ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

الهام افروتن و نحوه دادگاه وی

خلیل رئیسی فرد

در همه دنياي مردم سالار، شکايت از مطبوعات و نويسندگان معمول است؛ گيرم آن ها داغ و درفش ندارند و اکبر گنجي شان شش سال در کنج زندان نيست، آن هم به بهانه هاي تلخ و غيرواقعي. دادگاه هاي جهان که محل رسيدگي به شکايات عليه مطبوعات و اهل قلم است، از قضا شيرين ترين تجربه هاي دموکراسي است.

حتي براي من که به مقتضاي حرفه ام جز آزادي بيان نمي خواهم و راضي به دادگاهي شدن هيچ مطبوعه و مطبوعاتي نيستم، اما اين امر روشن است که از اين کار حذر نمي توان داشت. مي ماند اين که چه کساني و به چه اتهامي به دادگاه مي روند.

پرونده نشريه تمدن هرمزگان با شکايتي به دادگاه رفته که هيچ کس نيست در تهران که درباره خود موضوع آن ترديدي داشته باشد که بر اساس قانون چاپ آن طنز عملي مجرمانه است و بر اساس عرف غلط. حالا دو ماه از زنداني شدن دست درکاران غيرمسوول نشريه مي گذرد و از آن جمله خانم الهام افروتن که به گفته استاندار هرمزگان زندان را تاب نياورده و بنا به اخبار منتشر شده در هفته گذشته در تهران، در زندان اوين دوران نقاهت مي گذراند. در اين زمان دادگاه به سرعتي قابل تقدير تشکيل شده است. مجلسي ها به سائقه دفاع از همکار – و احيانا براي حفظ کيان قوه مقننه که قبلا مصرح شده که نمايندگانش مصونيت حقوقي ندارند – براي دفاع از آقاي علي دبيرباز مدير نشريه تمدن هرمزگان و نماينده مجلس از هيچ کار فروگذار ندارند. دوستان و همکاران سابق و لاحق هر جا که توانسته اند به مدد وي آمده اند. اما من قصد دارم کاري را که چندي قبل در همين جا انجام دادم [بازکردن داستان مظلوميت الهام افروتن] بار ديگر با شهادت جديد دنبال کنم.

علاوه بر همه تلاش هاي پشت و روي پرده براي نجات مدير نشريه، روزنامه آفتاب در شبي که بايد فردايش دادگاه برپا مي شد در نوشته اي خطاب به هيات منصفه دادگاه به ياد آورد که آقاي ديرباز نماينده اي است که در مجلس ششم اصلاح طلب بود و در مجلس فعلي هم گرچه از سفرهاي استاني رييس جمهور انتقاد کرد ولي بعد از سفر آقاي احمدي نژاد به هرمزگان او بود که در نطق پيش از دستور از موهبت هاي اين سفر گفت و احساسات مردم رييس جمهور خواه را منعکس کرد. بر اين اساس روزنامه آفتاب از هيات منصفه خواسته بود به کرده آقاي ديرباز به ديده اغماض بنگرند. ما نيز اميدوار بوديم که دادگاه وي را مانند هر متهم ديگري که به علت مطبوعه به بند قانون مي افتد مجازات سخت نکند و دلايل مخففه را در نظر آورد.

اما شرح دادگاهي که سرانجام آقاي ديرباز را مجرم شناخت و مستحق تخفيف ندانست، نشان مي دهد که دلنگراني من بي جا نبود که نوشتم الهام فروتن و ديگر دست در کاران نشريه دارند فداي کوچکي و بي پناهي خود مي شوند تا مدير مسوول- بر حسب قانون تنها مسوول- از بند رها شود. اينک انتظار اين است که رييس کميسيون فرهنگي مجلس که وعده داده بود که نگذارد دانه ريز را در اين پرونده زير دست و پا بروند چون حامي و پشتبان ندارند، دامن همت به کمر زند. چرا که آقاي ديرباز براي تبرئه کردن خود از گناهي که به هر حال بر حسب قانون مسووليتش به عهده اوست، راهي جوانمردانه در پيش نمي گيرد که مثلا دکتر لطيف صفري مدير روزنامه نشاط برگزيد. سينه سپر کرد و مسووليت خود را پذيرفت و محکم به دفاع از خود و همکارانش پرداخت و با آن ها هم سلول و سرنوشت شد. نمي شود که موقع تشويق و نفوذ آوري من همه کاره باشم و وقت حساب "آن گربه مئومئو کن زيبا از آن تو" .

براي پاسخ گفتن به دوستاني که بعد از مقاله با يادآوري خدمات آقاي ديرباز از من خواسته بودند که از حمله به ايشان خودداري کنم شرح دادگاه روز يکشنبه را به گونه اي که خبرنگاران گزارش کرده اند مي آورم:[على ديرباز مديرمسئول هفته نامه توقيف شده "تمدن هرمزگان" با قرار گرفتن در جايگاه به دفاع از خود پرداخت و ضمن قبول اتهامات خود و با اشاره به اينكه تاكنون در طول ۵۸ شماره منتشر شده هفته نامه "تمدن هرمزگان" دوبار در اين نشريه حاضر و اين دو بار نيز مربوط به حضور به عنوان مصاحبه شونده بوده است، گفت: اين گونه نيست كه بنده راضى به انتشار آن مقاله بوده ام اگر به انتشار چنين مقاله اى آگاهى داشتم، به طور قطع اجازه انتشار آن را نمى دادم.ديرباز تصريح كرد: بنده مطالب سنگين و فاجعه آميز مقاله مزبور را مفاهيمى غيراخلاقى و غيرانسانى مى دانم كه حتى نه به عنوان يك مسلمان بلكه به عنوان يك ايرانى هم راضى بودن نسبت به انتشار اين مقاله دور از انتظار است.وى تصريح كرد: بنده مى خواستم چند روز بعد از آن حادثه در مجلس از حادثه پيش آمده در نطق پيش از دستور ابراز انزجار كنم كه با مشورت با نمايندگان و رئيس مجلس به اين خاطر كه حدادعادل متذكر شد كه اين فسادى كه اين خانم [الهام افروتن] انجام داده است، نبايد فراگير شود بلكه بايد در همان استان هرمزگان حل و فصل شود، از ايراد آن نطق خوددارى كردم.نماينده مجلس هفتم در پاسخ به سئوال قاضى صارمى كه پرسيد: "چه تعداد پرسنل در هفته نامه توقيف شده تمدن هرمزگان شاغل بودند؟" گفت: در حدود سه تا چهار نفر. البته بنده حضور فيزيكى در اين نشريه نداشتم. ولى بالاخره در مواقعى با من هماهنگ مى شد اما موضوع به وقوع پيوسته با من هماهنگ نشد.وى در پاسخ به سئوال ديگر قاضى صارمى مبنى بر اينكه آيا از وجود "الهام افروتن" در نشريه خود آگاهى داشت گفت: خير. بنده هيچ شناختى از اين خانم نداشتم چون طرف من آقايى به نام درستكار بود كه از نظر اخلاقى هم تعهد كرده بود كه نيروهاى متعهد را به كار گيرد. تا آنجايى كه بنده اطلاع يافته ام اين خانم به علت اينكه داراى درآمد كافى نبود عصرها در دفتر يك دندانپزشك مشغول به كار بود. بنده به اين خانم مشكوك هستم كه آيا در انتشار آن مقاله تطميع شده يا سهواً مبادرت به اين كار كرده است.]

توجه همگان را به دو نکته در اين گزارش جلب مي کنم. اول تاکيد ايشان بر "فسادي که خانم الهام افروتن انجام داده است" و ديگر "به اين خانم مشکوک هستم" . "تطميع" که در آخر گزارش آمده است.

هنوز اعتقاد دارم که جاي شکايت نهادهاي مدني مدافع حقوق بشر از آقاي ديرباز، به خاطر کوشش او براي قرباني کردن الهام باقي است. انگار که آقاي نماينده مجلس اصلا توجهي به قانون ندارد و اصلا با باب مسووليت جزائي آشنا نيست و تصور مي کند با گفتن "اين که از نشريه خبر ندارم و حضور فيزيکي نداشتم و دو بار رفتم تا با من مصاحبه کنند"، باري از مسووليت کسي که قانون وي را تنها مسوول شناخته کم مي شود. اين در حالي اتفاق مي افتد که آقاي مرتضوي دادستان فعلي تهران و رييس پيشين دادگاه مطبوعات، نشرياتي را به خاطر اين که مدير مسوولشان در بيمارستان بوده- در حالي که مسووليت هاي خود را قبول داشته است- توقيف کرده و آن ها را "اجاره اي" خوانده و انگار نه در قانون مطبوعات پرماجراي مجلس پنجم همين امر ممنوع و لازم المجازات شناخته شد و تعداد نشرياتي که به اين عنوان بسته شده اند، بسيارست.

به باور من سووال قاضي محترم در مورد اين که آيا آقاي ديرباز از وجود خانم الهام در نشريه خود آگاهي داشته، سئوالي است که مي توانست با اعتراض وکلا روبرو شود چون که تلقين به هيات منصفه است. اصلا خانم الهام در اين پرونده چکاره است، وقتي نه نويسنده بوده [که تازگي ها مسووليت حقوقي پيدا کرده اند نويسندگان] و نه مدير مسوول که قانون تنها مسوولش مي شناسد. شناختن و نشناختن خانم الهام چه تغييري در مسووليت متهم مي داده است که رييس دادگاه از وي مي پرسد و به او امکان مي دهد که کس ديگري را بي گناه به ميدان آورد.

اين در سرزميني رخ مي دهد که مرد بزرگوار عبدالله نوري در دادگاه ويژه روحانيت تمام قد مسووليت تمام نوشته هاي نشريه تحت مديريت خود را به عهده گرفت و از همه نويسندگان خود تندتر رفت تا جائي براي اشکال به کسي نماند. سعيد حجاريان مدير روزنامه صبح امروز در نامه به دادگاهي که اکبر گنجي را محاکمه مي کرد همه ماجراي آن بولتن محرمانه [کذا] را به عهده گرفت و از خود دانست.

بار ديگر هم گفتم تلاش براي خلاصي و بقا [ حفظ مقام] و رهيدن از مهلکه اي که نخواسته کسي مانند آقاي ديرباز در آن افتاده کاملا قابل فهم است اما درست است که مروت و وفا معدوم شده اند و از آن ها نامي مانده به قول شاعر چون سيمرغ و کيميا، اما ديگر شهر اين قدر هم شلوغ نيست.          [نقل از روزنت روز]

 

 

قبلی

برگشت

بعدی