ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

پول به یک زن فاحشه او را حلال نمی کند. جواب در اینجاست که زن فاحشه قبلاً توسط کس دیگری پول داده شده و خریداری شده و مردی که پول می دهد به یک زن فاحشه انگار که ملک کس دیگری را به صورت موقتی اجاره می کند. یک ملک هم بیشتر از یک صاحب نمی تواند داشته باشد.در این آیه خدا می گوید وقتی از آنها بهره مند شدید ، آن حق معین که اجر آنهاست بپردازید. یعنی اینکه پول مهریه در قبال سرویس جنسی است که زن به شوهرش می دهد. این رابطه کاملاً حلال است حتی اگر زن هیچگونه علاقه ای به این همسر نداشته باشد.

با این توصیف آیا شما فرقی بین همسر یک مرد با یک برده می بینید.زن متعهد است در قبال پولی که دریافت میکند، تا آخر عمر فقط به همین مرد بسنده کند.ارزش زن در اسلام چیزی در حد یک برده جنسی است. زیرا آنچه رابطه جنسی زن و مرد را حلال می کند ، طبق این آیه پرداخت مهریه و به اسیری گرفتن در جنگ است که آن را از زنا متفاوت می سازد. برای بررسی موجه بودن برده داری در اسلام، ابتدا آیه ای را یاد آوری می کنم که خدا برده داری را به سادگی توجیه می کند و آن را کار خودش می داند که بعضی را به بعضی دیگر برتری داده است تا آن افراد برتر دیگران را به سخره بگیرند. سوره زخرف آیه 32 می گوید:

آیا آنها باید فضل و رحمت خدای تو را تقسیم کنند؟

در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی دیگر برتری دادیم تا بعضی از مردم بعضی دیگر را مسخر خدمت کنندو رحمت خدا از آنچه جمع می کنند بسی بهتر است.

این آیه از یک طرف با آیه های دیگری که می گوید چرا از مالی که به آنها داده ایم انفاق نمی کنند ، تناقض دارد و از طرف دیگر برده داری را کار خدا می داند. چون خودش بعضی را بر بعضی دیگر برتری داده تا بتوانند دیگران را به سخره خدمت بگیرند.

حال به سوره نحل آیه 70 نگاه کنید

خدا رزق بعضی از شما را بر بعضی دیگر فزونی داده آنکه رزقش افزون شده به زیر دستان و غلامان زیاده را نمی دهد تا با او مساوی شوند. در اینجا خدا هم یادش رفته که در جایی از قرآن می خواهد بگوید چرا فضل و رحمت او را تقسیم می کنند در حالی که خودش روزی هر کسی را تقسیم کرده ، و هم اینکه نام غلام در این آیه گواهی بر این است که خدا داشتن آن را چیزی بسیار عادی می دانسته است. در هیچ جای قرآن از آزاد کردن غلامان و بردگان به طور کلی سخنی نیست. هر جا از آزاد کردن یک برده نامی برده شده برای مجازات کسی است که یا آدم کشته یا روزه نگرفته است .

در همین سوره آیه 75 و 76 می گوید :

خدا مثلی زده آیا بنده مملوکی که قادر بر هیچ نیست با مردی که ما به او رزق نیکو عطا کردیم که پنهان و آشکار هر چه خواهد انفاق می کند ، این دو یکسانند .ستایش مخصوص خداست ولیکن اکثر مردم آگاه نیستند . در ادامه دوباره می گوید: خدا مثلی زده دو نفر مرد که یکی بنده ای باشد گنگ و از هر جهت عاجز و کَل بر مولای خود و از هیچ راهی خیری به مالک خویش نرساند و دیگری مردی آزاد و مقتدر که بر خلق به عدالت و احسان فرمان دهد و خود هم به راه مستقیم باشد آیا این دو یکسانند.در اینجا آنچه مرد آزاد را بر بنده برتری داده است ، خیر به خلق رساندن نیست بلکه بر خلق فرمان دادن است.

با خواندن آیه 178 سوره بقره دیگر هیچ شکی بر عادل بودن الله بوجود نمی آید! این آیه می گوید:

ای اهل ایمان برای شما حکم قصاص کشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد را در مقابل آزاد و بنده را در مقابل بنده و زن را به زن قصاص توانید کرد.

این آیه هم وجود بنده را چیزی عادی می داند ، و هم اینکه اگر مالکی برده یک مالک دیگر را کشت، می تواند برای قصاص برده او را بکشد. معلوم نیست آن بیگناه به چه جرمی باید به جای ارباب خود بمیرد. اما بر من معلوم نشد اگر مردی زنی را بکشد ، چگونه قصاص می شود چون گفته شده زن را به زن قصاص کنید.

در آیه 221 همین سوره می گوید با زنان مشرک ازدواج مکنید مگر که ایمان آرند و همانا کنیزی با ایمان بهتر از زن آزاد مشرک.این آیه نیز دلالت بر زشت نبودن برده داری در اسلام دارد و از طرفی غیر مستقیم بیانگر این است که زن آزاد با ایمان از کنیز آزاد با ایمان برتر است. در آیه بعدی همین سوره خدا می گوید زنان کشتزار شمایند پس برای کشت بدانها نزدیک شوید . این آیه هم خود تأییدی بر این است که زنان در اسلام چیزی جز برده جنسی نیستند.

در اینجا به تمام آیاتی که ثابت می کنند برده داری امری عادی در اسلام بوده است اشاره می کنیم.

سوره نساء آیه 92 ، کفاره قتلی را که به اشتباه صورت گرفته است، آزاد کردن یک بنده مؤمن می داند. بنده ای که مؤمن نیست طبق قانون خدا روی آزادی را نخواهد دید. تا کسی برده نداشته باشد ، برای مجازات او نمی توان حکم به آزاد کردن برده داد.در ادامه این آیه گفته شده است که اگر بنده ای نیابد باید دو ماه متوالی روزه بگیرد.اگر گاهی گذرتان به رساله آخوندها افتاده باشد می دانید که یکی از کفاره های روزه نگرفتن نیز آزاد کردن برده است.

در سوره مائده آیه 89 کفاره قسم قلبی که لغو شده است طعام دادن 10 مسکین یا آزاد کردن یک بنده یا سه روز روزه داریست.

سوره مؤمنون آیه یک تا 6 می گوید:

همانا اهل ایمان به فیروزی و رستگاریی رسیدند . آنان که در نماز خاضع و خاشع هستند، آنان که از لغو و سخن باطل احتراز می کنند و آنان که زکات مال خود را به فقرا می دهند و آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه می دارند مگر بر جفتهایشان یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچگونه ملامتی در مباشرت این زنان بر آنها نیست.

آخوند هایی که توجیه می کنند کنیزان به عقد جنگجویان اسلامی در می آمده اند ، این آیه به خوبی آنها را رسوا می کند ، چون اگر کنیزان عقد می شدند ، در طبقه همسران قرار می گرفتند ، چرا از آنها جداگانه نام برده شده و اگر آنها با تمایل به ازدواج جنگجویان یا مالک خویش در می آمدند چرا در قرآن گفته هیچ ملامتی در مباشرت مردان با کنیزان ملکی متصرفی نیست؟

آیه31 سوره نور که آیه حجاب است زنان را آزاد گذاشته است که در برابر کنیزانشان خودشان را نپوشانند.

سوره نور آیه 33 نیز می گوید از بردگانتان آنان که تقاضای مکاتبه کنند( یعنی می خواهند خود را از مولا به مبلغی خریداریی کنند) تقاضای آنها را اگر خیر و صلاحی در آنها مشاهده می کنید بپذیرید

آیه 50 سوره احزاب می گوید:

ای محمد ما زنانی را که مهرشان را ادا کردی بر تو حلال کردیم(حلال شدن زنان فقط به خاطر دریافت مهریه بوده است)و کنیزانی که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمه و دختران خالو و دختران خاله ، آنها که با تو هجرت کردند و نیز زن مؤمنه ای که خود را به رسول بی شرط و مهر ببخشد و و رسول هم به نکاحش مایل باشد که این حکم مخصوص توست . دون مؤمنان که ما حکم زنان عقدی و کنیزان ملکی مؤمنان بیان کردیم . این زنان را همه بر تو حلال کردیم.

در اینجا زنا کردن برای محمد حلال است . چون زنان مؤمنی که بدون هیچ شرطی و بدون مهریه محمد را خواستار بودند در جایی جدا از زنانی عقدی و کنیزان تصاحب شده، از آنها یاد شده است.

آیه 29 سوره الزمر، هم به سادگی برده داری در اسلام را عادی جلوه می دهد و هم اینکه نشان می دهد حتی برده ها هم در جایگاه یکسانی با یکدیگر قرار ندارند. خدا در این آیه می گوید:

آیا شخصی که اربابان متعدد دارد همه مخالف یکدیگر، با آن شخصی که تسلیم امر یک نفر است حال این دو شخص یکسان است؟خدا را سپاس لیکن اکثر مردم درک این حقیقت را نمی کنند.

آیه 29 و 30 سوره المعارج می گوید:

و آنان که اندام خود را از شهوترانی نگاه می دارند مگر بر زنان حلال و کنیزان ملکی خویش که از اعمال شهوت با آنها هیچ ملامت ندارند...

سوره البلد آیه 7 تا سیزده می گوید:

آیا ما به او دو چشم عطا نکردیم ؟

و زبان و دو لب به او ندادیم؟

و راه خیر و شر را به او ننمودیم؟

و چگونه توان دانست عقیه تکلیف و ایمان چیست؟

 

قبلی

برگشت

بعدی