ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 

28 مرداد 1357 و سينما رکس آبادان

 شيدا نبوى

 

 

 

 

 

  نقل از: چشم‌انداز، شماره۲۰، بهار ۱۳۷۸

 ۲۸مردادسال ۱۳۵۷، شنبه شب، سينما رکس آبادان آتش گرفت و تمامی تماشاگران که در آرامش مشغول تماشای فيلم بودند در آتش سوختند. و اين دردناکترين واقعهء دوران انقلاب ۵۷ ايران بود

تعداد قربانيان اين حادثه، بنا به روايت رسمی دولت وقت، ۳۷۷ نفر بود که بعداً به ۴۳۰ نفر افزايش پيدا کرد. مسئولان گورستان آبادان صحبت از بيش از ۶۰۰ جسد سوخته می‌کنند که به حقيقت نزديکتر است چون بنا به گفتهء مسئولان فروش بليت، برای آن سئانس در آن شب، بيش از ۶۵۰ بليت فروخته شده بود

بهت و حيرت و خشم، همگانی بود. ناباوری از اينهمه قساوت و وحشيگری نيز. برای چند روز همهء مردم آبادان گيج و مبهوت شده بودند. تقريباً در هر کوچه و خيابانی خانواده‌ای داغدار شده بود. مردم با ديدن اجساد سوخته، خشمگين و برافروخته بودند و به عاملان جنايت لعن و نفرين می‌فرستادند. حريق که فرو نشست، از حوالی نيمه شب، شهربانی و ارتش وارد عمل شدند تا با کمک مردم اجساد زغال شده را در کاميون بريزند و از محل حادثه دور کنند. تعدادی از اجساد، بيش از سيصد جسد، با دخالت مردم و بستگان قربانيان که آنها را شناسايی می‌کردند در گورستان آبادان در يک گور جمعی دفن شد.

http://www.sedaye-ma.org/web/src/didgah/sheydanabavi_06252005_files/image002.jpg
در روزهای اول بعد از حادثه، مسئولان حکومتی سعی می‌کردند توضيح يا توجيهی برای اين واقعه بيابند. فردای آن روز، سرتيپ رزمی، رئيس شهربانی آبادان، در تلويزيون اعلام کرد که: «...آنچه مسلم است آتش سوزی به دست خرابکاران انجام شده... چند روز قبل مقداری مواد منفجره از عده‌ای خرابکار که داخل کوچه‌های فرعی «لاين يک» قصد خرابکاری و آتش زدن مکانهای مورد نظر خود را داشتند کشف و عاملين دستگير شدند و همچنين ده نفر از دبيران آموزش و پرورش آبادان که دانش آموزان را تحريک به خرابکاری می کردند، شناسايی و دستگير شدند». او متهمان را عضو گروه «مارکسيست اسلامی» معرفی کرد. (انقلاب اسلامی در هجرت، شماره ۱۰۴،۱۲ تا ۲۵ مرداد ۱۳۶۴).مخالفان، رژيم شاه رامسئول می‌دانستند.

درايران سال ۵۷ چه می‌گذشت؟

چند ماهی قبل از مرداد ۵۷، اعتراضات و تظاهرات مردم در مخالفت با شاه در اين شهر و آن شهر شروع شده بود. تهران، تبريز، قم، مشهد و... دستخوش ناآرامی بود. رژيم حاکم که از اوجگيری اين اعتراضات و تظاهرات می‌ترسيد و می‌خواست به هر قيمت قدرت خود را حفظ کند، هر جا لازم می‌آمد سرکوب می‌کرد و دست به خشونت می زد. صدای اعتراض اوج می‌گرفت، و کم کم شعار «مرگ بر شاه» همه جا طنين می‌انداخت، اعتصابات شروع شده بود و تظاهرات روزافزون بود، در قم، در مشهد، در تبريز، در اصفهان و تهران. اما در آبادان مبارزه به شکلی ديگر جريان داشت. شهری با موقعيت اقتصادی ويژه و اهميت هميشگی در جنبشهای کارگری و مردمی.

 

رژيم شاه نسبت به خوزستان و بويژه شهرهای نفتخيز مثل اهواز، گچساران، اميديه، آبادان و خارک، حساسيت ويژه‌ای داشت. سازماندهی اعتراضات و اعتصابات در اين شهرها که اصلی‌ترين فعاليت اقتصادی مملکت در آن جريان داشت کار آسانی نبود. ساواک و پليس در اين شهرها بسيار قوی بود، روابط عمومی صنعت نفت هم به مثابهء ساواک دوم اوضاع را تحت نظر داشت. ويژگی ديگر شهرهای نفتخيز اين بود که قسمت اعظم ساکنان آن بومی منطقه نبودند و از مناطق ديگر برای کار به آنجا آمده بودند.

وجود پالايشگاه نفت و صنايع پتروشيمی در آبادان، موقعيت و اهميت اقتصادی ويژه‌ای برای اين شهر ايجاد کرده بود. سابقهء سالها مبارزات کارگری عليه شرکتهای استعماری، تأثير اين حرکات بر جنبشهای کارگری ديگر شهرهای ايران، آشنايی نسبی مردم آبادان با مظاهر فرهنگی و شيوهء زندگی مردم ساير نقاط جهان ـ آبادان سالها مرکز بارگيری نفتکشها و تخليهء کالای کشتيهای باری بود که از همه جای دنيا می‌آمدند...، امکانات و شرايط متفاوتی که کارگران نفت آبادان از آن برخوردار بودند؛ امکانات تفريحی، آموزشی و رفاهی...، همه عواملی بود که در ميان شهرهای ايران، موقعيتی خاص برای آبادان ايجاد کرده بود.

در ۲۸ مرداد ۵۷، اعتصاب کارگران صنعت نفت هنوز شروع نشده بود، اما مبارزه در سطوح مختلف‌ ـ کارگران، دانشجويان و دانش آموزان، معلمان و کارمندان ـ به اشکال گوناگون و از جمله نامه‌نگاری و طومارنويسی برای مطالبات صنفی و رفاهی جريان داشت. شاه هم هنوز در خوزستان دست به سرکوب نزده بود. چه شد که سينما رکس تبديل به کورهء آدمسوزی شد و بيش از ۶۰۰ قربانی گرفت؟

 انعکاس فاجعه جهانی است. همه جا روزنامه‌ها دربارهء آن حرف می‌زنند و آن را يادآور حرکات فاشيستها و کوره‌های آدمسوزی هيتلر می‌دانند. روزنامه‌های فرانسوی لوموند و ليبراسيون در ماههای اوت و سپتامبر ۷۸ ضمن درج مرتب گزارشهای مربوط به ايران، حادثهء آتش‌سوزی را هم تعقيب می‌کنند. از جمله لوموند در ۲۲ اوت ۷۸ (۳۱ مرداد۵۷) می‌نويسد: «مقامات دولتی مسئوليت اين آتش‌سوزی را به «عناصر آشوب‌طلب»، بدون تدقيق بيشتر، نسبت دادند اما مخالفان حکومت اين اقدام را محکوم می‌کنند و می‌گويند دولت اين کار را کرده است تا اوضاع را آشفته‌تر کند و بهانه‌ای برای سرکوب بيشتر به دست بياورد».

 

 روز اول سپتامبر ۷۸ (۱۰ شهريور ۵۷) ايرانيان مخالف حکومت شاه در لس‌آنجلس تظاهراتی ترتيب دادند تا به روزنامه‌های آمريکايی که مخالفان مذهبی رژيم شاه را مسئول آتش‌سوزی سينما رکس آبادان می‌دانستند اعتراض کنند. تظاهرات به درگيری با پليس انجاميد و ۱۵ نفر زخمی شدند و پليس لس‌آنجلس ۱۵۰ نفر از تظاهرکنندگان ايرانی را بازداشت کرد. (لوموند، ۴ـ۳ سپتامبر ۷۸)

در آن روزها، دولت وقت نمی‌دانست در قبال اين حادثه چه بايد بکند. چند روز بعد از ۲۸ مرداد، مردی به نام عبدالرضا آشور، از مرزنشينانی را که گهگاه به آنطرف مرز می‌رفت، دستگير و به عنوان عامل آتش‌سوزی سينما رکس به مردم معرفی کردند. گفتند که مدير و کارکنان سينما در مظان اتهام هستند و دستگيرشان کردند. چند مسئول آتش‌نشانی نيز به اتهام قصور در انجام وظايف دستگير و زندانی شدند.

 

قبلی

برگشت

بعدی