ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

  حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

انتخابات گفتند. ایشان اشکالات را تقسیم کردند، بخشی مربوط به قبل از انتخابات است که در ‌آن قسمت، بخشی از حقایق را گفتند که جزء تخلف های تبلیغاتی است، مستدل است و دستگاه قضایی باید رسیدگی کند. در مورد متن انتخابات و دخالت در رای گیری که مسئولیت خود ایشان بیشتر بوده، به نظر من، هم ایشان و هم وزارت کشور کوتاهی کردند. شورای نگهبان که حاضر نیست بپذیرد اشکالی بوده است.

آنها خودشان می دانند که چقدر اشکال بوده و ایشان به هر دلیل نخواسته این موارد را بگوید و من هم به ایشان اعتراض نمی کنم. چون همین طور که از دیگران حمایت می کنم از ایشان که هشت سال زحمت کشیدند، حمایت می کنم و مایل نبودم که ختم کارهای ایشان با یک انتخابات ضعیف پایان یابد، خودشان گفتند که «من می خواهم آخرین کارم یک انتخابات خوب باشد» و جزء برنامه های جدی دولت قلمداد شده بود که شما هم در میدان بودید و موارد را حس کردید. باید با پرسش از آقای خاتمی و موسوی لاری آنها را بنویسید.

جناب آقای هاشمی رفسنجانی،‌مردم نه اینکه هر روز شما را می بینید،‌ بلکه با شناختی که از جناب عالی دارند، آمده بودند تا با تشکیل ستاد و اطلاعیه و بیانیه به شما رای دهند و در مرحله دوم تمام نیروهای اصلاح طلب روشنفکر، اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شخصیت های مذهبی و محافظه کاران سنتی یکپارچه و یک دل نه تنها با تشکیل یک ستاد بلکه به عنوان ضرورت تاریخی حول و حوش نامزدی جناب عالی سخن گفتند. به طوری که در فرصت چند روز مانده به سوم تیر ماه مجالی برای درج و انتشار بیانیه ها نیز نبود و حتی آنان که خواستار پاسداری از رای شما بودند، موفق به دریافت کارت بازرسی در پای صندوق های رای نشدند، آنان در حالی که اسم شما را فریاد می زدند، شاهد بودند که فرد دیگری انتخاب شد،‌ولی شما پژواک صدای آنان را شنیدید و از آن به عنوان «وفاق ملی» یاد فرمودید. آیا به همین خاطر مصمم هستید جبهه اعتدال را متشکل از میلیون ها نفری که به شما رای دادند و برنامه شما را به عنوان اصلاح طلب قبول داشتند و ریاست جمهوری شما را می پسندیدند، تشکیل دهید؟ لطفا در این باره بفرمایید.

هیچ کس نباید نسبت به نتیجه انتخابات احساس ناراحتی کند. چون اقدام برای انجام وظیفه ملی خود پیروزی است. تفکر اعتدال را نیز از پیش از انقلاب در ذهن داشتم. افرادی را که به صورت افراطی مبارزه می کردند،‌ به اعتدال دعوت می کردیم.

با تندروی های بعضی از اسلامی ها و مارکسیست ها مواجه بودیم. بعد از انقلاب هم اینگونه بود. در دو جریان چپ و راست کشور حالات افراط بود و فکر می کردم که می توان این دو جریان را با روحیه اعتدال به هم پیوند داد. همیشه در شورای انقلاب، مجلس و دولت همین نقش را داشتم و سعی می کردم نیروهای معتدل از دو جریان را همراه خودم داشته باشم در حزب جمهوری هم همین مسائل را داشت. عنوان اعتدال برای من چیز جدیدی نیست. ولی در این انتخابات کمی جدی شد. جریان های موجود نامزدهای خودشان را داشتند و نیروهای معتدل دنبال من بودند و با من کار می کردند که احزاب، انجمن ها و نهادها از جمله آن هستند.

بحث جبهه اعتدال هم از اینجا پیدا شد که در ایام انتخابات یک شب به شورای سیاستگذاری ستادها رفتم که دکتر حبیبی آن را اداره می کردند. جلسه آنها در دفتر مجمع متخصصین برگزار شده بود. سالن بزرگی بود و جمعیت قابل توجهی جمع شده بودند. شخصیت هایی را که در طول دوران انقلاب دیده بودیم،‌در آنجا جمع بودند و چشم انسان را حسابی پر می کرد. همه آنها برای خودشان شخصیت بالایی داشتند، ولی در انتخابات به جهت ضرورتی که احساس کرده بودند، با هم جمع شده بودند. یکی از حرف های آنها این بود که ترکیب خوبی درست شده و نباید بگذاریم بعد از انتخابات متفرق شوند و من هم آن را تأکید کردم. حرف من این بود که می توانم کمک کنم تا آنها بمانند. در بین آنها از همه گروه ها و جناح ها بودند. مدیر بازنشسته، فرهنگی ها، صنعتگران و تمام اقشار را در آنجا دیدم به آنها گفتم که شما خودتان به فکر باشید که این جمعیت را حفظ کنید و من هم حمایت می کنم.

این مسأله گذشت تا موقع رای گیری مرحله دوم که رفتم رای بدهم، آنجا از من پرسیدند در مرحله اول علایمی پیدا شده بود که نمی گذارند در مرحله دوم پیروز شوم و صاحبنظران فهمیده بودند و خبرنگاران حساس هم می دانستند، آنان می پرسیدند اگر رئیس جمهور نشدید، چگار خواهید کرد؟

آیا کنار می روید یا در صحنه می مانید؟

گفتم می مانم، چه رئیس جمهور بشوم و چه نشوم، یکی از کارهایم این است که نگذارم نیروهای معتدل دچار تشتت شوند و از آنان حمایت می کنم. بعد از اینکه وضع روشن شد، جلسه ای شبیه جلسه قبلی در مرکز تحقیقات استراتژیک برگزار شده بود و مسئولان ستادها جمع شده بودند، به آنجا رفتم و صحبت کردم.

گویا قبل از اینکه من وارد جلسه شوم، آنها وارد بحث شده بودند که جبهه اعتدال را راه اندازی کنیم. من هم صحبت کردم و گفتم این مسأله را جدی بگیرید. منتها با تجربه ای که از حزب جمهوری و... داشتم،‌ نکاتی را به آنها گفتم که اولا از نقطه مطمئن شروع کنید، ثانیا اساسنامه ای بنویسید که محکم باشد و راه های اختلاف و درگیری و تشتت را ببندد. ثالثا مواضعی را مشخص کنید که روی چه چیزی متحد شدید. این سه موضوع را به آنها گفتم که آماده کنند، ‌من هم حمایت خواهم کرد. هنوز منتظرم اساسنامه و مواضع و مواردی را که در قدم اول نیاز است، تهیه و مشخص کنند. فکر می کنم الان تشکیل این جبهه ضروری است.

حقوق زنان زیر سایه شوم رژیم اسلامی

حسین رضی

جمعیت های مدافع حقوق زنان، جامعه ایران را هنوز جامعه ای با ساختارهای مردسالار می شناسند و خواستار بهبود وضعیت زنان وتساوی کامل حقوق آنان با مردان هستند.

گروهی عقیده دارند که زنان، پس از انقلاب بهمن 1357 حقوق فردی و منزلت اجتماعی خود را تا حد زیادی از دست دادند. درمقابل، برخی نیز عقیده دارند که زنان پس از انقلاب بود که هویت خود را بازیافتند و به جایگاه واقعی خود در اجتماع رسیدند.

گرچه زنان ایران مانند بسياری از کشورهای ديگر به ویژه ممالک اسلامی، همچنان در سایه شوم حکومت اسلامی از فشارهای فرهنگی، عرفی و اسلامی و نابرابری های اجتماعی و تبعیضات حقوقی در عذابند، اما جای انکار ندارد که به ویژه در سالهای اخیر، زن ایرانی جایگاه و نقش بسیار بارزی در جامعه پیدا کرده است. حضور زنان به ویژه در عرصه های فرهنگی و هنری چشمگیر است. فعالیت زنان ایرانی در عرصه های آموزشی، رسانه های گروهی و هنرهای نمایشی، توجه برانگیز است. -چنانکه طی سال های اخير بیشتر جوايز ادبی در زمينه ی شعر و داستان از آن زنان بوده است. اما زنان پیشرو و مبارز ایران نمی خواهند به این میزان از پیشرفت ها بسنده کنند. آنها با فعالیت در نشریات و جمعیت های مستقل مدافع حقوق زنان، مبارزه خود را علیه نظام زن ستیز حاکم، برای دستیابی به برابری کامل پیش می برند.

چنانچه در حرکت های اعتراضی و مبارزاتی دوشادوش مردان حتی در مواردی خوروشانتر از مردان حضور دارند. البته نباید از نظر دور داشت که در جامعه ایران تحت سلطه رژیم ولایی و ضد بشری اسلامی حتی مردان هم از حداقل حقوق اجتماعی برخوردار نيستند چه رسد به زنان. شعار تساوی حقوق زن و مرد که از دهان بیشتر سردمداران نظام شنیده میشود، يک بازی بلند مدت است که برای سرگرم کردن و فریب افکار عمومی داخلی و خارجی صورت میگیرد. امروزه گرچه زنان در نظام جمهوری اسلامی همراه مردان در ادارات مشغول کارند ولی در هيچ یک از مراجع اصلی حکومتی ( هيت دولت، شورای نگهبان، شورای انقلاب، مجلس خبرگان و خلاصه مراکز اصلی تصمیم گیری حکومت) حضور نداشته و اصولاً بر اساس اعتقاد سنتی، حاکمان اسلامی  زن را موجود قابل اعتمادی نمی دانند. به طور کلی میتوان گفت در ايران اسلامی زنان از حقوقی برخوردار نيستند. دربيشتر موارد حق انتخاب همسر ندارند. اجازه درخواست طلاق نداشته و  نميتوانند در صورت طلاق

 

 

قبلی

برگشت

بعدی