ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

# معنای امتياز های آزادی بدينصورت است که امتياز پايينتر گويای نرخ آزادی و دمکراسی بيشتری است.

## در اين گروه بنگلادش، مالی، نيجر، سنگال، اندونزی، ترکيه، آلبانی قرار دارند.

مروری بر رويکردهای متعدد نشانگر اين است که:

در موضوع دمکراسی در ايران نمی توان موانع تاريخی را ناديده گرفت. اين موانع همچنان درلايه هايی از فرهنگ عمومی و ساختار قدرت بنوعی نقش آفرينی می کند.

جداسازی امر فرهنگ عمومی آميخته از عناصر دينی و سنتی در واقعيت، امری دشوار ولی دست يافتنی است. بسياری از نمود ها و آموزه های دينی در فرهنگ سنتی مقبوليتی ندارند و الگوهای ميان اين دو فرهنگ گاه حتی در تضاد های جانکاهی قرار می گيرند (۲۰).

باورداشتهای دينی عموم مردم عليرغم مرزبندی نسبی با الگوهای حکومتی اسلام بنياد گرا در نظام های ارزشی و آموزشی رسمی در کشور(۲۱)، دارای فصول و اصول مشترکی نيز است که زمينه ساز تقويت جريان ستيز با زيرساختهای فرهنگی مردم سالاری است.

خصيصه فرهنگی- اسلامی معادگرايی يا دنيا گريزی دربرابر دنيا گرايی مسلمانان يکی از مهمترين ويژگی های ناهمساز با فرهنگ عقلانيت مادی، توليد گری و تلاش برای نيکبختی زمينی است (۲۲)، که در جای خود با تقدس زدايی و سکولاريزم و فردی سازی دين و تقليل آثار اجتماعی- سياسی آن در حوزه عمومی بعوان مقدمات دمکراتيزه شدن جامعه تنافر دارد.

ويژگی ديگر ايرانی-اسلامی، تقليد و اطاعت پذيری است که با نوآوری و خلاقيت بعنوان عنصر حياتی رشد و توسعه اقتصادی و همچنين روح انتقاد و چالش گری در برابر اقتدار و ستم ستيزی ناشی از آن در تعارض است که با فرهنگ دمکراسی نيز ناسازگار می نمايد منش اسلامی ديگر درقالب شريعت عبارت ازخودی و غير خودی سازی جنسی عليه زنان و به سود مردان خودی و غير خودی سازی مذهبی عليه اقليت های دينی، و درنهايت خودی و غيرخودی سازی قشری بنفع روحانيون و بويژه بصورت ايدئولوژيک به سود هواداران نظام الهی- اسلامی يا حکومت دينی است که از اساس با تبعيض و طرد و منزوی سازی و سلطه گروهی بر گروه ديگر، با مبانی و معانی دمکراسی ناهمساز است

در نهايت اينکه صرفنظر از مقاوت رهبران سنتی ومتشرعين اسلامی در برابر دمکراتيزه کردن جامعه که نوعی خطر و ويروس جانکاه تلقی می شود، بخش بزرگی از فرهنگ سنتی مردم ايران نيز با توجه به خصايص مذکور دارای موانع جدی در دستيابی به نمادها و نهادهای دمکراسی است. مهمترين وظيفه درنوانديشی و نوزايی فرهنگی، پالايش برخی خصايص فرهنگی سنتی- اسلامی است که (به برخی ازآنها اشاره شد) بی ترديد علاوه بر رفع موانع سياسی در حوزه قدرت و عبور از مشروعيت دينی درحوزه سياست و قدرت، روشنفکران سکولار جامعه را نيز به تکاپو درمی افکند. در اين ميان مباحث گسترده نيروهای علی الاطلاق ملی- مذهبی، روشنفکران دينی و نوانديشان مسلمان با نمايندگانی همچون نهضت آزادی، طيف سحابی، طيف پيمان، طيف سروش، گروه پيرو نظريه های حجاريان، به "سکولاريزم زره پوشيده" يا بهداشتی و بی خطر (۲۶) تحت عناوين مردم سالاری دينی يا بطور مشخص مردم سالاری اسلامی، يا دمکراسی حداقل با عناوينی چون مشروطه مشروعه يا مشروطه ولايی! روی آورده اند. اين طيف های سياسی و فکری با توجه به نيازهای دنيای نوين و مطالبات مدنی مردم و بويژه جوانان ايران، فقط زمانی می توانند زمين سوخته فرهنگ دينی- سنتی ايران و ايرانی را آباد کنند که پيش از هرچيز به مهمترين فرازهای ناسازگاری دين و دنيا، مردم سالاری و دين سالاری، دينداری و مردمداری، حقوق مسلمان يا اسلامی با حقوق بشر و برخی ديگر که در اين نوشتار اشاره شد، بپردازند و پاسخی ديگر و طرحی نو دراندازند که درغير اينصورت در گردونه تلخ و پرسلخ ايران، چرخه استبداد- آشفتگی- استبداد را بجای آزادی- مردمسالاری- برابری، بازتوليد خواهند کرد!

کارنامه خامنه ای – احمدی نژاد یا مستبدهائی که خود را در خط خمینی می دانند و هستند

تنظیم: خلیل رئیسی فرد

انقلاب اسلامی : گزارشی را که می خوانید از ایران دریافت شده است . این گزارش کارنامه دو سال  دولت  یکدست  است :

   وقتی در کشوری مردم ناچار به انتخاب میان کژدم و مار شوند در نهایت هر کدام را که انتخاب کنند یعنی از میان بد و بدتر یکی را انتخاب کنند سرنوشتی بهتر از این برایشان مقدر نخواهد شد .

   ﺁن زمان که قرار شد در ﺁخرین انتخابات  اقلیت رأی دهنده از مردم  از میان بدتر و بدترین یکی را انتخاب کنند به جایی  رسیدند  که باید میان هاشمی رفسنجانی اسطوره فریب و خیانت و فساد و یک سپاهی با سابقه فعالیتهای تروریستی و بی کفایتی که در اوایل انقلاب،  برای روسری دار کردن دختران،  با دستان توانمند خود مشت بر سر دختران در خیابانهای شرق تهران می زد و بعدهها برای نابودی اندیشه ،بتیر در مغز اندیشمندان خالی می کرد،  یکی را انتخاب کنند، می باید می دانستند وضعیت امروز در انتظار ﺁنها و اکثریت تحریم کننده است . تازه ، بخشی از اکثریت تحریم کننده فعال شد وگرنه وضعیت بدترین می گشت . این تجربه می گوید : اولا میان بد و بدتر انتخاب وجود ندارد و ثانیا اکثریت تحریم کننده می باید بازهم بزرگ تر و هرچه بیشتر فعال شود تا عرصه بر استبداد تنگ شود و ابتکار عمل بدست مردم بیفتد و بتوانند مانع استبداد را بردارند .

   زمانی که قرار شد اقلیت رأی دهنده وسیله کار مافیاهای نظامی – مالی شوند و میان هاشمی کودتاگری که از عوامل اصلی هر ﺁنچه از بلا بر سر ایران ، از گروگانگیری بدین سو، ﺁمده است می باشد و احمدی نژاد  پرورده رژیم کودتا و کسی که در زمان ترورهای سیاسی از اسلحه به دستان و مریدان هاشمی بوده است ، این یکی را « انتخاب » کنند ، می باید می دانستند که عامل تسریع تصرف دولت، تصرف کامل ﺁن،  از سوی مافیاهای نظامی – مالی می شوند . هرچند به ریاست جمهوری رسیدن احمدی نژاد واقعیتی را که اصلاح طلبان می پوشاندند، عیان کرد، اما هرگاه به تحریم کنندگان می پیوستند ، اراده مردم به مسند قبول می نشست و زمان بازیافتن ﺁزادی و استقلال بسیار کوتاه می شد .

    به درستی، احمدی نژاد و دولت یکدست یاد خمینی و دوران سیاه او را زنده کردند .  زیرا بسیاری از جوانان  امروز نمی دانستند  در دوران  خمینی زندگی  مردم چه اندازه سیاه بود .  تبلیغات شبانه روزی از او یک عارف ، یک مخالف خشونت، یک انسان دوست ، یک ایران دوست و...  می سازند .  دست کم جوانانی که در محیط های تربیتی بسته اقلیت جانبدار رژیم بار می ﺁیند، تا مدتی فریب این تبلغات را می خورند . برخی هم گمان می برند باید خمینی را چماق کرد و بر سر خامنه ای و دیگر حاکمان فرو کوفت که شما لایق جانشینی او نیستید . اما با  رسیدن  احمدی نژاد  به ریاست جمهوری – که  خود را فرزند و رهرو او می داند – و یکدست شدن حکومت و دست بکار ایجاد بحرانهای داخلی و خارجی شدند -  کاری که  خمینی  متخصص ﺁن بود -  و سخت تر شدن زندگی مردم ،  نسل بی خبر از گذشته واقعی نیز دانستند که در استبداد، جهت تحول از بد به بدتر و از بدتر به بدترین است .  ﺁن دسته از جوانها  نیز دانستند  خمینی چه انسانی بود و  چگونه  از راه بحران سازی و بحران در نقطه انفجار رفتن و در ﺁن نقطه جام زهر سرکشیدن ، کار ایران را به جائی رساند که در یک جنگ 8 ساله ، بیش از یک میلیون نفر از جوانان ایران را به کشتن داد و یا معلول جنگی کرد و مانع رشد یک نسل شد  و خسارتی بیش از 1000 میلیارد دلار ببار ﺁورد و کشور را در دست ایران گیتی ها گذاشت و رفت .

     سه ماه پیش از قبول قطعنامه، علی اکبر ولایتی ، از سوی خامنه ای و هاشمی رفسنجانی مأمور شد به ﺁلمان برود و به گنشر، وزیر خارجه ﺁن روز ﺁلمان، اطلاع بدهد ایران ﺁماده قبول قطعنامه است و از

 

 

قبلی

برگشت

بعدی