ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

رسانه-های فرهنگی و گروهی، نهاد-ها و سازمان-های فرهنگی–اجتماعی مجموعه-ای است که در تغیر و تحولات یک جامعه مدنی نقش اساسی دارند.

در کشور-هائ اروپائی و بعضی از کشور-های آسیائی و آمریکای لاتین، با جدا سازی دستگاه دولت از کلیسا و اعلام دولت-های لایئک، پایه-های تغیر وتحولات فرهنگی و اجتماعی در بسیاری از زمینه-ها بوجود آمد و شاهد تغیر شرایط زنان در زمینه-های اجتماعی وقضائی هستیم. بطوری که زنان و مردان در مقابل قانون برابر شناخته شدنده-اند. چنین تحولی تا زمانی که پاپ–ها، کشیش-ها و بطور کلی کلیسا در دستگاه دولتی یعنی در قدرت تصمیم گیری حضور داشت امکان پذیر نبود. در طول تاریخ، مذهب بطور کلی (مسیحیت و اسلام) نقش باز دارنده، سرکوبگر و ارتجاعی بویژه در رابطه با زنان داشته و دارند. با نگاهی به تاریخ ادیان به سادگی به این نتیجه میرسیم که تمام ادیان بدون استثناء در چند زمینه دارای نقطه نظر مشترک هستند.

شاخص-های شکاف جنسی در زمینه-های اجتماعی

کشور مورد تحقیق

پلی گامی یا تعدد زوجات

کیفر-های قانونی و اعمال  خشونت علیه زنان

اتوریته پدری در برابر اتوریته مادری ( پدر سالاری)

فرانسه

0.01

0.25

0

آلمان

0

0.17

0

سوئد

0

0

0

آرژانتین

0

0.25

0

شیلی

0

0.42

0

ژاپن

0

0.67

0

هند

0.20

0.33

1

ترکیه

0

0.42

0

عربستان

1

1

1

ایران

1

1

1

اسرائیل

0.15

0.15

0.08

1- کنترل سیستم آموزشی و تدریس آموزش-های دینی در مدارس.

2-محدود و ممنوع کردن فعالیت-های اقتصادی و اجتماعی زنان و در نتیجه ایجاد شکاف-های جنسی حقوقی و اجتماعی بین زن و مرد.

 3- به رسمیت نشناختن حقوق دمکراتیک برای همه مردم مانند آزادی اندیشه، بیان، عقیده و قلم که نقش اساسی در تغیر و تحول فکری و پیشرفت مردم دارند. در 1906 مردم اروپا بطور مشخص فرانسه طی مبارزه-ای سخت موفق شدند کلیسا را از قدرت دولتی کنار بگذارند و مذهب را امری شخصی و خصوصی اعلام کنند، درست بر عکس مذهب اسلام.

با این مقدمه، نظری می-اندازیم هر چند کوتاه به موقعیت و جایگاه اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و شرایط نگران کننده و اسفبار زنان در ایران. در قرن 21، با همه تحولات ایدئولوژیکی و اجتماعی، شرایط زنان از نظر حقوق قضائی و اجتماعی در ایران، افغانستان و کشور-های عربی، آنجائی که هنوز فرهنگ فئودالی و مذهب اسلام نقش مستقیم و فعال در زندگی مردم دارند تکان دهنده و فاجعه آمیز است. زنان در این کشور-ها هنوز از لحاظ حقوقی و اجتماعی در قرن-های گذشته زندگی میکنند.

در ایران، با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و نقش اسلام در قدرت سیاسی شاهد بی حقوقی و بی هویتی زنان در ابعاد گسترده-ای هستیم، در چهار چوب قوانین ارتجاعی و زن ستیز اسلامی، زنان اساسا حق تصمیم گیری در بسیاری از مسائل فردی و شخصی خود را نداشته و این حق بنا به اصول اسلامی از آنها سلب شده است. طلاق یعنی حق قطع رابطه مشترک با همسر از او به صراحت گرفته شده، حقوق دیگر مانند حق تصمیم گیری در مورد فرزندان، مسافرت، کار و ازدواج هم طبق اصول اسلامی ازآنان گرفته شده اشت.

از طرف دیگر گسترش فرهنگ مردسالارانه، تعدد زوجات و صیغه تبلور کامل روابط غیر انسانی و تحقیر آمیز برای زنان و مردان جامعه ما است. در حالی که شکاف جنسی بین زن و مرد لااقل از نظر اجتماعی در کشور-های پیشرفته صتعتی در حال زوال است، ما در ایران و کشور-های عربی  با سنگسار زنان به جرم داشتن رابطه جنسی خارج از ازدواج، قانونی که نشان دهنده وحشی گری و بربریت اسلام است روبرو هستیم .در واقع، زنان نه تنها حق ابراز آزادانه احساس و عواطف خود را نداشته بلکه حق مالکیت بر تن خود را هم ندارند. به همه این فشار-ها و قوانین وحشیانه و ضد زن پوشش و حجاب اسلامی را هم باید اضافه کرد.برای روشن-تر شدن شکاف-ها جنسی در زمینه-های حقوقی، اجتماعی و فرهنگی باز به تحقیقات فورم اقتصاد جهانی مراجعه میشود.[1 به معنی بدتری رتبه و 0 بهتری رتبه محسوب میشود]

با مقایسه این آمار به این نتیجه میرسیم که پلی گامی و خشونت علیه زنان در کشور-های خاورمیانه-ای یا کشور-هائی که فرهنگ فئودالی و مذهب اسلام به طور مشخص درروابط حقوقی و اجتماعی و بطور کلی در زندگی روزانه مردم نقش عمده دارند زنان در شرایط وحشتناک و تاسف آوری بسر میبرند

بطور خلاصه در عصر مدرنیزاسیون، زنان در کشور-های اسلامی نه تنها زیر ستم سرمایه و مناسبات وحشیانه سرمایه داری و تبعیضات جنسی این سیستم کمر خم کرده-اند بلکه آنان در مرداب قوانین و دستورات متحجر، و غیر انسانی مذهب اسلام هم مورد تهاجم و سرکوب قرار گرفته-اند. اولین و مهمترین اصل در رابطه با مبارزه علیه شکاف-های جنسی، خشونت علیه زنان و برابری حقوقی آنان جدائی کامل و بدون قید و شرط دین از قدرت سیاسی است. کنار گذاشتن مذهب از تمام بنیاد-های جامعه مدنی اولین و مهمترین گام در زمینه از بین بردن شکاف-های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است. بدون در نظر گرفتن این موضوع که مذهب امری خصوصی و شخصی است و بدون جدا سازی کامل این هیولای تحقیر و تحمیق از دستگاه دولت هر پیشنهادی و یا هر راه حل دیگری راه به نا کجا آباد است.

نقش سازمان-ها و گرو-های سیاسی چپ در رابطه با زنان

برای بررسی این مقوله ضروری است که گذری هر چند کوتاه به شرایط زنان قبل از سال 57 داشته باشیم. بیسوادی بیش از 90% زنان در دهه 40، ساختاراقتصادی، مناسبات فرهنگی-سنتی حاکم بر جامعه مهمترین عواملی هستند که مانع فعالیت اقتصادی-اجتماعی و در نتیجه رشد فکری زنان میشد.

بدون تردید، رفرم ارضی سال 1342،بعنوان ضرورت تاریخی اجتناب ناپذیر، دستاورد-های قابل ملاحظه-ای را برای زنان محروم جامعه ما داشت، مانند، حق رای و یا دادگاه-های خانواده، به عبارتی حق طلاق. در حقیقت، در اواخر این دهه و اوائل دهه 50 تغیرات محسوسی در شرایط زنان بوجود آمد. در واقع، این رفرم دستاورد مستقیم مبارزه زنان، مردان و روشنفکران کشورمان نبود. بلکه ضرورت اجتناب ناپذیر و تاریخی تغیر و تحولات جهانی وطبیعتا جامعه ایران بود. به همین دلیل، قبل از سال 57 هرگز و در هیچ شرایطی حقوق قضائی زنان مانند برابری در سهم ارث و دیگر موارد قضائی مورد سئوال قرار نگرفت. پیش از بهمن 57 زنان تشکلات، سازمان-ها و نهاد-ها و اساسا صف مستقل مبارزاتی نداشتند و مطالبات زنان محدود به نارضایتی–های عمومی از شرایط موجود بود. شکاف-های جنسی اقتصادی ( تفاوت دستمزد-ها و نوع اشتغال) رفع تبعیضات فرهنگی، اجتماعی، و مبارزه با سنت-های مردسالارانه فئودالی به عنوان مطالبات زنان مطرح نبود.

در چنین شرایطی و یا چنین مجموعه-ای زنان کشورمان در مبارزات ضد امپریالیستی سال 57 شرکت کردند. پس از بهمن 57 و باز شدن فضای سیاسی و رادیکالیزه شدن مبارزه طبقاتی طبقه کارگر و اقشار
 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی