ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

فوکوياما، ب) باور به سازگاری اين دو عامل با يکديگر، پ) باور به اينکه در اسلام برخی عناصر موافق و برخی مخالف مدرنيته وجود دارد که گاه به جذب آنها می پردازد و گاه بعنوان عناصر فرهنگ بيگانه طرد می کند. حتی فوکوياما نيز تاکيد دارد که اسلام بنياد گرا بويژه در سالهای اخير ناسازگاری بيشتری با مدرنيته، دمکراسی و سرمايه داری دارد. او براين باور است که جوامعی که به دمکراسی و مدرنيته رسيده اند به انتهای تاريخ نيز رسيده اند (۱۰، ص۴-۲). بنظر برايزات، نظريه افرادی مانند فوکوياما بجای نظام های سياسی حاکم بر کشورهای خاورميانه و مسلمان، ناسازگاری ها را به نظام ارزش های اسلامی و فرهنگ مرتبط بدان منسوب می سازد.

تحقيق ديگر انجام شده در سه کشور مسلمان اردن، مصر و ايران نيز نشان می دهد: هرسه کشور با درصد بالايی دين را در زندگی شان بسيار مهم تلقی می کنند و هنوز باورهای سنتی شان در باره نقش های جنسی و خانواده را حفظ کرده اند. علاوه براين در سنجش ساير عوامل مانند مذهبی بودن، نگرش آنان به غرب، روابط جنسی، تعداد مطلوب فرزند خواهی، سياست و اقتدار، عموما نگرشی افراطی و سنتی دارند. البته دربين اين کشور ها چنانکه پيشتر گفته شد تفاوتهايی نيز مانند نگرش ايرانيان در مقايسه با اردنی ها و مصری ها وجود دارد (۱۱،ص۲۵). بطوريکه ايرانيان در اين تحقيق نسبت به دو ملت مسلمان ديگر کمتر مذهبی اند، هويت ايرانيان با ملی گرايی سازگارتر است تا دينداری و مسلمانی، کمتر نسبت به فرهنگ غربی بدگمان هستند و آن را تهاجم تلقی نمی کنند، تعداد فرزند کمتری خواهان هستند، نسبت به کار زنان آزاد انديش ترند، و به ميزان دو ملت ديگر به فرمانبری و اطاعت پذيری زنان از مردان باور ندارند. از اينرو ايرانيان در بين دو ملت مسلمان ديگر کمتر سنتی اند و با معيارهای غربی بيشتر مدرن جلوه کرده اند. علاوه براين در جامعه ايران با سلطه يک رژيم مذهبی بنيادگرا، مردم از يکسو کمتر مذهبی شده و کمتر ضد غرب هستند و ازسوی ديگر سکولار تر بوده و طرفدار ارزشهای نوگرا هستند (۱۲،ص۸-۲۶). برپايه اين تحقيق جوانان ايرانی و افراد تحصيلکرده تر بيشتر از مسلمانان مصری و اردنی، سکولار و ملی گرا بوده و تمايلات مذهبی کمتری دارند.

پژوهش ديگر انجام شده برای مقايسه دمکراسی و دينداری بين ممالک مسيحی و اسلامی که توسط "اسلام قاسم" صورت گرفته، حاکی است کشور ايران برخلاف عربستان سعودی و پاکستان کمتر تحت تاثير دينداری و حکومت دينی است. بطوريکه به نقل نويسنده از رامين جهانبگلو، ديگر در ايران" جن دمکراسی از بطری بيرون پريده است"! داده های تجربی مبتنی بر نظر خواهی از ايرانيان و سياستمداران نشان می دهد که ۸۶ درصد ايرانيان ، دمکراسی يا مردمسالاری را نسبت به تئوکراسی يا دينسالاری ترجيح می دهند. ۷۰ درصد نيز دمکراسی را بهتر از ساير حکومت ها می دانند .

جدول۱) درصد حمايت از دمکراسی برپايه اين سوال: "دمکراسی

باوجودمشکلاتش، بهترازساير اشکال حکومتی است"

ارزش ايران پاکستان عربستان

بسيارموافق ۳۲.۷ ۴۲.۶ ۳۳.۸

موافق ۳۶.۵ ۳۹.۶ ۴۰.۷

مخالف ۱۷.۴ ۹.۳ ۱۶.۴

بسيارمخالف ۱۳.۳ ۸.۵ ۹.۱

کل(تعداد) ۱۵۲۷ ۱۹۵۰ ۱۲۱۴

منبع(۱۴، ص۲۴)

همانطورکه جدول (۱) نشان می دهد اگر گزينه های بسيار موافق را با موافق جمع کنيم، قريب ۷۰ درصد ايرانيان مورد بررسی (۱۵۲۷نفر) دمکراسی را بهتراز نظام های سياسی ديگر برشمرده اند.

هرچند اين نسبت پس از دوکشور ديگر منطقه قرار دارد. از سوی ديگر يافته مربوط به ميزان مراجعه به مراکز ارائه خدمات دينی در جدول (۲) نيز نشان می دهد فقط ۲۷ درصد ايرانيان مورد بررسی (۲۴۴۲ نفر) پس از مردم عربستان سعودی، درهفته بيش از يک بار به مراکز دينی مانند مساجد می روند. به عبارت ديگر بيش از ۷۳ درصد ايرانيان حداقل يک بار درماه و بندرت يا هيچگاه مراجعه نمی کنند.

جدول ۲) درصد حمايت از معيارهای دينی در هر کشور:

ورود در مراکز خدمات دينی

ارزش ايران پاکستان عربستان

۱و+درهفته ۲۷ ۷۴.۲ ۲۰

۱باردرماه ۱۹ ۱۷ ۱۵

بندرت ۵۰ ۸.۸ ۴۰

هيچگاه ۴ -- ۱۶

کل ۲۴۴۲ ۲۰۰۰ ۱۴۶۳

منبع(همان ۱۴، ص۲۴)

جمع بندی

در پاسخ به پرسش اصلی نوشتار حاضر، رويکردهای مختلفی وجود دارد. نخستين رويکرد، تاريخی است. هما کاتوزيان، پژوهشگر و تحليلگر تاريخ ايران، يکی از دلايل عدم مدرنيزه و دمکراتيزه شدن جامعه ايران نسبت به اروپا را چنين می داند که در جامعه شناسی تاريخی ايران، ثروت و منزلت امتيازی بود که به تاييد و امتياز حکومتی وابسته بود. لذا در هيچ نقطه ای از تاريخ ايران هيچکسی را نمی توان يافت که به طبقه ممتازی متعلق بوده باشد... با وجوديکه طبقات مختلفی مانند زميندار، بازرگان، دهقان، کشاورز درايران وجود داشت، ولی اثری از طبقه اشراف يا اريستوکرات و طبقه حاکمه نبود. بنابراين مهمترين افراد عبارت از کارمندان عاليرتبه حکومتی بودند. ازهمين روی در ايران طبقه اريستوکرات يا طبقه حاکمه ای که بتواند همانند اروپا در طول تاريخ اثرگذار باشد پديد نيامد...در فصل انقلابات نيز در ايران بر خلاف اروپا اين کل يا بخش بزرگی از جامعه بود که عليه حکومت مستبد، ظالم و ضعيف طغيان می کرد. از اينرو هيچ طبقه ای نيز به حمايت از حکومت بر نمی خاست! روی ديگر حکومت مستبد خودرای ( arbitrary state)، آشفتگی و نابسامانی (chaos) است! توماس هابز از چنين حکومتی به "حکومت طبيعی" يا لوياتان (Leviathan) يعنی حکومت همه عليه همه! ياد می کند... از همين روی کاتوزيان قاعده چرخش قدرت درايران را چرخه "استبداد - آشفتگی –استبداد" می داند (۱۵، ص۳).

صرفنظ از اين رويکرد، ديدگاه ديگری با قدری خوش بينی به جو سياسی ايران امروز می پردازد و از تحليل روند های تاريخی خودرارها می سازد. تاگيرا برخلاف اينگلهارت با قدری خوش بينی نسبت به برخی از کشورهای اسلامی از جمله ايران معتقد است که شواهد آماری ارائه شده نشانه های خوبی بدست می دهد. بطوريکه بنظراو می توان برای حرکت برخی از کشورهای غيردمکرات چهار چشم انداز و راه برون رفت ارائه کردکه می تواند حرکت کشورهای اسلامی و ارتدکس بسوی دمکراسی را فراهم کند:

۱. نزديکی جغرافيايی به اروپا بويژه برای ممالکی مانند بوسنی، آلبانی و ترکيه. همچنين برای الجزاير، تونس و مراکش.

۲. استفاده از زبان و نوشتار لاتين که می تواند فاصله فرهنگی و روانشناختی با اروپا را کاهش دهد. اين امکان در بدو امر برای کشورهای ترکيه، بوسنی، آلبانی، و اندونزی وجود دارد.

۳. کاهش فساد با اين فرض که زمينه تمايل بيشتر مردم برای نظارت بر حوزه قدرت را فراهم می کند. شاخص سلامت و صداقت نخبگان که از شاخص های مهم سنجش فساد(از صفرتا ۱۰) است، همه کشورهای عمدتا مسلمان نشين يا غالبا اسلامی رادر زير ۲.۵ قرار می دهد (يعنی با ۷۵ درصد عدم صداقت مالی و سياسی). بطوريکه آلبانی با۲.۴، اندونزی با ۱.۸ و بنگلادش با ۰.۸ امتياز، فاسد ترين ممالک دنيا بشمار می روند.

۴. تقويت موجود خاستگاه های دمکراتيک. در اينجا ايران به دليل اينکه دمکراسی در انديشه نخبگان آن جای باز کرده است، مقدم بر ممالکی مانند ترکيه و اندونزی قرار می گيرد. پس از اينها، مراکش، مالزی، پاکستان، اردن و برخی ديگر قرار می گيرند که دمکراسی ميان واقعيت و دروغ شناور است

 

قبلی

برگشت

بعدی