ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 
 

و از بیان آن‌ها گریخت و به سیاست انجام بده و نامش نبر متوسل شد؟.

و بالأخره باید به سخنان محسن‌سازگارا اشاره کرد که بعنوان محلل اصلی داخل و خارج و لولای اتصال جریانات مختلف و بدلیل آن که یکی ازامضاء‌کنندگان اصلی فراخوان رفراندوم است خود را موظف دیده که به ١٣پرسش پاسخ بدهد. پاسخ‌های او حقیقا بدلیل سستی بیش از اندازه، "خود افشا گر" است و نیاز به هیچ گونه افشاگری اضافی ندارد.برعکس صراحت و اعترافات او درپاره‌ای از موارد مهم که مورد انتقادجمهوری‌خواهان دمکرات و نیروهای رادیکال چپ قراردارد و عموما از سوی اکثر حامیان فراخوان تکذیب و انکار می شود،درستی آن ادعاها را مورد تأیید قرار می دهد.در این جا نگاه کوتاهی داریم به فرازهای از پاسخ‌ های وی:

١‌- رفراندوم قرار است در حیات جمهوری اسلامی صورت ‌گیرد.

یکی ازانتقادات اصلی مخالفین فراخوان موجود توهم پراکنی آن درمورد امکان برگزاری همه پرسی توسط رژیم جمهوری اسلامی بود.

- گرچه در پاسخ به این سؤال که آیا رفراندوم قرار است در زمان حیات جمهوری اسلامی برگزار شود یا پس از سرنگونی آن؟آقای سازگارا ترجیح می‌دهد ضمن ارائه پاسخ مثبت به آن، به پیروی از تز معروف بهترین دفاع حمله است،آن را بخیال خود با حمله به نقطه ضعف حریف-که چیزی جز معادل گرفتن انقلاب با رژیم جمهوری‌اسلامی و خشونت نیست- ترکیب کند.اما در هر حال در نزد او این صراحت دارد که رفراندوم در زمان حیات جمهوری اسلامی انجام می‌شود و گرنه بزعم وی طرح آن بلا موضوع می‌گردد. بهمین دلیل می‌گوید که اگر قرار باشد نظامی سرنگون شود، در آن صورت چه نیازی به رفراندوم هست و در همین رابطه اعلام‌می دارد که با روشن شدن نتیجه آراء مردم، نهادهای موجود متعلق به نظام کنونی بی‌اعتبارمی شوند و لابد درآن‌صورت تمامی نهادهای نظامی و غیرنظامی داوطلبانه جل و پلاس خود را جمع کرده  و به حجره‌های خود در قم باز خواهند گشت.

چنان که می‌دانیم این نظر در برابر نظر شمار دیگری از همان امضاء کنندگان اولیه فراخوان و نیز بسیاری  از حمایت کنندگان قراردارد که ابراز داشته‌اند در نظام مطلقه کنونی چنین چیزی نا ممکن است و این را هر بچه دبستانی هم می داند.

 پرسش این‌است که آیا بهتر نبود که فراخوان دهنده‌گان قبل از دادن فراخوانی که مدعی‌اند گشاینده بن‌بست کنونی است، و چنان‌که مشهود است نه زمان و پیش شرط های آن و نه فاعل و به سرانجام رساننده آن و نه موضوعش بدرستی حتی برای خود صادرکنندگان اولیه فراخوان روشن نیست ودریافت‌های متضادی ازآن وجود دارد ابتدا بین خود روشن می ساختند که براستی دنبال چه چیزی هستند؟اگر چنین ضرورتی جدی انگاشته ‌می‌شد، چه بسا سست بودن بنیاد شعار رفراندوم به مثابه یک شعار راهبردی روشن می‌شد و از بوجود آمدن چنین بازارمکاره‌ای که هر کس با ظن خود یار دیگری شده‌است،جلوگیری بعمل‌می آمد و از اتلاف انرژی و سرخوردگی‌های ناشی از آن ممانعت می‌شد.

٢-بند ناف رفراندوم واندیشه‌های شکست خورده اصلاح طلبان

طبق گفته‌های محسن‌سازگارا (وهم‌چنین رضا پهلوی) معلوم می‌شود که سرنوشت جمهوری‌اسلامی ‌قراراست که ازطریق صندوق رأی و تحمیل آن به رژیم روشن‌گردد. و این دقیقا بر بنیاد اندیشه‌ شکست خورده اصلاح طلبان دولتی استوار است.اندیشه‌ای که نادرستی خود را در طی یک دوره آزمون و خطای بزرگ توده‌‌ای و به بهائی سنگین در طی زمانی معادل ٨ سال نشان داده است.از این رو رفراندوم بعنوان شعار مرکزی و راهبردی برای گذراز نظام کنونی به نظام جدید در کنه خود بر باز آفرینی یک توهم استوار است و البته از جهاتی حتی نیرومندتر از توهم اصلاح‌طلبان حکومتی و غیر حکومتی مدافع آن‌ها. یعنی اگر در نزد اصلاح‌طلبان دولتی این توهم در محدوده باور به صندوق رأی با در نظر گرفتن ظرفیت و چهارچوب نظام حاکم قابل تصور بود، در نزد مدافعان رفراندوم این توهم در حد امکان تغییر کل نظام حاکم هست!. بهمین دلیل شعار رفراندوم را باید یک شعار پارادوکس بشمار آورد که از یکسو توهم به‌صندوق رأی در نظام جمهوری ‌اسلامی یعنی میراث بجامانده از دوره سپری شده دوم خرداد را با خود یدک می‌کشد، و از سوی دیگر درپی تغییر کل نظام از طریق "جادوی صندوق رأی "است. از این رواست که می‌گوئیم اگر شعار رفراندوم بیش از حد لازم جدی گرفته شود، و اگر بخواهد از آسمان فرود آمده و پایش به‌زمین بند شود و اگر نخواهد در جایگاه طبیعی و بایسته خود قرارگیرد، بند از بندش گسسته شده وبه‌انکارخود خواهد پرداخت.

تأکیدات محسن سازگارا این انتقاد مخالفین چپ و جمهوری ‌خواهان دموکرات را که ایده برقراری رفراندوم در نظام جمهوری اسلامی بر بنیاد یک توهم و آگاهی کاذب بنا شده و از انتشار یک توهم تغذیه می‌کند، به خوبی مدلل می کند.

٤- ترس از شبح انقلاب

اگر ترس از فرا روی مطالبات انباشته شده پائینی‌ها و شبح انقلاب،موجب فلج شدن اصلاح‌طلبان و کنار نهادن باصطلاح فشار از پائین در نزد آنان شد(یعنی امری که شروع جنبش دانشجوئی-مردمی سال   ١٨ تیر ٧٨ سرآغاز آن بود)، در نزد سازگارا و طراحان رفراندوم نیز دقیقا همان ترس موجب پناه بردن به باز آفرینی توهم نسبت به صندوق‌های رأی می شود.و درست بهمین دلیل توهم فوق یک باز آفرینی آگاهانه محسوب‌شده و دارای خصلت ایدئوژیک و آگاهی کاذب است. و اگر وی برسم تعارف نامی از باصطلاح جنبش بکارمی‌ رود،آن را فقط از باب فشار به حکومت و در خدمت صندوق رأی تعریف می‌کند.و بقول آن‌را بقول خودش چنان بهداشتی بسته‌بندی می‌کند وبرایش کف و سقف می سازد که با دقت ریاضی از قبل معلوم است که از کجا باید شروع شود و در کجا باید پایان یابد. بعنوان مثال طبق دستورالعمل فوق جنبش اعتراضی –البته وقتی زمانش فرا برسد و لازم افتد- نباید از سقف اعتصاب بالاتر برود و مثلا به تظاهرات خیابانی فراروید.

جنبش اما نه با سفارش کسی موجودیت پیدامی‌کند و نه جنبشی حول صندوق‌های رأی توسط مردمی که ازصندوق‌رأی جمهوری اسلامی عبورکرده‌آند، می توان بوجود آورد.

٥-ائتلاف و اتحاد بین "جمهوری"خواهان و سلطنت طلبان به مثابه آن چه که نقد است

یکی از ادعاهای منتقدین آن بوده است که اگر شعار رفراندوم به عنوان یک شعار راهبردی و کاربردی پایش به‌زمین بند نیست و نسیه است،اما ائتلاف و همکاری حول آن نقد است. پاسخ شماره       ١١ محسن سازگارا مهر تأییدی است براین ادعا که توسط بسیاری از مدافعان رفراندوم انکار شده  و می شود:

وی در پاسخ به سؤال 11 می گوید "تمام حرف اين جا است که با طرح رفراندوم و پشتيبانی گرايشات و گروه های متفاوت سياسی از آن، اتحادی شکل گرفته است که اسباب تعجب محافل بين المللی نيز شده‌است. ايرانيان نشان داده اند که قادرند حتی اختلافات بزرگی مثل سلطنت و جمهوريت را نيز در اين مرحله

 

 

قبلی

برگشت

بعدی