ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

سید ابراهیم نبوی

حقوق بشر

دانشجو

 

باز تولید و تلفیق کمپرادوریسم تاجدار و امامت مذهبی با جلوه های رفروندامی خواست مردم ایران نیست.

نوید اخگر      Nawid_Akhgar@hotmail.com

به تحلیل آگاهان سیاسی و استراتژیستهای بین المللی آنچه تفاوت میان خانم کوندال لیزا رایس را با آقای کولین پاول بیش از همه در آینده مشخص خواهد کرد فاصله گرفتن خانم رایس از سیاست های معطوف به جهان بینی های کوتاه مدت در سیاست خارجی امریکا خواهد بود.

طرح مسائل لاینحل حقوق بشر در ایران، مسئله حمایت از تروریزم و دست یابی به سلاحهای کشتار جمعی و هسته ای توسط رژیم جمهوری اسلامی در دوره دوم ریاست جمهوری پرزیدنت بوش به گفته اکثر ناظران بیطرف به مسئله محوری سیاست خارجی آمریکا بدل خواهد شد.

به تحلیل ناظران سیاسی غرب اشارات خانم رایس در جلسه سنای امریکا در هنگام ادای سوگند در قالبهای دیپلماتیک میرود تا یک" سونامی" جدید را برای رژیمهای نظیر ایران فراهم آورد.

جهان غرب و بانگ جهانی به این نتیجه رسیده است که نه سد سازی های " سوراخ دار" سردار سازندگی توانست جلو جاری شدن سیل عظیم انقلاب را گرفته و مسیر حرکت تکامل اجتماعی را بطرف کمپرادوریسم فقاهتی منحرف کند نه دوندگی های خانم شیرین عبادی در مراکز اقتصادی غرب و بانگ جهانی چندان تاثیری در بهبود وضعیت حقوق بشر و بسط دمکراسی دینی در ایران  گذاشت و نه پا منبری های آقای سامع و هزار خانی از هزار خان اپورتونیسم شورائی برای ایشان مثمر ثمر گشت . نه اهدای جوائز دکترا به آقای خاتمی و دوم خردادیان عماد مغنیه ها  و سران القاعده و دیگر گروههای تروریستی را محدود کرد و نه سیاست های تساهل و تسامح و گفتگوی فرهنگهای اصلاحات چیان دولتی و غیر دولتی اثری در پایان دادن به دستیابی به سلاحهای هسته ای و کشتار جمعی گذاشت.

به نظر ناظران سیاسی غرب، نه تنها رفرندام مجاهدین و مریم رجوی  ،رضا پهلوی و پاسداران رژیم نظیر سازگارا ها و دوم خردادیان نتوانست تحولی در جامعه ایرانی داخل و خارج ایجاد کند بلکه به بی آبروئی مفرط آنان نیز بدل گشت.

بی آبرو کردن نیروهای مبارز و نیمه مبارز گذشته و سوزاندن آنان توسط پروژه های غیر انقلابی و ضد انقلابی نظیر رفرندام و بی چهره کردن آنان در نزد مردم آن روی سکه حمله نظامی استعماری به ایران است.

چگونه و چطور؟

 هیچگاه خلع سلاح فیزیکی نمی تواند ضربه استراتژیکی به نیروی بالنده اپوزیسیون و یا مردم کشوری بزند.

حتی وقتی خلع سلاح فیزیکی صورت میپذیرد نیروی خلع سلاح شده در اسرع وقت و از درز روزنه های تاریخ عبور کرده و مجددا تسلیح میشود و برای حفاظت از مردم و خلقش سینه سپر میکند.

ولی وقتی خلع سلاح ایدئولوژیکی صورت پذیرفت ضربه دشمن تا اعماق روح تاریخ ملتی نفوذ میکند و خدابنده ها در عرض دو روز بر روی تریبون های رژیم برای خمینی سینه میزنند.

مهندس ابراهیم خدا بنده ها ودکتر جمیل بصام ها دیگر دو بریده مزدور بد بخت نیستند که نکشیدند و به طرف دشمن گریختند، آنان ثمره یک استراتژی خاص هستند که نامش رفرندام است.

در ابتدای قیام بودند دختران و پسران 16 و 17 ساله ای که اعدام شدند و حتی نام خویش را به شکنجه گران و جلادان نگفتند، آنان ثمره خون شهدای قبل از قیام 57 بودند سیاست های رفقای فدایی در دهه چهل و پنجاه ثمره خون محمد آقا حنیف و یارانش.

امروز زیر پای خدابنده ها و بصام ها ایدئولوژیکمان تخلیه شده است، فرش انقلاب توسط رفرندام مریم رجوی از زیر پایشان کشیده شده و اعضای مجاهدین برای شاعران دربار همچون مسعود امینی ها در کنسرت سلطنت میکرفون سفت میکنند و برای شیرین عبادی ها گل میفرستند و سامع ها  با افرادی و در مصاحبه هائی شرکت میکند که تا همین دیروز شورائیان و مجاهدین آنان را ساواکی و هوادار خاتمی لقب میدادند و در وابستگی آنان به سلطنت بر روی رگهای کلفت گردنشان انگشت سبابه میفشردند.

تفاوت دو مقطع زمانی را در نظر بگیرد، سال 58 تا خرداد شصت را که نیروی رزمنده اجتماعی سوار بر موج خون شهدای پاکبازش بی نام و نشان  در زیر شکنجه میمردند و امروز افسران ارتش آزادیبخش صد ها و صدها با لبانی خندان به آغوش جمهوری اسلامی میخزند.آنهم پس از چند دهه گرفتن آگاهی های سیاسی اجتماعی ، تشکیلاتی. در مقایسه با ابتدای دهه 60 تفاوت دو عنصر مبارز یکی که حداقل 20 سال کار تشکیلاتی کرده با آنی که شاید عمر فعالیت سیاسیش به چند سال هم نمی رسید.علت ایتادگی های آنزمان خون  بنیان گذاران و رنج زندانیان سیاسی بود که ایستادگی کرده بودند.

اگر در واقعه دستگیری مریم و مسعود رجوی خون هر دوی اینها در کاکل خون 120 هزار شیهد راه آزادی ایران می ریخت آیا میتوانست تولیدی مثل خدابنده ها و بصام ها داشته باشد؟

آیا علت مجیز گوئی های خدابنده ها تنها بریده گی است آنهم پس از چند دهه کار تشکیلاتی کردن؟

بریدن از چی؟ از انقلاب؟

شما که رفرندامی هستید.

از مبارزه و رزم مسلحانه و خلع سلاح ایدئولوژیک؟

آری بریدن ازایدئولوژی و خلع سلاح ایدئولوژیک شدن وخالی شدن از جوهر وجودی رزمیدن برای قهری  که در وجود مردم ستمزده یک کشور موج میزند؟

آری

نقطه آغازین ریزش نیرو دقیقا در همین جاست، هر درختی در فصلی با ید میوه بدهد و هر بذری محصول ببار آورد.

دور شدن نیروی اپوزیسیون از نقطه انقلاب و پیوستن به کنسرتهای سلطنتی و پروژه های رفرندامی و حمایت از جبهه های اصلاحی و پرتاب گل به چهره عفریته صلح !نوبل و دست بگردن کردن در مصاحبه های آنچنانی تلویزیونی، و حمله و هجوم به نیروی فرهنگی و انقلابی و مبارز جامعه است که  بر شاخسار درختش میوه هائی میرویاند با نام مهندس ابراهیم خدابنده و دکتر جمیل بصام که روزانه تریبونهای رفیع تری را در خیانت به خلق فتح میکنند.

اگر مردم کوچه و بازار و نیروهای چپ و فرهنگی و انقلابی جامعه از مدتها قبل در جلو رفرندامیان و کلیه خیانت های اینان نایستاده بودند حتی کور سوی چراغ مقاومتی هم از دور نمایان نبود.

اگر شعله های خون  مردم ایران در مقابل خمینی از مقطع 57 تا امروز قد نمی افراخت  تحقیقا عمر خلافت اسلامی تا مرز 500 سال هم ادامه میافت.

باید از خود پرسید در صورت حمله نظامی خارجی به ایران که با پروژه رفرندام زمینه سازی نیز گشته است اگر شاه و شیخ و شورا یعنی پکت رفرندامی،  دین ، سرمایه، ناسیونالیسم بر روی کار بیاید به چند سال خلافت قناعت خواهد کرد؟

 

 

قبلی

برگشت

بعدی