ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

کارمان را ادامه دادیم. محمد قوچانی سردبیر یکی از بهترین روزنامه های کشور است و بهترین نوشته ها را می نویسد، عزت الله سحابی مشغول ادامه فعالیت سیاسی اش است. علی افشاری درخواست رفراندوم کرده است و در کارش سربلند است، حتی مرد بزرگی مثل فرهاد بهبهانی که در بدترین و سیاه ترین روزهای کشورمان به بدترین شکلی وادار شد که اعتراف کند، چند سال بعد نویسنده نشریات دوم خردادی شد و خاطرات روزهای تلخ و سیاه آن اعتراف را منتشر کرد. نورالدین کیانوری و احسان طبری نیز فارغ از اعتقادی که ما در مورد سازمان سیاسی و طرز فکرشان داریم، سرانجام آثاری از آنان منتشر شد که نشان می داد در تمام سالهای سکوت مجبور بودند و این اجبار آنان را به آن وضعیت کشاند. می بینید! زمان می گذرد و نامه ای را که با خودکار بازجو نوشته باشی باد می برد و دیگران خواهند گفت: هیچ حقیقتی نیست که به زور و زندان شناخته شود.

به امید معماریان می گوئیم که این روزها خواهند گذشت و امید ما دیگر زندانی نخواهد شد و باز هم زندگی ادامه دارد. بازهم امید معماریان است که سرش را بالا می گیرد و باز هم این بازجو است که باید خودش را از همگان پنهان کند و حتی مواظب باشد که فرزندانش هم نفهمند که پدرشان چه شغل کثیفی دارد.

به روزبه امیر ابراهیمی و شهرام رفیع زاده می گوئیم که روزهای سخت تمام شد، آنچه مجبوری بگویی بگو، مردمان تو را دوست می دارند و آزادی ات را حرمت می نهند، سرت را بر بالش نرم خانه بگذار و در خیابان راه برو، عجله نکن، هیچ کس باور نمی کند و لازم نیست که چیزی را تکذیب کنی.

به همه آنهایی که ممکن است مجبور شوند در نامه ای بگویند که بهزاد نبوی و مصطفی تاج زاده آنها را فریب دادند و گمراه کردند می گوئیم که کسی این دروغها را باور نمی کند.

سرت را بر بالش می گذاری، دیگر مجبور نیستی زیر نور وقیح چراغی که تا صبح روشن است بخوابی، فردا هم در زندان انفرادی بیدار نخواهی شد.

دوست من! نگران نباش. ما دوستت داریم و منتظر روزهای خوب هستیم.

سوء استفاده های جنسی از دختران خانه های عشرت (عفاف!)

نوید اخگر

تا آنجا که به بر پائی و ماندگاری نظام فقاهتی جمهوری اسلامی مربوط میشود مخصوصا پس ازمحرض شدن دروغ بزرگ خمینی و سردمداران حکومتی برای مردم در امر محقق کردن جامعه آرمانی اسلامیشان، از جمله رفاه اجتماعی و تقسیم پول نفت و آب و نان و تحصیل و درمان  مجانی و رایگان برای مردم و جایگزینی فقر و فائقه و کشتار و شکنجه و اعتیاد و فحشاء و فروش دختران و زنان مسلمان و غیر مسلمان به شیخ نشین های خلیج، و دزدی های نجومی و پروار شدن سران حکومتی و افزایش خیابان خواب ها و ملیونها کودک خیابانی و مرگ و میر آنان در سرمای استخوان سوز زمستانی که روزانه ده ها و ده ها تن آنان جان به جان تسلیم آفرین میکنند و سوء استفاده های جنسی از دختران خانه های عشرت (عفاف!) برای سردمداران نظام، یعنی در یک کلام، ناتوانی در امر ایجاد یک حکومت  نسبی مردمی و دمکرات آنهم از نوع اسلامیش مگر میتوانست راه جز به برقراری جنگ با کشور همسایه عراق و سرکوب اپوزیسیون و کشتار مردم بی دفاع ایران برده و راهی جز کشیده شدن به پروسه غنی سازی اروانیوم را  برای کشوری برگزیند که بر روی دریای نفت و گاز و منابع فسیلی قرار گرفته و به آتشفشان انقلاب منطقه مشهور شده است؟ فشار های بین المللی برای خاتمه جنگ بین ایران و عراق البته پس از اینکه دیگر راهی برای استفاده بیشتر سودجویانه اقتصادی ،نظامی برای غرب از این جنگ باقی نمانده بود و نیزپس از اینکه صدای اعتراض افکار عمومی جهانیان در افشای فروش تجهیزات نظامی غرب به ایران در حال جنگ از یک طرف و تضاد منافع بین دول مختلف، ناقوس پایان جنگ را به صدا در آورده بود، خمینی به پای امضای قرار داد صلح جام زهر نوشید.

روزی یکی از مسئولین بلند پایه سیاسی در زمان جنگ ایران و عراق در سوئد در یک ملاقات دیپلماتیک بمن گفت که :

ما در حال فروش تجهیزات نظامی به رژیم جمهوری اسلامی هستیم و نمیتوانیم به اپوزیسیون نزدیک شویم. قوانین کشور های اسکاندیناوی مخصوصا سوئد فروش تجهیزات نظامی به کشوری که در حال جنگ هست را منع کرده و اجازه آنرا نمی دهد. فشار بحدی در این مورد بر روی دولت سوئد افزایش نشان میداد که استین آندرسون وزیر امور خارجه وقت  سوئد در تظاهرات اول ما می همان دوران قول داد که این پرونده کثیف را بشوید و تمیز کاری کند. یعنی به لحاظ بین المللی یا غرب بایستی میپذیرفت که جنگ متوازن بین ایران و عراق با برتری مثلا ایران با تجهیزات نظامی که از غرب دریافت میکند خاتمه یابد و یا بالعکس جنگ به نفع عراق خاتمه یابد و این سیاست در نقشه سیاسی جهان و بر روی صفحه شطرنج سیاست بین المللی قابل قبول نبود.آلترناتیو بعدی خاتمه جنگ بین ایران و عراق و مجبور کردن خمینی به امضای قرار داد صلح و ریختن جام زهر شکست استراتژی جنگ جنگ تا انقلاب مهدی به گلوی خمینی و به عقب راندن رژیم تا آخرین سنگریش بود. چند مورد ازآنچه  در  پروسه  هشت ساله جنگ حاصل شد به قرار زیر بود.

الف: سرکوب و کشتار داخلی مردم ایران ، بسط و گسترش اختناق اسلامی با شدید ترین نوع سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی در سراسر کشور.

ب: قلع و قمع اپوزیسیون در کلیتش و از تمامی گروه ها و افکار و عقاید سیاسی و فرهنگی و مذهبی و سکولار

پ:ایزولاسیون اپوزیسیون در خارج کشور از طرف غرب و تضییقات عدیده اقتصادی و سیاسی و به دادگاه کشیدن های کذائی و پرونده سازیهای بفرموده اعضای اپوزیسیون از طرفی و باز گذاشتن دست سران نظام در ترور صدها تن از نخبگان و فرهیختگان و روشنفکران ایرانی با نام دفاع از علاقمندی های ملی تا مرز آزادی قاتلین و تروریستهای  اسلامی آنهم پس از محرض شدن جنایات انجام گرفته توسط آنان در فرانسه ، آلمان، سوئد، و .. دال: یاری رساندن غرب به رژیم جمهوری اسلامی  برای دست یابی به سلاحهای هسته ای و موشک های دور برد و فن آوری  مدرن هسته ای در زیر پوش قرار داد های پر آب و نان دار برای دولت های اروپائی.

جنگ مذهب با مذهب برای کسب قدرت بیشر و تضاد آنتاگونیستی توده ها با آن. آنچه بطور  بارز در طی دوران حکومت اسلامی مشاهده شده ، تضاد بارز باند های مختلف اسلامی در درون و بیرون حکومت برای کسب قدرت و در ادامه آن ریختن سودی سرشارتر به جیب هم پیمانان خود بوده است.

از باند ولایت فقیه و بازوی تجاری نظامی آن حزب موئلفه، سپاه، بسیج و ارگانهای سرکوب، تا باند دوم خرداد و اصلاح طلبان! شکست خورده درون حکومتی، تا باند تو سری خورده و پس زده شده نهضت آزادی بازرگان تا مسلمانان دارو دسته های مذهبی نظیر شریعتی ، پیمان ، میثمی و غیرو در طی 25 سال گذشته مترصد پس زدن رقیب و بدست گرفت سهم بیشتری از قدرت اسلامی بوده

 

قبلی

برگشت

بعدی