ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

شماره جدید 


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 حقوق بشر

دانشجو

 

هایی ناموفقی می گردد که  بدون شناخت از روانشناسی  دو جنس از یکدیگرصورت گرفته  و  نیز  فاقد  ميدان گسترده انتخاب از بين گزينه های متعدد  می باشد.و وقتی این روابط  بدون کوچکترین آگاهی و بعنوان عکس العمل در مقابل زور حاکم سامان می یابند ،آنطرف سکه  خواه نا خواه سعی و آزمون بسيار و وقوع فراگير روابط جنسی  بدون مسئولیت خواهد بود.  اين  قبیل روابط اغلب  منجر به تولد کودکی میگردد که قوانین غیر انسانی  حاکم  نیز حقوق انسانی وی را مرعی نمیدارند.  بخش اعظم امور فوق را میتوان  ناشی ا ز فقدان آموزش های جنسی در ايران دانست.3 دانش آموزی که مورد پرسش  اینجانب در این زمینه قرا گرفتند  در پاسخهای خود بدرستی اشاره کرده بودند که فقدان تجربه فردي و اجتماعي و عدم شناخت دو جنس از روحيات، انديشه ، احساسات، آمال، تمنياتشان از یکدیگر  چه جدایی عمیقی بین دو نیمه جمعیت  کشور به بار می آورد.

هم اکنون مشکلات جنسی بخش تاريک زندگی های زناشويی در جامعه ما است. نه مسئولان حاکم  و نه زنان و نه مردان   از مشکلات جنسی حرفی نمی زنند و کمتر مراکز تخصصی و مورد اعتماد برای مراجعه مردم وجود دارد. وقتی کارشناسان اعلام می کنند ۱۰ درصد مردان دچار ناتوانی جنسی اند و ۴۰ درصد زنان در زندگی زناشويی از اختلالات جنسی رنج می برند به اين معنی است که درد مرموزی و سانسورپشده ای  در خانواده ها وجود دارد.هستند بسیاری  از دختران و پسرانی  که تنها بعلت عدم آگاهی از مسائل جنسی و چگونگی مراقبت از خود در اين موارد دچار اختلات روانی ميشوند. در گذشته که زندگی اجتماعی جوانان خصوصا  دختران جوان محدود به محيط خانواده بود، اين نوع مسائل توسط مادر به دخترو یا پدر به پسر توضيح داده ميشد و همين کافی بنظر میرسید. اما امروز که زندگی جوانان  گسترده تر گشته بهمان نسبت نياز آنها به آگاهی از مسائل جنسی  نیز بيشتر شده است.

 به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ايران (ايرنا)اولین  اقدام  طرح آموزش بهداشت بلوغ جنسی برای دختران دانش آموز در مدارس راهنمايی استان لرستان شروع شده است( به چه مناسبت تشخیص داد ه شده است که پسران نیازمند آموزش جنسی نیستند ، امری  است که مسئولان آموزش و پرورش رزیم حاکم باید پاسخگو باشد !)دانش آموز مقطع راهنمايی آموزشهای لازم برای ورود به دوره بلوغ را فرا ميگيرند. هدف اين طرح "ايجاد اعتماد به نفس، پيشگيری ازانحرافات اخلاقی و آشنايی دختران با مسايل بلوغ جنسی" عنوان شده است.طبق گزارش ايرنا محمد علی محبی، مسئول مشاوره عمومی سازمان آموزش و پرورش استان لرستان گفت: "در اين طرح علاوه بر دانش آموزان، اوليا و معلمان آموزشگاه ها نيز با مسايل بلوغ جنسی در دختران و بيماريهای مترتب به آن آشنا ميشوند."

 پیداست که هنوز  سال‌ها طول کشيده و خواهد کشید  تا مسئولان نظام ولایت فقیه  در برابر آسيب‌های اجتماعی از موضع «انکار» دست بردارند!

آگاهی نوجوانان از آنچه که  در پيش دارند و يا خطرهایی که  ناشی ازعدم آگاهی آنها را تهدید میکند ، امری  مفيد و بخردانه است .اما قبل از آنکه نوجوانان از آن پی ببرند بايد والدين و محيط خانواده را از  باورهای غلط پاک کرد و به آنها نيز آموزشهای کافی را داد و همزمان نیز می توان به نوجوانان  پرداخت. در واقع قدم اول در آموزش بهداشت جنسی  بايد در خانواده برداشته شود. بدين صورت که پدر و مادر در پاسخ به سئوالات کودک خود روراستی پيشه  را کنند و از گفتن جملاتی چون "بزرگ ميشوی خودت ميفهمی!" خودداری کنند.  ۲- سيستم آموزشی بايد طوری طراحی شود که کودک را به سادگی و با توجه به رشد جسمی اش با بهداشت جنسی فردی و ارتباط جنسی با ديگران آشنا نمايد. اين آموزش بايد از دبستان آغاز شود. در اينجا اشاره به نحوه آموزش آموزگاران اين واحد درسی را نيز بايد در نظر گرفت. ۳- جهت تدوين و تاليف منابع درسی در زمينه بهداشت جنسی حضور تيمی از متخصصان الزامی است. در اين گروه بايد جمعی از روانشناسان يا روانپزشکان، پزشکان، آموزگاران  شرکت داشته باشند. چرا که بسیاری از معلمان بیولوژی حتی از گفتن آناتومی بدن هم طفره می روند چه برسد که بخواهند در مورد سکس و عشق  نیز برای دانش آموزان  توضيح بدهند.

 حتی در سطح دانشگاهها نیز  به گفته دکتر سيدکاظم فروتن، دبير کنگره علمی مشکلات جنسی و خانواده، متاسفانه خيلی کمرنگ به بحث در باره  مشکلات جنسی  پرداخته می شود و اغلب در کلاس درس سريع از آن رد می شوند چون نه استاد آمادگی صحبت از آن را دارد و نه دانشجو آمادگی پذيرش اين مطالب را.

باید توجه داشت که آموزش بهداشت جنسی چنانچه با مفاد صحيح، در جايگاه حساب شده و از طريق درست ارائه نشود چندان موثر نخواهد بود و ديد جامعه را نيز نسبت به اين گونه آموزش های حياتی در جامعه منفی خواهد کرد

آخوند، همان پدیده مار در آستین

مهناز خزائی

در سالهای اخیر بویژه هر چه از بیست سی سال گذشته به این سو نزدیک می شویم و به دگرگونی های فرهنگی جوامع اسلامی بخصوص ایران می نگریم، چرخش بسیار وحشتناک قهقرایی و واپسگرایانه را آشکارا می بینیم که از بزرگترین نماد مخرب این چرخش عقب ماندگی ، جهالت، خشونت ، ناآگاهی و خرافه است.سالهای دهه چهل و پنجاه زمانیکه جامعه ایران بطرز شتابزده و لجام گسیخته ای به سوی فرهنگ غرب و غربی شدن می رفت، گرایشات مذهبی و برخوردهای کور دینی را کسانی داشتند که در برخوردهای اجتماعی به انسانهای عقب افتاده گفته می شد و کمتر پیش می آمد که در اکثریت جامعه همگام و همسو بوده باشند.سیر شتابزده فرهنگی سالهای یاد شده بگونه ای بود که فرهنگ ملی در مقابل فرهنگ وارداتی غرب تحقیر می شد و نمادهای فرهنگ غربی یا بقولی مدرنیسم استعماری چنان شده بود که مصداق کلاغی که راه رفتن کبکی را بیاموزد، راه رفتن خویش فراموش کرده بود.

تشابه مشترک دو سمت گیری متضاد، یعنی چرخش فرهنگی واپسگرایانه کنونی و سمت گیری شتاب انگیر و سریع فرهنگ غرب، در این است که در هر دو سمت گیری هویت ملی و باورها و ارزشهای تاریخی و فرهنگی ملی ایرانیان به حاشیه رانده شده است. این تشابه را شاید بتوان به یک جمله بیان نمود که در هر دو سمت گیری فرهنگی، تحقیر ملی شده ایم.

اما تضاد دو چرخش یا سمت گیری فرهنگی در این است که یکی به سوی قهقرا و خشونت و خلاف جهت تکامل جامعه ی انسانی می رود و دیگری در ساز و کار همزیستی جهانی و رفتن در ساختار فرهنگی مدرنیسم است.

اینکه چند و چون فرهنگ مدرنیسم آن زمانی به تحقیر ملی می انجامید و ناهمگون با بافت و ساخت اجتماعی ما بوده است را شاید بتوان در دو دلیل و ریشه ی کلی خلاصه نمود:

نخست اینکه فرهنگی وارداتی با شتاب غیرقابل انطباق با روند ضرور و لازم دگرگونی جامعه ما بگونه ای تحمیلی اعمال می گردیده و اصولا سرعت دگرگونی های فرهنگی مدرن (غرب) بشکلی غیرعلمی وغیر پروژه ای و غیرمنطقی پیش گرفته می شده است که بازتاب معکوس در پی داشته است.دیگر اینکه در بطن دگرگونی های فرهنگی از این دست، فقر و استثمار و بهره کشی و غارت دار و ندار ملی نهفته بوده که توسط کشورهای غربی به اجرا گذاشته می شده است (و می شود به نوعی دیگر!) (البته در مقام مقایسه بین بد و بدتر نمی خواهم وارد شوم چرا که حق ماست خوب بخواهیم و خوب بر گزینیم و درست هم)و اما فرهنگ واپسگرایانه ی اسلامی با چهره عریان و بی انکار خرافه و جهالت و جنایت در جامعه شکل گرفته و حتی بزور فقر و سرکوب و خون تحمیل می شود، موضوع این گفتمان است که جامعه ای با چنان سمت گیری شتابزده بسوی فرهنگ غرب با چنین

 

قبلی

برگشت

بعدی