ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

حق تعيين سرنوشت ملي و نظام جهاني سرمايه

يونس پارسابناب                                               بخش اول

بررسي تاريخ معاصر ايران بويژه در صد سال گذشته نشان ميدهد كه مليت گرايي (گرايشهاي طرفدار اصل خودمختاري و استقرار نظام هاي متنوع فدراتيو) نيز مثل پديده ي ملي گرايي از همان آغاز انقلاب مشروطيت در سالهاي 1285ــ1284 خورشيدي (1906ــ1905 ميلادي) در بين مليتهاي متنوع ساكن ايران رشد و نمو يافته و به تدريج بعد از پايان جنگ جهاني دوم به يك نيروي اساسي در جامعه ي ايران تبديل گشت.

اين تحويل و تحول در پروسه ي شكل گيري جنبش هاي خودمختاري فرهنگي و زباني در خطه هاي آذربايجان و كردستان در سالهاي 1325ــ1321 به نحو بارزي نمايان گشت.

به غير از حزب دمكرات كردستان ايران و فرقه ي دمكرات آذربايجان كه امروز از كهنسال ترين احزاب سياسي مليت گرا (طرفداران دولتهاي فدراتيو و خودمختاري) در تاريخ معاصر ايران محسوب ميگردند، احزاب و سازمانهاي ديگر مليت گرا در پنجاه سال گذشته در بين مليتهاي ساكن ايران به وجود آمده اند كه خواهان حل مسئله ملي و برچيدن هر نوع ستم ملي و فرهنگي و برقراري برابري ملي براي مليتهاي متنوع هستند.

در سالهاي ــ بلافاصله ــ بعد از انقلاب بهمن 1357، احزاب و سازمانهاي متعدد و مليت گرا در اقصي نقاط ايران تاسيس يافتند. معروفترين و بزرگترين اين سازمانها همانا سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان بود كه پيشينه ي شكل گيري و آغاز فعاليتش به اواخر دهه ي 1340 ميرسيد. مضافا در دوره ي چهار سال بعد از انقلاب تعدادي از احزاب و سازمانهاي مليت گرا به منصه ظهور رسيد و به فعاليتهاي دامنه داري در بين مليتهاي خود دست زدند كه آنها نيز عمدتا از نظر مسلكي و عقيدتي به كمپ ماركسيسم تعلق داشتند و براي استقرار دولت فدراتيو سوسياليستي در ايران مبارزه ميكردند. اهم اين سازمانها عبارت بودند از:

ــ سازمان دمكراتيك مردم بلوچستان (1358ــ1357)

ــ سازمان نبرد بلوچ (1360ــ1358)

ــ اتحاد زحمتكشان بلوچستان (1360ــ1358)

ــ جنبش خلق بلوچ ايران (1363ــ1359)

سازمانهاي فوق الذكر همراه با سازمانها و احزاب ديگر مليت گرا در جريان سالهاي 1364ــ1360 خورشيدي با عروج انحصار طلبان درون حزب جمهوري اسلامي به قله ي ديكتاتوري و استقرار استبداد ولايت فقيه مورد يورش و سركوب رژيم قرار گرفته و از بين رفتند.

در نيمه ي دوم 1370 و نيمه اول دهه 1380 تحت شرايط جديد فرهنگي و سياسي كه در ايران به وجود آمد شماري از فعالان سياسي متعلق به مليتهاي گوناگون ايران دست به سازماندهي زده و حتي از وزارت كشور تقاضاي مجوز فعاليت براي احزاب و سازمانهاي خود نمودند. در دوره ي 1384ــ1376، احزاب و سازمانهاي متنوعي كه تعلق به مليتهاي مختلف ساكن ايران داشتند در داخل و خارج از ايران تاسيس شدند و به فعاليت پرداختند. اهم اين احزاب و سازمانهاي مليت گرا ("قوم گرا"، "قومي" و .)

عبارت بودند از:

ــ كنگره جهاني آذربايجاني ها، به رهبري درختي، 1382

ــ كنگره جهاني آذربايجاني ها، به رهبري محمدرضا خشتي، 1382

ــ شوراي فدراليست هاي آذربايجان، 1383

ــ سازمان اتحاد ملي آذربايجان جنوبي، 1380

ــ حركت بيداري آذربايجان جنوبي، 1381

ــ سازمان دفاع از حقوق بشر در آذربايجان جنوبي (دفتر ايران)، 1382

ــ جنبش آزاديبخش ملي آذربايجان جنوبي (جاماح) 1371، ناشر نشريه صداي آذربايجان

ــ جنبش فدرال ــ دمكرات آذربايجان، 1383

ــ فرقه ي دمكرات آذربايجان

***

ــ اتحاد انقلابيون كردستان، 1379

ــ‌ اتحاد دمكراتهاي كردستان ايران (اتحاد دمكراتيك)، 1379

ــ سازمان خته بات انقلابي كردستان ايران، 1366 ناشر ماهنامه "نيكوشان" (تلاش)، مجله ي بوستان، نشريه داخلي "رنج".

ــ كنگره ي ملي كردستان، 1364 به رهبري جواد ملا

ــ اتحاديه دانشجويان كردستان ايران، 1383

***

ــ حزب ملت بلوچستان، 1382

ــ جبهه متحد بلوچستان ايران، 1382، به رهبري ناصر مباركي

ــ حزب ملي بلوچستان، 1382

ــ جنبش ملي بلوچستان ايران، 1382

ــ حزب مردم بلوچستان، 1383

***

ــ حزب همبستگي و دمكراتيك اهواز (عربستان)، 1382

ــ جنبش ملي احواز، 1383

ــ جبهه دمكراتيك و مردمي خلق عرب احواز، 1379

ــ حزب الوفاق اسلامي در خوزستان، 1379

ــ سازمان آزاديبخش احواز،

ــ جوانان هوادار جبهه دمكراتيك و مردمي خلق عرب احواز، 1382، ناشر "صورت انشباب" به مديريت فئواد غلامي

ــ حزب نهضت عربي احواز، 1383

***

ــ سازمان دفاع از حقوق ملي خلق تركمن، 1380

ــ انجمن دفاع از حقوق بشر در تركمن صحرا، ناشر نشريه "تركمنچه" به مديريت طاهر شيرمحمدي، 1380

***

ــ جمعي از فعالين خلق لر، 1383

ــ شوراي عالي عشاير بختياري (دفتر سياسي اروپا) 1383

***

ــ كميته اتحاد ملل تحت ستم در ايران، 1383

ــ كميته همبستگي با ملل تحت ستم ملي در ايران، 1383

در اينجا، پيش از اينكه به جمع بنديها و نتيجه گيري از چگونگي شكل گيري و علل گسترش بي سابقه احزاب و سازمانهاي مليت گراي ساكن ايران بپردازيم توجه خوانندگان را به چند نكته مهم در اين مبحث معطوف ميداريم.

توضيح اين نكات كه ميتواند به عنوان يك "درآمد" كوتاهي در خدمت تجزيه تحليل نگارنده قرار گيرد، بدون ترديد به شفافيت بحث كمك ميكند. يكم اينكه در اين مبحث نگارنده عموما از واژه ي "مليت" و واژه هاي مشتق از آن استفاده كرده و عمدا از استفاده واژه "قوم" و واژه هاي مشتق از آن پرهيز كرده است.

زيرا واژه ها و مفاهيمي چون قوم، احزاب قومي، قوم گرا و .. و استفاده از آنها به دوران پيشاسرمايه داري تعلق دارند و ما امروز در مرحله ي سرمايه داري عصر جديد زندگي ميكنيم.

در اين مرحله از رشد در جوامعي كه در آن مناسبات سرمايه داري رواج پيدا ميكند، اشتراك گروهي نيز به تدريج از "قوم" و "ايل" به "مليت" و "ملت" تكامل مييابد.

 

قبلی

برگشت

بعدی