ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

سرمایه داری هستند، بلکه زیر فشار روابط فرهنگی فئودالی و قوانین ضد انسانی مذهب اسلام هم کمر خم کرده-اند. در این کشور-ها قوانین عقب مانده فئودالی و ارتجاعی اسلام نقش کاملا سرکوبگری در زندگی اجتماعی و شخصی همه مردم بویژه زنان دارد. در قرن 21، در اوج تغیر و تحولات ایدئولوژیکی و پیشرفت-های تکنولوژیکی دنیای امروز در کشور-های اسلامی شاهد گسترش خرافات مذهبی، تحقیر و تحمیق انسان-ها بویژه زنان هستیم.

در حالی که در کشور-های دیگر، شکاف–های جنسی بین زن و مرد لااقل در سطوح قضائی، اجتماعی و فرهنگی در حال تقلیل هستند، در کشورهائ  اسلامی تبعیض جنسی و فرهنگ مردسالارانه گسترش یافته و قوانین عقب مانده و واپسگرای 1400 سال پیش در زندگی خصوصی و اجتماعی مردم سایه افکنده است.

واقعیت این است که در طول 28 سال مردم ایران و بویژه زنان، بطور عینی و عملی در روند زندگی روزانه به خشونت و بربریت اسلام و اساسا نقش دین در دستگاه دولت پی برده-اند. آنان در عمل به این نتیجه رسیده-اند که همه مذاهب بویژه اسلام سد و مانعی هستند در مقابل رشد فکری، سیاسی، اجتماعی و آزادی انسان-ها. آنها به تجربه این نتیجه رسیده-اند که دین امری شخصی است و باید از دستگاه دولت و سیستم سیاسی کشور کنار گذاشته شود، و در این راه مبارزه-ای هر چند سخت و دشوار را در پیش گرفنه-اند و تا کنون بهای سنگینی را برای آن داده-اند.

 

مشارکت نیروی کار

در آمد روزانه برای کار برابر به دلا %

مدیریت و کادر-ها

%

کارکنان فنی %

کشور

رتبه

زن

مرد

زن

مرد

زن

مرد

زن

مرد

فرانسه

70

48

61

20.64

35.12

7

93

40

60

آلمان

5

51

66

19.53

36.26

36

64

50

50

سوئد

1

59

67

21.84

31.72

30

70

51

49

آرژانتین

41

53

76

6.63

17.80

25

75

55

45

شیلی

78

37

70

5.75

14.87

24

76

52

48

ژاپن

79

48

74

17.79

38.60

10

90

46

54

هند

98

34

82

1.56

4.13

3

97

21

79

ترکیه

105

28

77

4.27

9.28

6

94

30

70

عربستان

114

18

78

4.44

20.71

31

69

6

94

ایران

108

39

74

3.09

10.86

13

87

33

67

اسرائیل

35

50

59

14.59

25.96

29

71

54

46

شرایط اقتصادی زنان در ایران

بدون تردید، حضور زنان و فعالیت آنان در عرصه–های اقتصادی، یعنی در تولید اجتماعی و مناسبات تولیدی همیشه یکی از فاکتور-های رشد اقتصادی جامعه محسوب میشود. از طرف دیگر استقلال اقتصادی زنان می تواند یکی از دلائل مهم و اصلی تغیر و تحولات اجتماعی و فرهنگی باشد. اگر نگوئیم که استقلال اقتصادی زنان تنها عامل مبارزه علیه فرهنگ و سنت-های پوسیده گذشته است ولی به جرات می توان گفت که مهمترین فاکتور مبارزه در این راه است. شرکت مستقیم زنان درتولید اجتماعی نه تنها نظم و تقسیم کار نوینی را ایجاد می کند بلکه روابط و مناسبات اجتماعی تازه-ای را پایه گذاری میکند که با سنت-های گذشته کاملا متفاوت است. بر همین مبنا و در همین راستا است که برابری حقوق زنان در تمامی عرصه-های زندگی بطور جدی مطرح میشود. تقریبا در سراسر دنیا، با توجه به شرایط اجتماعی، مبارزه-ای پیگیر برای به رسمیت شناختن برابری حقوق زنان و رفع شکاف-های جنسی در تمامی زمینه-های اقتصادی، و طبیعتا سیاسی و اجتماعی در جریان است .

در کشور-های پیشرفته صنعتی، علیرقم به رسمیت شناختن برابری زن و مرد از نظر حقوقی و قضائی، علیرقم وجود سندیکا-ها که از حقوق مزد بگیران ( زن و مرد) دفاع میکنند و با وجود احزاب سیاسی مدافع این برابری، زنان قربانی تبعیض جنسی کاری هستند. برای روشن-تر شدن شکاف-های اقتصادی، به تحقیقات آماری فورم اقتصاد جهانی که در سال 2005 انجام شده اشاره میشود. این تحقیفات در بین 115 کشور جهان بعمل آمده که ایران در رتبه 108 قرار گرفته است. برای مقایسه شکاف-های اقتصادی و کاری چند کشور مختلف، اروپائی، آمریکای لاتین، آسیائی و کشور-های خاورمیانه-ای با تفاوت-های تاریخی و فرهنگی، انتخاب شده اند (1)

همانطور که ملاحظه میشود، در اکثر این کشور-ها میزان دستمزد زنان در مقابل کار مشابه به مراتب کمتر از مردان است، حتی در بعضی از کشور-ها مانند عربستان سعودی در آمد مردان 4 یا 5 برابر در آمد زنان است.

دلائل، فاکتور-ها و عوامل مختلفی میتوانند در ایجاد این تبعیض جنسی دخالت داشته باشند. در درجه اول، مکانیک اقتصادی مناسبات و روابط تولیدی سرمایه داری، بهره-کشی، ایجاد تفاوت-های کاذب، ایجاد فضادی رقابتی نا سالم که جزء ذاتی و جدا ناپذیر کار و تولید اجتماعی در جهان سرمایه داری است. عوامل دیگری مانند بیسوادی بویژه در کشور-های جهان سوم و بطور کلی موضوع آموزش-های-حرفه-ای و تخصصی است که تائیر قابل ملاحظه-ای را در کم و یا زیاد کردن شکا-ف-ها جنسی دارند. در نهایت میتوان به فاکتور-های فرهنگی-اجتماعی اشاره کرد، مانند فرهنگ مردسالارانه، چهارچوب-های مذهبی وسنتی زن ستیز که هر یک نقش مهمی در ایجاد و گسترش شکاف-های اقتصادی دارند.

1-      http://www.weforum.org/en/initiatives/gcp/Gender%20Gap/Profiles/index.htm

بطور کل، در کشور-های جهان سوم و عقب افتاده اقتصادی، استثمارو بهره کشی از زنان  بیشتر و شرایط کاری آنان بسیار دشوار تر است. در چنین جوامعی زنان نه تنها در مقابل کار برابر حقوقی به مراتب کمتر از مردان دریافت میکنند بلکه اولین قربانیان بحران-های اقتصادی مانند اخراج و بیکاری نیز هستند. در کشور-هائی چون ایران که مذهب اسلام در قدرت سیاسی نقش پایه-ای دارد، زنان بیش از دیگران زیر فشارتبعیض جنسی، قوانین و فرهنگ سنتی-مذهبی قرار دارند. محدودیت-های شغلی و حرفه-ای، حجاب اسلامی، جداسازی و تهدید-های دائمی در مورد رعایت مقررات اسلامی فشار-های مضاعف روحی و روانی هستند که زنان در محیط کار تحمل میکنند. رژیم اسلامی پس از روی کار آمدن به شیوه-های مختلف چون باز خرید، مازاد بر احتیاج، تهدید و تبلیغات اسلامی تلاش کرد تا زنان را خانه نشین سازد. ولی واقعیت ساختاری اقتصاد سرمایه داری در تضاد با ایده-های پوسیده فئودالی و اسلامی مانع چنین طرحی در سطح گسترده شد. زنان کشورمان علیرغم تمام فشار-ها، محدودیت-ها و سرکوب به کار و فعالیت ادامه دادند.

بطور کلی، از بین بردن تبعیضات جنسی در زمینه اقتصادی و در ادامه آن نابرابری-های اجتماعی موضوع ساده-ای نیست که بتوان در کوتاه مدت به آن پاسخ داد. ولی پوسیدگی سیستم موجود، بستر و زمینه-های عینی تغیر و تحول از یک سو، رشد و آگاهی مردم بویژه برابری خواهی به حق زنان از سوی دیگر ضرورت مبارزه-ای جدی و پیگیر را در برابر همه نیرو-های مترقی و انقلابی قرار میدهد. تغیرات بنیادین در سیستم آموزشی، ایجاد مراکز حرفه-ای و تخصصی، دادن امتیازات بیشتر به زنان و کنترل بازرسان کار میتوانند اولین گامها برای رسیدن به این هدف در یک سیستم نوین اقتصادی باشند.

شرایط اجتماعی و نقش مذهب اسلام در سرکوب زنان

فرهنگ، آداب و رسوم هر جامعه-ای در عین حال که بیانگر گذشته تاریخی مردم آن جامعه است، بازگوکننده رشد و تغیر و تحولات فکری مردم نیزمیباشد. تردیدی نیست که سیستم حکومتی، با در اختیار داشتن تمام اهرم-ها و ابزار قدرت، نقش اساسی را در تغیر و دگرگون سازی فرهنگ، آداب، رسوم و روابط اجتماعی بعهده دارد. گرچه تغیر آداب، رسوم و سنت-ها بویژه آنجا که مربوط به اعتقادات و باور-های مذهبی است به دشواری و به مرور تغیر می-کنند، ولی بدون تردید همانگونه که توضیح داده شد نقش دولت، سیاست کلی آن، سیستم آموزشی،

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی