب ايرانی، نان شب خانواده خود را از چه راهی بدست آورد؟

 

قبلی

برگشت

بعدی