ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

زایش جبهه مردمسالار ضامن استمرار جنبش /

ژاله وفا                                   Jalehwafa@yahoo.de
بحران سازیهای مستدام نظام مافیایی ولایت فقیه وطن ما ایران را روز بروز بیشتر به ورطه نابودی می کشاند به نحوی که در واقع مردم ایران در این 30 ساله عمر نظام ولایت فقیه پیوسته در وضعیت اضطراری زیسته اند .

تا به امروز که یکی از حساسترین دورانها را سپری می سازیم ،مافیاهای مالی- نظامی ولایت فقیه در علاوه برافزودن بر میزان بیکاری و فقرو شکاف طبقاتی، وطن را با تحریمهای اقتصادی خصوصا تحریم صنعت تک پایه نفت روبرو ساخته و در بعد سیاسی نیز ایران را در انزوای خطرناکی قرار داده است.

بی تردید اتخاذ سیاستهای ضد رشد نه تنها رژیم را از سقوط نجات نمی دهد، بلکه همین سیاستها با تنگ تر کردن پیاپی فضای حیاتی جامعه جوان ،آنان را به نیروی محرکه ای بر ضد خود بدل می کند .چنانچه در جنبش مردمی دردو سال اخیر شاهد کنش جامعه بر ضد نظام ولایت فقیه به مثابه مانع و رادع فضای حیاتی و رشد خود بوده ایم. جنبشی که هرچند به ظاهردر مقطع کنونی" خاموش" به نظر میرسد اما از آنجا که در یک خیزش کنشگرانه مردمی مکثها در یک مرحله ، زایش نیروهای جدید و دینامیک حاصل از آن را در مراحل بعدی با خود بهمراه دارد، جنبش مردمی در واقع آتش زیر خاکستری است که هرم گرمای جنبشهای منطقه ای آنرا نیز بزودی شعله ور می کند.

چرا که جنبش مردم ایران نه هدف وعلت وجودی خود را همانا کوشش در رهایی از قید استبداد و باز یافت حق حاکمیت خود و برپایی نظامی مردم سالار درخور عنصر ایرانی است را از دست داده و نه فضای سیاسی -اجتماعی منطقه و جهان راه را بر اعتلای آن بسته است .

بلکه بعکس از آنجا که نضج گرفتن جنبشهای ضد استبدادی و ضد استعماری ،در قرن اخیر همواره در ایران صورت گرفته است و ابتکار و مدیریت جنبش همگانی مردم ایران خود الهام بخش سایر ملتها بوده است ،هم هویتی جنبشهای اخیرجهان عرب با جنبش مردم ایران و پیروزی نسبی آنها نیز کمکی است در تسریع به ثمر رسیدن جنبش مردم سالاری در ایران.

در واقع هر گاه ملتی موجودیت حیات ملی خود را در خطر ببیند ،در صورتی که نیروهای محرکه سیاسی - اجتماعی موجود فرصت های استثنایی را از دست ندهند و خلاء های ایجاد شده را( نه با قدرت) بلکه/ با رفتار مبتنی بر حقوق ملی پرکنند ، امکان توفیق در ازمیان برداشتن موانع حاکمیت ملی و موفقیت در آن افزایش می یابد.

اما انچه در دوران اخیر و طی مبارزات و جنبش مردم ایران برای دست یابی و اعمال حق حاکمیت ملی و برقراری مردم سالاری در کشور محسوس بوده کمبودیست که ناشی از عدم توانایی نیروهای گوناگون اپوزیسیون در تعریف و بیان اصول همبستگی است که بتوانند پیرامون آنها گرد هم آمده و نیروی فعال و امید بخش اپوزیسیونی جامع رایک پارچه حول اهداف سطح بندی شده تشکیل دهند. نیرویی متشکل از اپوزیسیون که نبودش تا کنون متاسفانه صدمات بسیاری را بر جریان جنبش وارد آورده که حداقل تاثیر این کمبود تاخیر در پیروزیهای مرحله بندی و تعریف شده جنبش بوده است. از اینرو و با تکیه بر شرایط کشور و درک بهتر و دقیق تر نیروهای اپوزیسیون و با استفاده از تجربه های گرانقدر جهانی درچند قرن اخیر چراغ راه جنبش ایران و جنبشهای عربی است.

تجاربی مانند حزب کنگره ملی که رهبری جنبش استقلال خواهی هند را بر علیه بریتانیای حاکم بر هند بر عهده داشت ،بعد از استقلال هند در سال 1947 خلاء ایجاد شده را بااقدام بموقع پر کرد وتوانست با رهبری نهرو و گاندی به حزبی ملی و سرشناسی تبدیل شود و ضامن تداوم دموکراسی و استقلال هند گردد.همچنین زمانی که نظام هیتلری از بین رفت ، احزاب سیاسی دموکرات منش آلمان در دو طیف راست و چپ ، مجال ایجاد خلائی که با زور استبدادی نو پر گردد را ندادند و با هم بنای یک نظام دموکراتیک راپی ریزی کردند.

بی شک هر جنبش اجتماعی را به هدفهای آن جنبش می سنجند. زیرا آن هدفها و سرانجامیکه می یابند معلوم می گرداند که چه نوع تمایلهائی در آن جنبش شرکت فعال و نقش مثبتی در به ثمر رساندن اهداف آن داشته اند و چه تمایلهایی هم خود را مصروف انحراف و یا ایجاد مانع بر سر راه آن اهداف داشته اند . در حال حاضر تمایلهای موافق با اهداف جنبش مردمسالار در ایران و نیز مخالفان آن بوضوح از یکدیگر تمیز داده می شوند.مساله تحریم و یا شرکت در انتصابات پیش روی نظام ،خود بدل به خط فارق این تمایلات گشته است.

 

حتی میان تمایلات اصلاح طلب چه در خارج و چه در داخل کشورکه فلسفه وجودی خود را زیست در درون نظام تعریف می کردند ، بر سرعدم شرکت و به بیانی زیبنده تر تحریم "انتخابات" تقلبی نظام شکافی ایجاد گشته است و بین بخش اعظم آنها با بخش بزرگی از اپوزیسون خارج از نظام بر سر تحریم فعال انتصابات نظام اجماع بوجود آمده است.رهبری نظام ولایت فقیه با بستن تمامی روزنه های فعالیت سیاسی حتی برروی نیروهای اصلاح طلب که حفظ نظام را" اوجب واجبات "خود می دانستند ، زمینه را برای سوق آنها به خارج از نظام فراهم آورده است . استنتاج تمایلات اصلاح طلب از انعطاف ناپذیری قدرت حاکم در قبال خواسته های به حق مردم در جنبش خود ، لزوما این خواهد بود که هر روز تعلل و ماندن در محدوده نظام که محدوده اطاعت مطلق از اوامر و نواهی ولایت فقیه است، هدف و روش آنان را به اجبار ناسازگار با حق حاکمیت مردم می گرداند و مآلا ،گودالی ژرف و به فاصله سالها بین آنها و مردم در جنبش ایجاد می نماید. ناگفته پیداست که هر چه شمار توجیه گران نظام مافیایی ولایت مطلقه فقیه کم تر و هرچه اقشار بیشتری از زندان

قبلی

برگشت

بعدی