ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

آن بنده آزاد کردن است و به مسکین طعام دادن در قحطی و گرسنگی است.از اینها گذشته، احادیث زیادی خوانده ایم که بعضی از آنها دال بر این هستند که همه امامان مسلمین کنیز و برده داشتند. ابولؤلؤ یا فیروز برده ایرانی بود که وقتی شکایت از ارباب خود به عمر برد، عمر حق را به ارباب او داد و او نیز به کین خواهی از همه ایرانیانی که به دست عربها به اسارت گرفته شده بودند او را کشت.

این نوشتار در پاسخ به کسانی نوشته شده است که به من گفته اند به اسلام کاری نداشته باش. اسلام در زمان خود خیلی خدمت کرده است ، برده داری را از بین برده است و با شعار برابری و برادری ایرانیان را به خود متمایل کرده است.

منبع: قرآن ترجمه الهی قمشه ای


 
 

اسقف هایک هوسپیان مهر

بر سر آرامگاه کشیش فقید سودمند با حضور همسر ایشان، در محلی دور افتاده با مزاری بی نام و نشان و با صلیبی نشانده بر خاک با مظلومیتی غریبانه...

کشیش مهدی دیباج

بر سر آرامگاه ناجی خود اسقف هایک هوسپیان مهر- سه روز بعد از رهایی کشیش دیباج از بند،  اسقف هوسپیان مهر آماج انتقام آدمکشان رژیم واقع شد...


 

مسیح مصلوب،

ملاهای منفور،

 قربانیان مظلوم

مینا انتظاری                 mina.entezari@yahoo.com

در ایام زادروز عیسی مسیح، روح خدا و پیامبر محبت و رحمت، یکبار دیگر تلألوی پرفروغ نور شمعها و طنین دل انگیز صدای ناقوسها و ترنم روح بخش ترانه ها و سرودها در گوشه و کنار این کره خاکی درهم میامیزد و جلوه آسمانی مییابد. بدین سان جامعه بزرگ مسیحیان جهان، با شور و شوق خاصی این میلاد پر راز و رمز و پر شکوه را در آستانۀ سال نو جشن میگیرند؛ در حالیکه با عشق و ایمان و با نیاز ونیایش، به مصلوب محبوبی چشم دوخته اند که ندا در میداد: " بیاید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید." در ایران ما اما، دیرزمانی است که تحت حاکمیت و اِشغال ملاهای منفور و پاسداران جهل و جنون، هرآنچه که بوی عشق میدهد و رنگ محبت و دوستی دارد، و نوا و ندای آزادی و آزادگی داشته باشد و نور آگاهی و روشنگری در آن باشد، بی محابا به مسلخ برده میشود و تکه تکه یا سوراخ سوراخ میشود و یا بر دار و به صلیب کشیده میشود... در میان خیل عظیم شهدا و قربانیان این نبرد نور با ظلمت، تعدادی از مسیحیان شریف و کشیشان والامقامی به چشم میخورند که مظلومانه بر خاک افتادند و همچون "بذر آگاهی" در ضمیر انسانهای بیشماری جوانه شدند...

"زمانی خواهد رسید که هر کس شمارا بکشد، می پندارد که خدا را خدمت کرده است." (یوحنا 1:2 )- هنوز یکهفته از به قدرت رسیدن آخوندهای شیاد نگذشته بود که در ۳۰ بهمن ۱۳۵۷، کشیش "ارسطو سیاح" در محل کارش در شیراز به قتل رسید.

- دراردیبهشت ۱۳۵۹ آدمکشان رژیم قصد ترور "اسقف دهقانی" را داشتند که منجر به قتل پسر وی گردید.

- قربانی بعدی کشیش "حسین سودمند" بود که بعداز چندبار دستگیری و بازداشت و بازجویی، نهایتآ در سوم دسامبر سال 1990 در محوطه زندان مشهد، مظلومانه و غریبانه بدار آویخته شد و در مخروبه ایی در حومه شهر بخاک سپرده شد. زنده یاد سودمند اولین کشیشی بود که رسمآ توسط مقامات قضایی حکومت ملاها به خاطر عدم انکار ایمان مسیحی خود و بجرم "ارتداد" اعدام گردید.

- مهدی دیباج از کشیشان برجسته شورای کلیساهای ایران، قربانی بعدی بود که ابتدا در سال 1985 به اتهامهای واهی ولی در حقیقت به جرم دگراندیشی وایمان به آئین مسیحیت دستگیر میشود؛ و در شرایط زیر اعدام، حدود دو سال نیز در سلول انفرادی تحت آزار و شکنجه قرون وسطایی قرار میگیرد. در این میان اسقف هایک هوسپیان مهر شجاعانه و فداکارانه به کمک هموطن و برادر دینی خود می شتابد و بیدریغ برای نجات جان کشیش دیباج تلاش مینماید و صدای مظلومیت و اعتراض دیگر هموطنان مسیحی را در سطح جهان طنین انداز میکند. کشیش دیباج در بیدادگاه تفتیش عقاید جلادان عمامه دار، شجاعانه از عقاید خود و حرمت انسانیش دفاع میکند و متعاقبآ محکوم به اعدام میشود. در رأی صادره دادگاه آمده بود: "... نامبرده بدلیل عدم توبه و پافشاری بر عقاید غیر اسلامی خود به اعدام محکوم میگردد..."

البته در اثر پیگیریها و تلاشهای مسیحیان آزاده و بطور خاص اسقف هوسپیان مهر، سرانجام تحت فشارهای بین المللی، رژیم مجبور میشود کشیش دیباج را بعد از نه سال اسارت در ژانویه سال 1994 موقتآ از زندان آزاد کند... ولی آخوندهای شیطان صفت نقشه شوم دیگری در سر داشتند... چند ماه بعد در روز 24 ژوئن، زنده یاد مهدی دیباج هنگامی که از باغ کلیسا واقع در زیبادشت کرج برای شرکت در جشن تولد دخترش فرشته عازم منزل بود توسط ماموران بدنام ساواک آخوندی ربوده میشود و متعاقبآ با چاقو بطرز فجیعی سلاخی و پیکرش قطعه قطعه میشود...

کشیش دیباج در قسمت پایانی دفاعیه اعتقادی خود در بیدادگاه رژیم گفته بود: " ... برای من، زندگی یعنی مجالی كه به مسیح خدمت كنم و مرگ یعنی فرصت بهتری كه با مسیح باشم. پس نه فقط راضی ام به احترام نام مقدس خدا در زندان باشم،  بلكه حاضرم به خاطر عیسی مسیح خداوند جان بدهم و زودتر به ملكوت خدا برسم. جائی كه برگزیدگان خدا بحیات جاودانی میروند اما شریران به عذاب جاودانی."

 

قبلی

برگشت

بعدی