ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشرو میثاق های آن

دانشجو

 

 

زمان مهر و موم شده درباره رکود جهان اسلام

بخش دوم                                                   مژگان ثروتی

دینر به سیستم اقتصادی و کارکرد موسسه های اقتصادی امپراطوری عثمانی و سایر کشور های اسلامی اشاره دارد و می نویسد که یکی از موسسه های مربوط به کنترل بازار در واقع موسسه حساب رسی آنان همانا محتسب بود. دینر نقش محتسب را بعنوان اساسی ترین مانع در تفکیک کارکردی نهاد های متفاوت در جهان اسلام می داند که توسعه را در آن زمان از بین برد. بدلیل وجود بروکراسی محتسب، سیستم انتقال مدرن کالا در کشورهای اسلامی شکل نگرفت. محتسب در واقع یک پلیس اخلاقی – مذهبی بوده است که همه چیز را بر اساس قرآن و شریعت و حلال و حرام تنظیم می کرد. بدین ترتیب در بازار مسائل دنیوی و اخروی در هم تنیده شده بود و نرخ کالا نه بر اساس عرضه و تقاضا بلکه از طرف موسسات مذهبی و نیرو های نظامی ( به نام عسکر یا عساکر به ترکی یا سرباز که در خدمت منافع این افراد بودند)  تعیین می شد و در نتیجه در مواقع بحرانی خود این نیروها در خدمت قاچاق کالا به داخل کشور در می آمدند. اما این روش ها، در نهایت به بی ارزش ساختن پول کشور در مقابل اروپا می انجامید. بدین ترتیب اقتصاد و دین نه تنها یکدیگر را محدود می کردند و استقلال خود را از دست می دادند و مانع توسعه  و همچنین رکود یکدیگر می شدند ، بلکه یکدیگر را فاسد می کردند که این فساد در نهایت بدلیل  یکجا بودن دین و سلطه سیاسی با مشروعیت مذهبی (خلیفه) ، سیاست عمده  کشور را  هم بدنبال خود می کشاند.

دینر  در این فصل به نوع معماری کشور های اسلامی نظر دارد که چنین سیستم فکری و اجتماعی در نوع معماری آنها هم منعکس بود. بدین ترتیب که در امارت تجهیزات مذهبی و غیر مذهبی در هم تنیده شده بود . مفهوم دیگر ی که دینر در کتاب خود به آن اشاره دارد، رابطه بین سکه و خطبه ( خطبه در نماز جمعه) است. به این معنا که سکه به نام کسی زده می شد که خطبه به نام او( خلیفه) خوانده می شد. لذا سکه هم نشانگر ارزش اقتصادی ( بدلیل فلز قیمتی بکار رفته در آن)  بود و هم نشانه اقتدار مذهبی بود. بدلیل تورمی که از غرب به کشور های اسلامی سرازیر شده بود ارزش سکه بسیار سقوط کرد و چون سکه معادل اقتدار مذهبی بود این بحران را روحانیون ناشی از سرپیچی از اوامر خدا اعلام کردند و اینکه ما اوامر قرآن را بدرستی  نفهمید یم و عمل نکردیم و در نتیجه به نزدیک شدن به روز رستاخیز تعبیر شد.  در حالیکه دینر معتقد است علت این بحران در واقع ناشی از قدرت اقتصادی اروپا در وهله اول بود و دوم تورمی که از آن ناحیه به امپراطوری عثمان سرازیر شده بود. از طرفی بدلیل ضعف و پوسیدگی سیستم سنتی– مذهبی اقتصادی و سیاسی امپراطوری بود که با جهان روز مطابقت نداشت و جلوی تغییر را می گرفت و درنتیجه همان سرمایه اندک این امپراطوری به غرب وارد می شد و در آنجا تجمع می شد و به شکوفایی اروپا مدد می رساند.

وضعیتی که تا به امروز جهان اسلام به آن مبتلا است در قرن نوزدهم اروپا مرکز جهان شد. در همان زمان که اروپا رشد و توسعه می یافت، جهان اسلام به کشورهای پیرامونی تبدیل می شد.  کاتب چلبی (1609-1657) جهانگرد ترک که به عنوان دائرالمعارف زمان خود معتبر است در نوشته های خود به آسیب شناسی مذهبی، روحیه حاکم بر منطقه و فرسودگی جامعه آن زمان پرداخته است. از نظر دینر فاکتور های خارجی خیلی تعیین کننده نیستند مگر آنکه فاکتور های داخلی به کمک فاکتور های خارجی بیایند.

 دینر می نویسد در سال 1598 ( یعنی نزدیک به دو قرن بعد ) برای اولین بار مقدمه ابن خلدون ( 1332- 1406) در مصر کشف شد. روشنفکران دوره عثمانی بر اساس تئوری دورگشتی  تاریخ ابن خلدون، افول این امپراطوری و جهان اسلام  را این گونه درک کردند. ،، برای غلبه بر بحران و صعود دوباره جهان اسلام باید به دوران طلایی اسلام و سنت مذهبی خود باز گردیم و فقط از این طریق است که می توانیم به عقب ماندگی و بحران غلبه کنیم ،،!  از نظر دینر این نوع درک از تاریخ به نوستالژی ارتباط چندانی ندارد بلکه به فهم و سوء فهم از تاریخ ارتباط دارد.

در فصل پنجم  سلطه و فایده  به مفاهیمی چون قدرت مرکزی و فرهنگ شهری، اخلاق و آداب و رسوم سنتی، دنیوی و اخروی، مبادله و ارزش، امویان و عباسیان، حوزه عمومی و خصوصی، پلیس (Polis) و مدینه و ... پرداخته شده است.

دینر در ابتدا مقایسه ای دارد بین عبدالرحمن ابن خلدون ( 1332-1406) و نیکولا ماکیاولی ( 1469-1527). هر دو به تحلیل سلطه و قدرت ( تحت عنوان کلی سیاست)  توجه داشتند و در تحلیل خود به اصل انسان شناسی توجه کردند.  ابن خلدون در زمانی بوده است که حد فاصل بین افول عباسیون و ظهور امپراطوری عثمانی بوده است و هر دو حادثه را تجربه کرده است. برخلاف ماکیاولی که در تمدن خود معرفی و درک شد. ابن خلدون تا مدتها در تمدن خود گمنام مانده بود و بطور کامل معرفی نشد. دینر می نویسد  انتظار نمی رفت در آن زمان فردی بر اساس علم انسان شناسی فرهنگی و نه مذهبی به صعود و سقوط تمدنی توجه کند. به این معنا که ابن خلدون در مطالعات و تئوری دورگشتی تاریخ بدون توجه به نقش خدا و قرآن بلکه با تکیه بر انسان شناسی فرهنگی به تحلیل دولت و سلطه پرداخته بود. او در مطالعات خود روشی سکولار بکار برده بود که تا قرنها در جهان اسلام یک امر استثنایی بود.

در واقع سکولایزم قبل از سکولار شدن بود، به عبارتی او آشکارا یک متفکر سکولار تاریخ در دنیای قبل از مدرن در تمدن اسلامی است. او درکار خود در " مقدمه"  از زمان خود بسیار جلوتر بود و در آن زمان آشکارا یک کار علمی انجام داده  و از تاریخ توصیفی به تاریخ توضیحی و تشریحی قدم گذاشته است .( ولی نباید از نظر دور داشت که در واقع در جهان اسلام در قرون 10 تا 14 تنها ا و نبود که در علوم دیدی سکولار داشت. بسیاری از منجمین، پزشکان، ریاضی دانان مسلمان با تحقیق  و با جدا کردن علم و ایمان – خرد و ایمان -  به تولید و جمع آوری کارهای بسیار با ارزشی تحت تاثیر فرهنگ و علوم بدست آمده از یونان قدیم، ایران، هند و حتی چین ، در این حوزه از جهان دست زده بودند که  کم  هم مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند. بطوریکه در مراحل اولیه جنگ های صلیبی علوم مسلمانان ، جهان مسیحیت را به حیرت انداخته بود.

لذا دستگاه های کلیسا  از جمله واتیکان تلاش بسیار کردند که به این علوم دست یابند، که در خود حوزه تمدن اسلامی در دسترس همگان قرار نداشت. این آثار توسط  افرادی که برای سازش بر سر مسئله اورشلیم به اروپا فرستاده شدند و در سایه قیصران خدمت می کردند، به دست کلیسا افتاد و ترجمه شد و بعد ها با کمک ماشین چاپ بصورت گسنرده ای در اروپا منتشر گردید. آثار منجمین مسلمان در کلیسا و تاثیری که گالیله از خواندن آنها گرفته بود،  در حوزه تمدن مسیحی بیشترین اثر را بر جای گذاشت.  به گونه ای که امروز تمدن اسلامی، با خواندن آثار دوران روشنگری اروپا در حوزه تعریف انسان و حقوق او تحت تاثیر قرار گرفته است . متاسفانه در این کتاب به صورت دقیق به جنگ های صلیبی و دانش جهان اسلام در قرون 11 تا 14 پرداخته نشده است که در این مسیر تاریخی باید به تاثیر فرهنگ و تمدن ایران و هند، یونان و وضعیت دین در آن زمان و تاثیر این علوم در قرون بعدی بر تمدن مسیحیت توجه شود

یکی از موسسه های مربوط به کنترل بازار در واقع موسسه حساب رسی آنان همانا محتسب بود. دینر نقش محتسب را بعنوان اساسی ترین مانع در تفکیک کارکردی نهاد های متفاوت در جهان اسلام می داند که توسعه را در آن زمان از بین برد. بدلیل وجود بروکراسی محتسب، سیستم انتقال مدرن کالا در کشورهای اسلامی شکل نگرفت. محتسب در واقع یک پلیس اخلاقی – مذهبی بوده است که همه چیز را بر اساس قرآن و شریعت و حلال و حرام تنظیم می کرد. بدین ترتیب در بازار مسائل دنیوی و اخروی در هم تنیده شده بود و نرخ کالا نه بر اساس

 

قبلی

برگشت

بعدی