ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

جنبش دانشجويي و وضعيت دانشگاه ها ، روشنفكران و مطبوعات درايران

اينجا دشت، دشت قديم         اينا كوهن، كوه عتيق

اينجا گندم ، آنجا جو                       اينجا مایيم ، آنجا تو

اينجا دگر سرداران ، نيست شدن به زندان

اينجا جان آدمها ، دگر به هم مهم نيست

اول شما ، دوم ما               غرق شويم به اينجا

دانشگاه ها درهركشوري مهمترين مجموعه هاي فكري آن كشور محسوب ميشوند و هيچ جنبشي چه انقلابي و چه اصلاحي در هيچ كشوري موفق نمي تواند باشد مگر اينكه بتواند حمايت اين قشر از جامعه را جلب كند. بارزترين نمونه هاي خارجي ، انقلاب فرانسه ونمونه های داخلي انقاب 57 وجنبش اصلاحات 76 مي باشد كه جامعه دانشگاهي نقشهاي مهمي در شكل گيري اين روندها داشته اند. ولي متأسفانه در طي ساليان اخير شاهد استفاده ابزاري از اين قشر در ايران بوده ایم بطوري كه بعد از انقلاب 57 بيشترين سركوبها در بين دانشگاهيان صورت گرفت و روشنفكران دانشجويي و دانشگاهي زندان را آخرين مرحله فعاليتهاي خود قبل از مرگ جسمي و يا عقيم شدن ذهني خود ديده اند و مي بينند . واما نكته اي در باره ي تيتر اين قسمت ، بايد يادآور شوم كه اين سه جامعه فكري دانشگاهي ، روشنفكران و مطبوعات را نمي شود به هيچ وجه جدا از يكديگر دانست و زندگي هر كدام درگرو وجود ديگري است . به همين دليل سركوبها بيشتر حول اين سه محور مي چرخد مانند زنداني شدن يا ناپديد شدن بسياري از دانشجويان ، روشنفكران و روزنامه نگاران ايراني .

البته اگر هدف را خشكاندن و نابود كردن اين جريانها در نظر بگيريم ، دولت ايران را مي شود جزء موفق ترين دولتهاي دنيا در اين زمينه دانست زيرا ديگر دانشجويان رمقي براي  ادامه حيات ندارند، مطبوعات جرأت افشاي حقايق و قلم زدن صادقانه را ندارند و روشنفكران نيز دو دسته شده اند ، يا در زندان به سر مي برند و هيچ  كس از زندگي آنان خبري ندارد و يا مهاجرت را انتخاب كرده اند كه البته مهاجران نيز دو دسته اند، يا مهاجرت فكري كرده اندو انزوا طلبي و فعاليت هاي محفلي را انتخاب نموده اند و يا مهاجرتي مكاني وخروج از مرزهاي ايران را .

اما بيشتر در مورد وضعيت دانشگاهها و دانشجويان؛  دانشگاههاي ايران را مي شود يك جور زندان بزرگ دانست، از آن جهت مي گويم زندان ؛ به جای این كه از ابتداي ورود دانشجويان به دانشگاه كتاب "قوانين دانشجويي" هديه بدهند وحقوق دانشجوییرا به آنها بیاموزند،يك مشت تهديد هديه مي دهند و مي گويند اگر اين كارها را انجام دهيد چنان  مي شود و چنان و بعد مانند اين روزها در برخي دانشگاهها در سردر وروديشان تابلوهاي بزرگي مي زنند و روي آنها الگوهاي پوششي براي آقايان وخانمها مي گذارندو يك سري جزوه مانندهايي به صورتي غير محسوس و بدون هيچ مهر و امضايي در بين دانشجويان پخش مي كنندو در آن الگوهاي پوششي را بيشتر باز مي كنندو از آنجهت مهر و امضا ندارد كه بتوانند سريع و صريح تكذيب نمايند كه از سوي ايشان مي باشد ولي اگر اينچنين نيست اين را احتمالا يك سري دانشجويان چاپ و پخش مي كنند كه البته با توجه با وجود يك سري نهادهاي دانشجويي و غير دانشجويي در دانشگاهها نمي شود اين گزينه را رد كرد ولي اگر چنين باشد پس دانشگاه چرا نظارتي بر آن نمي كند درحالي كه اگر ديگر دانشجويان و يا انجمنهاي علمي، فرهنگي و يا سياسي بخواهند حتي نشريه اي هم بيرون بدهند سريعا هيأت نظارت تشكيل مي دهند و حتي بر خلاف قوانين وزارت علوم قبل از چاپ نيز هم متن را مجبور مي كنند تغيير داده شود وهم تهديد مي كنند . حتي براي برگزاري شب شعر هم در دانشگاه مي گويند چند روز قبل از برگزاري بايد شعرهاي شاعران بازبيني شود! و اگر صلاح دانسته شد بخوانند. جالب اينجاست كه يك نفر را هم در دفتر نهاد رهبري در دانشگاه مسؤل اين كار مي كنند كه اين آقا هم بايد در مورد داستان ، هم در مورد مجسمه ، هم در مورد عكس ، هم در مورد نشريه ، هم در مورد فيلم ، هم در مورد مسائل علمي ، هم در مورد مسائل سياسي و يا هر چيز ديگري كه لازم باشد بيايد و نظر بدهد و از يك طرف همه را قلع وقمع نمايد ، در صورتي كه مدركش مثلا ليسانس كشاورزي و يا دامپروري است كه البته اين خانه ي پرش است زيرا اكثر اوقات مدركشان به ديپلم كار و دانش هم نمي رسد و يا نهايتا فوق ديپلم احاديث اسلامي دارند. وجالب اينجاست كه بابت همه اين كارهايي كه براي زندانيان ! انجام مي دهند پول هم مي گيرند. وهر ترم دانشجويان ورودي شبانه نسبت به ترم قبل دو برابر مي شود. بعد مي گويند كه ما دانشجو پرورش مي دهيم ؛ نه شما دانشجو پرورش نمي دهيد فقط يك سري آدم پرورش مي دهيد و از آنهامي خواهيد كه همان چيزهايي را ياد بگيرند كه شما مي خواهيد ، فقط همان چيزهايي رابپوشند و بخورند كه شما مي خواهيد و فقط به همان چيزهايي فكر كنند كه در افكار شما ميگذرد؛ كه متأسفانه دانشجويان نيز روز به روز حرف گوش كن تر مي شوند و كم مي شود تعداد دانشجوياني كه مي خواهندجرأت حرف زدن داشته باشند! چون مي بينند هر دانشجويي كه حرف مي زند يا تعليقي مي خورد، يا اخراج مي شود و يا راهي زندان مي شود و وقتي هم كه آزاد مي شود آنقدر تهديدو تحقير مي شود كه صلاح را بر اين مي داند كه فقط براي تنهايي خود حرف بزند و متأسفانه اين مسئله درمورد ژورناليستهايمان هم صادق است.واما سؤال اينجاست كه چرا اين دانشجويان سكوت اختيار ميكنند و خود را تابع اينها    مي دانند؟!

هیتلر هم صهیونیست بود

 ابراهيم نبوي                                               ۲۰ آذر ۱۳۸۴

باز هم او را تنهایی ول کردند وسط آدم بزرگ ها، آبروریزی کرد. صدبار گفتم این آدمی نیست که بشود جلوی مردم درش آورد. قبل از اینکه حرف بزند کسی یک نوشته دست او بدهد. باباجان! این بچه متوجه نیست این حرف های که می زند در بعض کشورها جرم است. احمدی نژاد گفت: « قبول ندارم هیتلر یهودی ها را در کوره های آدم سوزی سوزانده باشد.» آگاهان از شنیدن این جمله تعجب کردند. چون ظاهرا احمدی نژاد جوری حرف زد انگار یکی از وظایفش به عنوان رئیس جمهور این است که آبروی هیتلر را حفظ کند. در حالی که نباید این موضوع برای احمدی نژاد غیرقابل قبول باشد. چون با فرض اینکه هیتلر هم در بدترین حالت مثل احمدی نژاد باشد، اصلا غیر قابل باور نیست که یهودی ها را نسوزاند. چون هیتلر هم مثل احمدی نژاد فکر می کرد که یهودی ها باید یک جای دیگر بروند، و چون هیچ جای دیگری وجود نداشت، آنها را می سوزاند. احمدی نژاد از اروپایی ها خواست که اگر خیلی دل شان برای اسرائیل می سوزد، گوشه ای از اروپا را خالی کنند تا یهودیان از اسرائیل به اروپا بیایند و فلسطینی ها برگردند به اسرائیل. من خیلی فکر کردم و علت های زیر را برای گفتن نظرات احمدی نژاد پیدا کردم:

اول: احمدی نژاد فکر می کند ساکنان اسرائیل در یک آپارتمان یا چند آپارتمان جا می شود و احتمالا به همان دلیل که نمی دانست عراق 80 سال تاریخ دارد و چند صد سال تاریخ ندارد، نمی داند که اسرائیل چند میلیون جمعیت دارد و فکر می کند مثلا سیصد نفر جمعیت دارد و این جمعیت اگر به اروپا منتقل شوند، چند میلیون فلسطینی می توانند به آنجا بروند.

دوم: احمدی نژاد نمی داند که اسرائیل 60 سال قبل تشکیل شده و فکر می کند یک ماه قبل تشکیل شده و به همین دلیل هم حرف هایی را که باید 55 سال قبل می زد، هفته قبل گفته است.

سوم: احمدی نژاد نمی داند حرف هایی را که دارد می زند جرم محسوب می شود و اگر کسی آنها را بگوید او را زندانی می کنند. مثلا

 

 

قبلی

برگشت

بعدی