ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

هيجدهم تیر تاوان سنگین دفاع از جنبش اصلاحات

امیر اسدیان

هجده تیر 78 روز تاریخی ماندگاری در تاریخ مبارزات آزادیخواهانه میهن مان شد که باید آنرا فاجعه ملی انگاشت. تا همچون شانزده آذر سی ودو بیادماندنی باشد. در این روز شوم، در برابر چشمان بی تفاوت نیروهای انتظامی، سفیدوسیاه پوشان با ضرب و شتم دانشجویان ستمی بر آنان روا داشتند که آثار و تبعات منفی آن هیچپگاه از وقاع نگار تاریخ جنبش دانشجوئی زدوده نخواهد شد. بعد از سپری شدن 7 سال از وقایع تلخ و اندوهبار هجده تیر تهران و بیست تیر تبریز، هنوز افکار عمومی بر این واقعیت اصرار می ورزد که یورش به دانشجویان در تابستان 78 قطعا طرح و برنامه از پیش تعیین شده ای بود.

جریانات افراطی راست مترصد فرصت و زمان خاصی بودند که آنرا در این روز به منصه عمل کشاندند. اعتراض مسالمت آمیز دانشجویان دانشگاه تهران به توقیف روزنامه سلام ساعت صفر یا زمان مورد نظر بحرانسازان مخالف اصلاحات بود که با واکنشی سعبانه و قرون وسطائی خود ویژه جریانات افراطی و فاشیستی همراه شد. یورش گسترده ای که در هیچیک از اعتراضات مسالمت آمیز دانشجوئی صورت نگرفته بود.

انتخاب جنبش دانشجوئی و تلاش برای سرکوب آن توسط جریانات افراطی راست را باید در نقش تاریخی این جنبش دانست. چرا که دانشجویان و مطبوعات در غیاب احزاب سیاسی دمکراتیک بالهای حرکتی جنبش اصلاح طلبی بودند که پیروزی اصلاح طلبان حکومتی را در دوم خرداد 76 عملی ساخت طبعا جنبش دانشجوئی و مطبوعات خواهان اصلاحات بیشترین تلاش و تاثیر را در راستای چنین رویدادی تاریخی از خود نشان دادند جنبش دانشجوئی با پیروزی اصلاح طلبان حکومتی احساس میکرد که بخشی از آرمانها و مطالباتش در یک بخش قدرت به نتیجه رسیده و به همین میزان بسنده نکرد و بدنبال طرح خواسته های خود از سایر بخشهای حاکمیت برآمد.

بنابراین درصدد بود تا مطالبات خود را از جناح راست نیز عنوان نماید. لیکن جریانات افراطی جناح راست با احساس خطر از این ناحیه درصد برآمد تا جنبش دانشجوئی را بهر شکل به دالان سرخوردگی و گریز فعالیت سیاسی بکشانند که در اینصورت می توانستند یاس و انفعال را به جنبش مذکور مستولی سازند و به یکباره دانشجویان را از ایفاء نقش مثبت و موثر خود بمثابه فعالترین جزء جنبش اصلاح طلبی بازدارند.طراحان و تدوین کنندگان سناریوهای بحرانزا که از توقیف روزنامه سلام – بعد از افشای یک سند درونی که موید همسانی نظری سعید امامی و طراحان " طرح کلیات اصلاح قانون مطبوعات بود" – معبری ساختند تا بدرون جنبش رسوخ نموده تا در پرتو اقدامات تخریبی و بحران آفرینانه، این جنبش را شقه سازند که در این صورت بخشی از دانشجویان به ناچار صرفا به پژوهشهای آکادمیک، ارتقاء مبانی عملی و نهایتا دوری گزیدن از ورود به عرصه سیاست روی خواهند آورد و بخش دیگر آنرا درگیر معاش و آتیه خود سازند. در راستای تحقق این اهداف وقایع هجده تیر نشان داد که جریانات افراطی راست در ابراز خشم و خون و خشونت کوچکترین تردیدی بخرج نمی دهند و ذیل تاکتیک عوام فریبانه پوپولیستی از هرگونه ماکیاولی ماکیاولتر می باشند

.بررسی تطبیقی تاریخی جنبش دانشجوئی ایران نشان میدهد که جنبش دانشجوئی همچون دیروز حوزه سربازپرور سازمانها و احزاب تحت تاثیر گروههای چپ و مذهبی نیست و از بعد از انقلاب روند تغییرات منطقی و روبه تحولی را آغاز کرده تا بدانجا که امروزه نگاه گرایشها و جریانات سیاسی را به نوعی متوجه خود ساخته است.

در این رابطه پسندیده آن است که کمی بیشتر به عمق تاریخ جنبش دانشجوئی وارد شویم، وقایع نگار جنبش مذکور از سال 1314 تا آغاز سال 1357 حکایت از بالغ بر صد حرکت اعتراضی دارد که بیش از دو سوم این عملکرد با خصلت ایدئولوژیکی جوهره سیاسی داشته است. حتی برخی از اعتراضات صنفی دانشجویان در رژیم گذشته نیز از طرح مطالبات صنفی ره به وادی سیاست کشانیده است . با پیروزی انقلاب بهمن در فاصله بازگشائی مجدد دانشگاهها تا پایان جنگ هشت ساله ایران با عراق تلاش بخشی از جنبش دانشجوئی حضور در کنار قدرت بود. ضمنا در دفاع از حاکمیت و بویژه دولت- میرحسین موسوی و حفظ اقتدار آن می کوشید.

از این برهه تاریخی چون شرایط گفتمان جامعه برمبناء حذف رقیبان بود. بنابراین شاهد تفوق و سیطره بخش حکومتی جنبش دانشجوئی می باشیم. در اولین دوره ریاست جمهوری رفسنجانی (73-1368) بخش مذکور جنبش دانشجوئی، دوری از برخی نهادهای مرتبط با حاکمیت در درون دانشگاهها را در دستور کار قرار داد و درصدد بود همچنان ائتلاف با خط امامی ها را حفظ کند.

ولی بدلیل مقاومت خود در برابر جناح راست اقتدارگرا و طرفداران سیاست تعدیل با موانعی ساختاری مواجه شد. ماحصل قابل توجه ایندوره فاصله گیری از نهاد رهبری و بسیج دانشجوئی در دانشگاهها بود. در دومین دوره ریاست جمهوری رفسنجانی- (76-1372) بخش حکومتی جنبش دانشجوئی در موقعیت اصلاح طلبی محدود قرار گرفت. در این سالیان کفگیر سیاست های تعدیل و نوید دوران طلائی بسیار زودتر از آنچه گمان می رفت به ته دیگ خورد. اقتدارگرایان جناح راست در موضع دفاع از هاشمی میدان را برای نقد جناحی ازنیروهای خط امام را آماده کردند که همین خود باعث شد جنبش دانشجوئی از آن بهره نیز برگرفت تا از راهبر و بقای منفعل به برخورد با دولت رفسنجانی و جناح راست تمامیت خواه برسد.

جنبش دانشجوئی بدلیل فراز و فرود و انشقاق و تفرق شدید سالهای 72-1368 در روند تضعیف قرار گرفت و حتی بعضا به ابزاری برای پیشبرد سیاست های جناح هائی از حاکمیت بدل شده بود لیکن ورود به فاز انتقادی در فاصله 76-1372 بستری فراهم کرد که در فرصت پیش آمده در دوم خرداد 76 به مثابه جزئی فعال و تا حدودی مستقل هرچند اندک متمایل به اصلاح طلبان حکومتی در خدمت اصلاح طلبان مورد اشاره حاکمیت جمهوری اسلامی قرار گیرد.

ناگفته نماند که اصلاح طلبان حکومتی نیز بی میل نبودند و تلاشهایی را نیز در دستور کار داشتند تا خیل عظیم دانشجویان را پیاده نظامی برای تحقق اهداف نیات سیاسی خود نمایند و جنبش دانشجوئی را به جریانی تابع مبدل نمایند که در 18 تیر 78 که به لحاظ عدم حمایت صریح اصلاح طلبان حکومتی از حرکت اعتراضی دانشجویان در این روز شوم بویژه عدم پی گیری مناسب پرونده ی قضایی حمله به کوی دانشگاه شاهد شکل گیری حرکت گسست گونه از اصلاح طلبان حکومتی و نه اصلاحات شدیم ولی نکته امیدوار کننده آن است که از اولین اعتصاب دانشجوئی دانشسرایعالی تهران در سال 1314 تا اعتراضات دانشجوئی کوی دانشگاه تهران 1378 شاهد رشد روز افزون میزان تاثیر جنبش دانشجوئی در معادلات اجتماعی- سیاسی بوده ایم که از هر عامل اجتماعی دیگری روزافزون تر بوده است. جنبش دانشجوئی حتی علیرغم محدودیت، تضیقات دمکراتیک و سرکوب در بعد از انقلاب بهمن امروز یکی ازگسترده ترین اجزاء جنبش اصلاح طلبی محسوب می شود که بمثابه یکی از بازوهای اساسی اصلاحات، در سالهای اخیر با مسالمت آمیزترین روشها و شیوه های قانونمند. اعتراضات خود را به تهاجم و تجاوز به حریم آزادیهای فردی و اجتماعی و تعطیلی مطبوعات نشان داده است. بر

 

قبلی

برگشت

بعدی