ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

فدرال و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره چدید

حقوق بشر

دانشجو

کریمپور شیرازى، محمد مسعود

انسیه حنیف نژاد

مهرماه در تاریخ معاصر ایران یادآور خاطره اى تلخ است؛ در همین ماه بود که کریم پور شیرازى به زندان کودتاچیان افتاد و “پرنسس مرگ” انتقام قلم جسور و بی باک او را با مرگی فجیع بازستاند. حاکمان همیشه امیدوارند که گذشت زمان خاکستر فراموشى بر تباهى ها و جنایت ها شان پاشد، تاریخ اما به ندرت فرزندان خویش را از یاد می برد. نشان به آن نشان که میرزاده عشقى ها و فرخى یزدى ها در قلب مردم اند، همچنان که مختارى ها و پوینده ها و میرعلائى ها، ولى قاتلان این انسان هاى آزاده که زندگی خود را وقف روشنگرى مردم کردند، جز بدنامى نصیبى نبرده اند و جز مضبله تاریخ جایگاهى نیافته اند.

karimpoor_150173

کریمپور شیرازى

من با خداى خود عهد و پیمان محکمى بسته ام چون من پرده هایى را بالا مىزنم که در زیر آن ها هزارها خیانت, هزارها فساد, هزار بدبختى و بیچارگى نهفته است. من جدا مصمم هستم که این مبارزه سرسخت و آشتى ناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانه سرخ دنبال کنم, چون من کاملا در طى انتشار این سه شماره شورش خطر را پیش بینى و احساس مىکنم و ناچار در مقدمه شهادتین خود را ادا کرده ام

بخشى از مقاله کریمپور شیرازى در روزنامه شورش

امیرمختار کریمپور شیرازى در سال ۱۳۰۰ خورشیدىدر خانواده اى روستایى در اصطهبانات (استهبان) فارسچشم به جهان گشود. چون خانواده اش نمىتوانست هزینه تحصیل او را بپردازد بناچار وارد مدرسه نظام شد. اما پس از مدتى از آنجا بیرون آمد و وارد دانشکده حقوق شده و به دریافت لیسانس حقوق نایل آمد. وى از همان زمان به خبرنگارى روى آورد و در آخر امتیاز روزنامه شورش را گرفت. روزنامه شورش در دوران حکومت ملى دکتر مصدق افشاگر بسیارى از توطئه هاى ضد مردمى درباربود

 در مورد اشرف پهلوى که در فساد اخلاقى و عیاشى و قاچاق و رشوه گیرى و ارعاب مخالفان و شرکت در توطئه هاى عوامل بیگانه بر علیه دکتر مصدق ید طولایى داشت, نوشت: ¨ مردم مىگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهن سال بازى کند. مردم مىگویند این پول هایى را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهى از مردم کور و کچل, تراخمى و بىسواد این مملکت فقیر و بدبخت مىگیرد به چه مصرفى مىرساند

 ¨ مردم مىگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه, مقننه و اجرایى این مملکت دخالت نامشروع مىکند. چرا اشرف خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلى جنایتکار و آدم کش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را مىدهد.چرا باید یک نفر مفتخور(احمد شفیق) نالایق بنام همسرى خواهر شاه دربار سلطنتى یک مملکت تاریخى را ملعبه عیاشى و خوش گذرانى خود قرار دهد….شاه اگر با طرد اشرف, فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایى افکار عمومى را تسکین ندهد…عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده, ناچار خواهند شد براى حفظ استقلال و آبروى ایران کارى بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار خود و لوئى شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم¨

 انتشار این مقاله خشم دربار را برانگیخت و دستور توقیف روزنامه شورش صادر شد. بعداز توقیف روزنامه از طرف دربار طى نامه اى با خط کج و معوج وى را تهدید کردند. کریمپور بعدا متن نامه را در روزنامه اش کلیشه کرد:

¨ اى مدیر روزنامه شورش بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوى برندارى عاقبت وخیمى در پیش دارى, دیدى که چگونه محمد مسعود مىخواست علیه ما مبارزه کند, به حیات او خاتمه دادیم و باز هم مىگوییم اگر دست از مبارزه با ما برندارى در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود (منظور محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز است که شرح حالش در زیر خواهد آمد) باش¨

 

قبلی

برگشت

بعدی