ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

با وجود این و به رغم افشای نیروهای خودسر، گرچه از شدت فشارهای پیشین برنیروهای مستقل کاسته شد اما این فشارها به موهبت چندگانگی قدرت، در دولت نوپای اصلاح طلب نیزتداوم یافت. در اين دوران بود كه سه تن از نويسندگان برجسته جنبش زنان (شيرين عبادي، مهرانگيز كار، شهلا لاهيجي) به زندان افتادند (1378) و همچنان در چارچوب همان نظرگاه "تهاجم فرهنگي" در بند شدند، مهرانگیزکار و شهلا لاهیجی به خاطر شرکت در کنفرانس برلین و شیرین عبادی زیر عنوان پروژه ای به نام "نوارسازان" ( 1379) از عاملان تهاجم فرهنگی شده و مدتی را مهمان اوین بودند.

این سه زن که از پیشکسوتان جنبش زنان و از زنان شجاع در دوران فشار و ترس دهه 70 بودند هریک در عرصه حقوق زنان، حقوق بشر و نشر زنان نقش و چهره ای موثر و مستقل داشتند و البته نگران ساز! شیرین عبادی حقوقدان و از فعالان حقوق بشر و حقوق زنان ودر عین حال از بنیانگذاران نهاد مستقل انجمن حمایت کودکان بود که در عمومی کردن بحث حقوق کودک و پدید آوردن عرصه ای عمومی برای فعالیت جمعی زنان نقشی بسزا داشت.

م او بود که در مجلس ختم آرین گلشنی، مسجد را به تریبونی برای اعتراض به نقض حقوق زنان درمورد قانون حضانت تبدیل کرد و اهمیت حضانت توسط مادر را مطرح ساخت.

مهرانگیز کار حقوقدان و فعال حقوق زنان و بشر، روزنامه نگاری نقاد بود که در نشریاتی چون مجله زنان - که از طیف نواندیشان دینی و مستقل در حوزه زنان بود- ضمن نقد قوانین تبعیض آمیز، بحث شروط ضمن عقد را به مثابه راهکاری برای کاهش تبعیض در قوانین گسترش داد، هم او بود که با انتشار کتاب «رفع تبعیض از زنان» و مقایسه کنوانسیون رفع تبعیض از زنان با قوانین مربوط به زنان در ایران، موقعیت نابرابر حقوقی زنان را به تصویر کشید. شهلا لاهیجی ناشر و محقق با نشر کتاب در عرصه زنان و انتشار آثار تحقیقاتی و مطالعاتی در این حوزه به رشد و گسترش اندیشه فمینیستی یاری رساند. هم او بود که از طریق انتشارات روشنگران، با همکاری نشر توسعه برای نخستین بار مراسم 8 مارس را علنی برگزار کرد تا نشان دهد که اندیشه فمینیستی درحوزه عمل اجتماعی است که رشد و اعتلا می یابد. فعالیت این سه زن در جامعه ای با ساختاری متصلب و مردانه، خشن و ایدئولوژیک زده قطعا خطرآفرین بود و پروژه ساز. آن هم در هنگامه ای که نسل جدیدی در جنبش زنان برمی آمد که آگاهی جوانه زده اش مرهون تلاش و کوشش آنان بود و حضورشان قوت آفرین برای این نسل.

باز هم در همین دوران بود که بیشتر نشریات به یک باره توقیف شدند و نيروهاي موازي "دولت پنهان" در دوران امنيت مدني اين وظيفه را پي گرفتند و از طريق ضابطان قضايي جناح مخالف دولت اصلاح طلب، با احضار و دستگيري و حمله به دانشجويان و فعالان اجتماعي به دنبال مهاجمان فرهنگي بودند و زمينه را براي فشار بر نيروهاي عدالت خواهي را که سر بر مي آوردند فراهم مي کردند. در همین دوران بود که برخی از فعالان جنبش زنان ازجمله شیرین عبادی مجددا احضار و مورد بازجویی قرار گرفتند و یا از برگزاری تجمعات مسالمت آمیز زنان ممانعت به عمل آمد.

امنيت نرم مدني

با روي کار آمدن دولت محافظه کار از يک سو و قدرت گيري جنبش هاي اجتماعي چون دانشجويي، سنديکايي و زنان و گسترش گفتمان حقوق بشري، نظريه "براندازي نرم" جايگزين نظريه "تهاجم فرهنگي" شد تا به جاي حذف و بگير و ببند، كنترل اجتماعي را بر جنبش هاي اجتماعي تحميل كند. با چنین تعریفی، روزنامه نگاران، فعالان حقوق بشري و جنبش هاي اجتماعي عاملان دشمنان خارجي براي براندازي نظام شناخته شده و مي شوند. در واقع، در بر همان پاشنه نظريه "توطئه" مي چرخد، تنها با اين تفاوت که از منظر دستگاه امنيتي توطئه استکبار جهاني از آستين نرم اين جنبش ها، ان جي او ها، نهاد هاي حقوق بشري و روزنامه نگاران و روشنفکران بيرون مي آيد. احضار و دستگيري فعالان اين جنبش ها نشان می دهد که سياست گذاران امنيتي مجددا بي آنکه امنيت را در زمينه سازي براي پاسخگويي به مطالبات جنبش ها دنبال کنند با نگاه به بيرون به جستجوي رد پاي دشمن در درون پرداخته اند.

شايد از آن رو که نظام سلسله مراتبي امنيتي ما که براي هر عملي توجيه دستور ازبالا دارد، نمي تواند براي جنبش ها ساختاري افقي قائل شود، در بازجويي همواره مي داني که بازجويت نفر آخر نيست او هم بايد به بالاتر از خود گزارش دهد و دستور بگيرد. گاه فکر مي کنم که تطبيق ساختار سلسله مراتبي نظام امنيتي يا سياسي با ساختار افقي جنبش ها کارشناسان امنيتي ما را با مشکل مواجه مي کند چون آنان از منظر امنيتي به جنبش ها مي نگرند و به جاي آن که نقش جنبش ها را به عنوان مولفه هاي دروني و تاثيرگذار بر تحول جامعه مدني دريابند، اقدام آنان را "عليه امنيت" و نظام بازنمايي مي کنند.

برخورد جدي و علني دستگاه امنيتي با جنبش زنان در پي قدرت نمايي اين جنبش در تجمع 22 خرداد آشکار شد، گرچه پيشتر نيز ممانعت هاي زيادي از سوي ديگر نهاد هاي حکومتي در برابر فعاليت گروه هاي مستقل زنان و همچنين فعالان جنبش زنان به عمل مي آمد و بخشي نيز در وزارت اطلاعات به سازمان هاي غيردولتي اختصاص يافته بود. موضوعي به نام جنبش زنان، خاستگاه ها و روش هايش براي دستگاه هاي امنيتي ما تاحدودي تازه بود و براي شناسايي و سپس کنترل نيازمند تامل و زمان بود. از اين رو برخوردها ابتدا با دعوت هاي غيررسمي و تلفني آغاز شد اما به موهبت فشار مدني و مقاومت در برابر احضارهاي تلفني و شفاهي، احضاريه ها کتبي شد و ديدارها بعدي رسمي يافت. برخوردها نيز نرم در طيفي از رفتارهاي رعب آور تا محترمانه بروز مي يافت.

گرچه به نظر مي آيد که "زن بودن" از يک سو و حوزه فعاليت، نوع و روش فعاليت گروه هاي فعال در جنبش زنان بر ميزان نرمي و سختي برخوردها تاثير مي گذارد و گاه آنان را مورد "تبعيض مثبت" قرار مي دهد اما به واقع شيوه هاي کنترل بر زنان پيچيده و ظريف تر است و از همين نظر هم ملاحظه اي عميق تر مي طلبد.

برخوردها از نمايش يک حمله دلهره آور (فرودگاه، خانه، مترو، محل کار ) گرفته تا تلاش براي "تعامل"، "دعوت به همکاري"، بازجويي سرپايي به همراه چاي و شيريني (در فرودگاه) براي برآورد و شناخت نقاط قوت و ضعف افراد و گرد آوري اطلاعات و دستگيري و... متنوع است، افت و خيز نرم و سخت، پي در پي به کار مي رود تا هم توان پيش بيني را ضعيف کند، هم انتظار بروز بحران و حادثه را قوي و هم با تکرار ماجراي چماق و هويج، ذهن را آشفته کند. ارعاب و نرمش در جريان تجمع 22 خرداد 85، دستگيري و بازجويي اعضاي مرکز فرهنگي زنان و اعضاي كمپن يك ميليون امضاء در فرودگاه، تهديد خانواده ها براي فعاليت فرزندانشان در کمپين، دستگيري

 

قبلی

برگشت

بعدی