ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

فدرال و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

 

توده‌اي از سلول است کشتن او جرم تقي مي‌شود اما وقتي همان جنين به دنيا مي‌آيد و مثلا 5 ساله مي‌شود کشتن او براي پدر قصاص ندارد.

چطور اگر مردي فرزند 5 ساله همسايه را بکشد، قصاص مي‌شود در حالي که اگر فرزند خودش را بکشد که خشونت آن به مراتب بيشتر است، شامل قصاص نمي‌شود.

وجود کودکان فاقد شناسنامه ازمصاديق کودک‌آزاري است

ديگر مصداق کودک‌آزاري را وجود کودکان فاقد شناسنامه می باشد. کودکاني که در ايران از مادرايراني و پدر غيرايراني متولد مي‌شوند فاقد شناسنامه هستند و اين به معني بي‌هويتي کامل فرد و از مصاديق بارز کودک آزاري است زيرا کودک بدون خواسته خود بلکه با تاييد و موافقت خداوند به دنيا آمده است.

نداشتن شناسنامه به معني اين است که فرد هويت ندارد و از داشتن حق نام، تابعيت، شغل، تحصيلات و نظام وظيفه محروم است بنابراين دولت موظف است به کودکاني که بدون اراده خود به دنيا آمده‌اند شناسنامه بدهد.

محروميت از تحصيل مصداق کودک‌آزاري است

عدم اجراي اصل 30 قانون اساسي نيز از مصاديق کودک آزاري مي‌باشد و به ايسنا مي‌گويد: طبق اصل 30 قانون اساسي تحصيل رايگان کودکان و تربيت بدني بايد به طور رايگان در همه سطوح و تا پايان دوره متوسطه تا حد امکان فراهم شود که اين مساله در ماده 28 کنوانسيون نيز درقالب اجباري و رايگان بودن تحصيل کودکان تا پايان ابتدايي وجود دارد.

جای سئوال است که با وجود اصل 30 قانون اساسي چقدر کودک آدامس فروش، واکسي و گل فروش وجود دارد يا چقدر در استان‌هاي محروم ريزش تحصيلي در مقاطع مختلف وجود دارد که اکثر آنها را نيز دختران تشکيل مي‌دهند. آيا کسي هست که بررسي کند پدران و مادران اين کودکان داراي چه مشکلاتي هستند؟

جايگاه کودکان خياباني و کودکان کار کجاي قوانين ماست؟

در قوانين داخلي ما اگر کسي مانع تحصيل فرزندش شود مي‌تواند تحت پيگرد قانوني قرار بگيرد.

اما آيا کسي شنيده است که پدري تحت تعقيب قرار بگيرد که چرا فرزندش تحصيل نمي‌کند؟

در قوانين آمده است :

اگر خانواده‌اي نمي‌تواند امکان تحصيل فرزندش را فراهم کند دولت بايد وسايل تحصيل او را فراهم کند. و نیز طبق بند 4 اصل 30 قانون اساسي پدر و مادر يا سرپرست قانوني کودک که وظيفه نگهداري او را برعهده دارند، موظف هستند موجبات تحصيل فرزند را فراهم کنند در غير اين صورت حکم قضايي دريافت مي‌کنند.

اما چه کسي والدين کودکان خياباني يا کودکان کار را که حدودا 7سال بيشتر ندارند و در کارگاه‌ها تا روزي 12 ساعت کار مي‌کنند شناسايي کرده که بخواهد از آنها بپرسد چرا کودکانشان تحصيل نمي‌کنند و از آنها حمايتي به عمل آورد؟

پس اينها مصاديق کودک‌آزاري هستند و سوال اين است که جايگاه کودکان خياباني و کار کجاي قوانين ماست؟

کودکان مورد آزار قرارگرفته روزي از جامعه انتقام خواهند گرفت

کودکاني که مورد آزار قرار مي‌گيرند روزي از جامعه انتقام خواهند گرفت. وقتي کودکي شناسنامه ندارد، يعني هويت ندارد. اين شخص روزي از جامعه‌اي که به او هويتي نداده انتقام مي‌گيرد. ک

ودکان دست‌فروشي که روزانه با تحقير و طرد افراد جامعه روبرو مي‌شوند ممكن است روزي از جامعه انتقام بگيرند.

الگوي نيازهاي انساني مازلو كه يك روانشناس انسان‌گرا بود توضيح مي‌دهد:

در مثلث مازلو در قاعده هرم نيازهاي اوليه مانند خوراک و پوشاک است و دومين نياز امنيت و سومين مورد محبت قرارگرفتن است. بر مبناي اين الگو کودکاني که مورد محبت قرار نمي‌گيرند نيازهاي انساني‌شان تامين نمي‌شود و ممکن است دست به جرم بزنند.

پايين بودن سن مسووليت کيفري دختران از مصاديق کودک‌آزاري است

يکي ديگر از مصاديق کودک‌آزاري را تبعيض ميباشد.

تبعيض هميشه ناخوشايند و ناپسند است و از مسائلي است که روانشناسان نيز بر آن تاکيد مي‌کنند؛ از جمله موارد تبعيض اين است که مسووليت کيفري در دختران 9 سال و در پسران 15 سال است و مجازات يک دختر 5 /9 ساله اندازه يک مرد 40 ساله است كه اين ازمصاديق کودک‌آزاري است.

ما خواستارافزايش سن مسوليت کيفري دختران است هستیم. آنچه كه در ايران سن مسووليت کيفري شناخته شده است با واقعيت‌هاي جغرافيايي، روانشناختي و پزشکي ايران مطابقت ندارد در نتيجه پايين بودن سن مسووليت کيفري و تبعيض آن با پسران از مصاديق کودک آزاري است.

بايد به شهادت کودک در دادگاه توجه شود

چطور مسووليت کيفري دختر 9 سال است، اما اگرهمان دختر 13 يا 14 ساله شد و جرمي در مورد او رخ داد شهادت او براي دادگاه ارزشي ندارد.

 بايد شهادت کودک در مورد اين‌که چه آسيبي به او وارد شده و چه اتفاقي برايش رخ داده حائز ارزش باشد.

در مورد آزارهاي جنسي مشاوره با روانشناس يا مددکار الزامي است

بايد در دادگاه اطفال، مددکار و روانشناس حضور داشته باشد و کودکان حتماً از حق داشتن وکيل برخوردار باشند. به خصوص در موارد کودک‌آزاري‌هاي جنسي که کودک از مطرح کردن آن وحشت دارد، وجود يک روانشناس يا مددکار اجتماعي الزامي است زيرا او مي‌تواند از طريق مصاحبه با کودک بدون اينکه او را تحت فشار اخلاقي قرار دهد اين واقعيت را کشف کند که آيا کودک مورد آزار قرار گرفته يا خير؟

 در سراسر دنيا روانشناسان و مددکاران با کودکاني که مورد آزارجنسي قرار مي‌گيرند مصاحبه مي‌کنند و با استفاده ازنقاشي، اسباب بازي، موم و خميربازي سعي مي‌کنند شخص متجاوز و چگونگي آن روابط را دريابند.

نقش روانشناس در کاهش آثار سوء آزارهاي جنسي، بسیار مهم است. آزار جنسي اثرات سوء شديد و عميقي بر جا مي‌گذارد. اما خوشبختانه روانشناسان روش‌هاي جديدي براي کمرنگ کردن و تخفيف آثار آن دارند.

وجود مکان‌هاي امن براي نگهداري از کودکان آسيب ديده موارد کودک‌آزاري را کاهش مي‌دهد

واقعيت اين است که در کشور ما زناي با محارم وجود دارد. وقتي براي آن راهکار پيدا مي‌کنيم که وجود آن را بپذيريم مواردي بوده که متاسفانه به علت آزار جنسي محارم و ناپدري و تاييد آن توسط مادر پرونده به دادگاه ارجاع شد اما در پرونده‌ي اين كودكان به نامه آنها توجهي نشد و به دليل عدم وجود قوانين حمايتي كافي آنها دوباره به محيط ناامن خانه بازگشتند.

مادري مي‌گفت:

 اگر پول و حداقل‌هاي يک زندگي را داشتم، مجبور نبودم با مردي معتاد، بيمار و گرفتار زندگي کنم. پس اگر حمايت قانوني و مالی و مکان‌هاي امن و خانواده‌هايي براي نگهداري از کودکان آسيب ديده وجود داشته باشد، کودک آزاري کاهش خواهد يافت.

کودک و زن در اين گونه پرونده‌ها بي پناهند و اگر دادگستري، قاضي و مدعي العموم هم از آنها حمايت نکند، از کجا دادخواهي کنند؟

پزشکي قانوني علاوه بر انجام آزمايش، روانپزشکاني نيز دارد كه مي‌توانند با کودک مشاوره کنند اما اينکه گفته مي‌شود مراجعه کودک به پزشکي قانوني ممکن است تاثيرات منفي بر او بگذارد، درست نيست.

زيرا کودک در خانه مورد آزار جنسي است و اگر در پزشکي قانوني اين مساله تشخيص داده شود، مي‌تواند با راهكارهايي از محيط آزار رها شود.

حد متعارف تنبيه را چه کسي تعريف مي‌کند؟

متأسفانه قوانين ما در قبال کودک آزاری، در برخي موارد خشن و در مواردي کم رنگ و بي‌رنگ هستند و در مواردي نيز کاربردهاي
 

قبلی

برگشت

بعدی