ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

 حقوق بشر

دانشجو

 
 

مسئولان ِ ارشد ِ منطقه ی 100 تسلیم شود.  اعضاء اتحادیه آنچنان از این سوگند نامه استقبال کردند که می شد گفت آنرا در هوا قاپیدند.

در جلسه ی عمومی ِ 10 دسامبر، توسینت از تقاضایِ "عدم عقب نشینی" حمایت کرد، اما، در همان حال به مسئولانِ ارشدِ اتحادیه دستور داد تا از ابراز ِبیش از اندازه ی اشتیاق ِ اعضاء جلوگیری به عمل آورند.  آنها از ورودِ هرگونه مطبوعه ی غیر مجاز و یا پلاکاردهایی که مضمون ِ محکوم کردن ِ "شرکت حمل و نقل شهری" بر آنها نقش بسته بود، و بر موضع ِ "عدم عقب نشینی" اصرار می ورزید، جلوگیری کردند.  هنگامیکه توسینت در صحبت های ِ خود تأکید کرد که "ضرب العجل، ضرب العجل است!" و از اعضاء خواست که اگر تا نیمه شب ِ 15 دسامبر بر سر قرارداد به توافق نرسیدند، او اختیار ِ اعلام ِ اعتصاب را داشته باشد، کلیه ی حاضرین فریاد ِ تأیید بر آوردند.

اما " ضرب العجل، ضرب العجل" نبود!  در روز ِ 15 دسامبر، "شرکت حمل و نقل شهری" خواسته ی خود مبنی بر بالا بردن ِ سِن، و سالهایِ خدمت برای دریافت حقوق ِ بازنشستگی را بر روی ِ میز گذاشت.  توسینت مؤکدانه با آن مخالفت کرد، اما برای ِ اینکه مذاکرات ِ رسیدن ِ به قرارداد ادامه پیدا کند، حاضر شد ضرب العجل را تا نوزدهم دسامبر به تعویق اندازد.  هنگام رسیدن به تاریخ ِ ضرب العجل ِ جدید،"شرکت ..." در پیشنهاد نهایی خود، تغییراتِ اساسی ای داده بود.  آنها دیگر تقاضای ِ کار بیشتر و بازنشستگی ِ دیرتر را برای ِ کارگران ِ جدید، مطرح نمی کردند، بلکه می گفتند که استخدامی های ِ جدید، مبلغ ِ بیشتری را به صندوق ِ بازنشستگی بپردازند.  یعنی ، در عوض ِ 2 درصدی که کارگران کنونی می پرداختند، آنها 6 درصد بپردازند.

آغاز ِ اعتصاب : توسینت در میان ِ مدیریتی مصٌر بر خواسته هایش و نیروهای اتحادیه، که حاظر به قبول ِ هیچ شکلی از عقب نشینی نبودند و در عین حال قرارداد خوبی می خواستند، قرار گرفته بود.  همانطور که بعد ها اذعان کرد، نظرسنجی ِ اعضاء او را متقاعد ساخته بود که آنها آماده گیِ پذیرفتنِ قراردادی که از درونِ یک اعتصاب بیرون نیامده باشد را نداشتند.  جو حاکم میان ِ اعضاء، حق قبول ِ قراردادی که بوی ِ عقب نشینی را می داد از توسینت گرفته بود.  او که پس از عدم موفقیت ِ ویلی جیمز در رهبریِ مبارزه ی دلخواه ِ اعضایش، انتخاب شده بود، می دانست آنها باید متقاعد شوند که او هر چه از دستش بر می آمده و امکان داشته، انجام داده است.  از جمله، اعلام یک اعتصاب!  برای اینکه نشان دهد قراردادی را که به دست آورده نتیجه ی یک مبارزه ی واقعی بوده است.  بنابراین، در تاریخ 20 دسامبر، هیئت ِ اجرایی منطقه ی 100 اعلام اعتصاب کرد.  اعتصابی که اعلام داشته بود حاضر به قبول ِ پایین آوردن ِ دریافتی ِ خالص ِ نسل های ِ بعدی ِ کارگران نیست!

اعتصاب صد در صد مؤثر بود.  هیچ قطار مترو و یا اتوبوس ِ شهری از جایش تکان نخورد.  کارگران ِ حمل و نقل به خود و به رهبری شان افتخار می کردند.  بالاخره آنها به مدیریت "نه" گفته بودند و این پاسخ را با نمایش ِ قدرتی که همیشه می دانستند که دارند، نشان دادند.  اما در صف های ِ اعتصاب کاملاً واضح بود دلایلی را که توسینت برای اعتصاب ذکر کرده بود، آنهایی نبودند که اکثریت اعتصابیون خواهانش بودند.  بر روی ِ پلاکاردها، بازداری ِ "شرکت..." از اضافه کردن ِ کسریِ حقوق ِ کارگران آتی برای صندوق بازنشستگی قید گشته بود.  اما، این چیزی نبود که آنها در ماه های ِ قبل از انقضاء قرارداد درباره اش صحبت کرده و به گردش جمع شده بودند.  از دید ِ اکثر ِ اعتصابیون، این اعتصاب، پاسخ به سال ها آزار و اذیت کارگران توسط ِ "شرکت.." بود.این اعتصاب راجع به ایستادگی در مقابل ِ بی احترامی و دستمزد و مزایای ِ پایین تری بود که با انگیزه های ِ نژاد پرستانه، در مقایسه با کارگران و نیروی ِ کار ِ قطارهایِ راه آهن که عمدتاً سفید پوست بودند، به آنها پرداخت می شد.  این اعتصاب، حکم ِ ضربه ی متقابل را داشت.  همچنین ، برای ِ کارگران، این اعتصاب برای ِ کسب ِ قرارداد ِ خوبی بود که حقوق و مزایای ِ بهتری برایشان داشت.  در حالیکه چیزی از آنها پس گرفته نشود.  متأسفانه، اهدافِ توسینت این چیزها نبود.  برای او، هدف از این اعتصاب، رسیدن به قراردادی بود که بدون ِ اعتصاب، به تصویب ِ کارگران نمی رسید و انتخاب مجددش را تضمین نمی کرد.

 استواری ِ منطقه 100 در برابر فشارهایی که بر ایشان وارد می آمد، مخالفت های ِ قابل ِ تأملی را برانگیخته بود.  آنها هدفِ حملات آتشین ِ شهردار بلومبرگ، فرماندار پاتکی، و رسانه های ِ مزدور ِ شرکت ها قرار گرفته بودند.  علیرغم این حملات، نظر سنجی ایکه در روز دوم اعتصاب به عمل آمده بود، نشان داد که 54 در صد از نیویورکی ها از اقدام ِ اتحادیه حمایت می کردند.  اما، رهبران ِ دیگر اتحادیه های ِ شهر نیویورک، که در گرد هم آیی های قبل از اعتصاب، "حمایت های ِ بی دریغِ" خود را اعلام نموده بودند، کنار کشیدند و به توسینت فشار می آوردند که بدون ِ رسیدن به نتیجه، اعتصاب را خاتمه دهد.  اتحادیه ی بین المللی ِ کارگران ِ حمل و نقلTWU ، نه تنها مخالف ِ اعتصاب بود، بلکه فعالانه در تخریب ِ آن تلاش کرد.  مایک اُ. برایان، رئیس TWU برای فرار از جریمه شدن، علناً و در ملع عام از منطقه ی 100 خواست تا اعتصاب را رها کرده و به سر ِ کار بازگردند.

با اینکه در سال های 1999 و 2002 نیز حملات و خیانت های ِ مشابهی صورت پذیرفته بود، اما بنظر می آمد که رهبری منطقه 100 آمادگی ِ برخورد با آنها را ندارد.  آنها در مقابل حملات مدیریت، برای حفظ ِ دارایی های ِ اتحادیه و یا گسترده تر کردن ِ اعتصاب، عکس العمل ِ قاطعانه ای از خود نشان ندادند.  بطور مثال، هنگامیکه اعتصابیون درخواست کردند که پیشقراولانی از صف اعتصاب به محله ی شمالی ِ شهر و یا به پایانه ی راه آهن ِ لانگ آیلند- که بخشی از ساختار ِ "شرکت حمل و نقل شهری" بود، بروند، رهبران ِ اتحادیه با آن مخالفت کرده و اقدامی به عمل نیاوردند.فقدان ِ آمادگی ِ لازم، گزینه های ِ توسینت و نهایتاً، موفقیت های ِ اعتصاب را محدود کرد.با این حال دارای ِ جنبه های ِ مثبتی هم بود.  در قسمت هایی از منطقه، سرپرستان ِ صف اعتصاب تعیین نشده و تعلیمات ِ لازم  را ندیده بودند.  مثلاً در بخش ِ مترو، در همان روز انقضاء قرارداد، یعنی 15 دسامبر، با برخی از اعضاء تماس گرفتند و از آنها خواستند تا سرپرستی ِ صف های ِ اعتصاب را بپذیرند.  با این اوصاف، صف های ِ اعتصابیون تشکیل شد و پلاکاردها بالا رفت.  پیشکاران ِ اتحادیه و برخی از اعضاء ، بصورت داوطلبانه، صف ها را تشکیل داده و به آنها رسیدگی می کردند.  آنها با برقراری تماس های ِ دوستانه با دیگر محلات ، درباره ی چگونگی ِ مؤثرتر  کردن ِ اعتصاب تبادل ِ نظر می کردند.  در محله ی برانکس، گروه هایی از اعتصابیون را برای تشکیل صف های ِ اعتصابی به مقابل ِ توقفگاه های ِ شمال ِ شهر اعزام کرده بودند.  در صف ها، اعضای ِ محلات و بخش های ِ مختلف، در سرما، در کنار ِ هم قرار گرفته و درباره ی اتحادیه و اعتصاب و مفادی که مایل بودند در قرارداد ِ جدید ببینند، با یکدیگر بحث و گفتگو می کردند.  در منطقه ِ 100 ، تنها یک بار در سال جلسه ی فراگیری که تمامی ِ محلات را در بر می گرفت، برگزار می شد که در آن، اعضاء حق ِ صحبت نداشتند.  پس این تبادل ِ نظری که در صف های ِ اعتصاب صورت می پذیرفت، بمثابه ی فرصت خارق العاده ای بود که تمامی اعضاء منطقه را ، بدون در نظر گرفتن ِ عناوین و بخش های ِ مختلف به هم پیوند می داد.

 چرا اعتصاب پایان گرفت؟  اعتصاب به مدت 60 ساعت ادامه داشت.  در روز سوم، 22 دسامبر، هیئت اجرایی بدون اینکه به توافق جدیدی دست یابد، به پایان ِ اعتصاب رأی داد.  با اینکه تعدادی از اعضای منطقه ی 100 از پایان یافتن اعتصاب نفس راحتی کشیدند. اما، بسیاری از این واقعیت که اتحادیه "عقب نشینی" کرده است، منزجر شدند. آنها با اکراه به سر کار خود باز گشتند و نسبت به آنچه در درون مذاکرات می گذشت، ابراز نگرانی می کردند.  بخصوص این نگرانی ها زمانی افزایش یافت که در رفتار توسینت علائمی دیدند که اگر صاحب اختیاران

 

قبلی

برگشت

بعدی