ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

در مورد جنبش زنان

چندی پیش مقاله بسیار جالبی از خانم لاله حسن پور یکی از فعالین جنبش زنان خواندم، که علاوه بر اطلاعات ارزنده در مورد جنبش زنان، شکل و ساختار آن، مطالبات و شعارهای آنرا نیز نوشته بودند. با ارزیابی مختصری در مورد مطالبات و شعارهای زنان در این دوره اخیر، می توان به دسته بندیهای زیر دست یافت، که به نظر من تصویری از رشد و آگاهی زنان در زمینه های حقوق اجتماعی و مهمتر از آن شناخت نسبتا عمیق این جنبش نسبت به فرهنگ و سنت های عقب مانده و نقش مذهب در دستگاه دولت و جامعه است. در عین حال، این ارزیابی دیدگاه و جهت گیری مبارزاتی در جنبش زنان را نیز مشخص می کند.

·      70% مطالبات زنان در چارچوب برابری حقوق و آزادی

·      15% مطالبات در رد و نفی مردسالاری، خشمونت علیه زنان، و قوانین زن ستیز

·      6.5% مطالبات تامین اجتماعی، حق کار و فرصتهای برابر

·      6.5% مطالبات حقوق قانونی مانند حق طلاق، حق نگهداری فرزندان، حق سقط جنین و....

·      2% مطالبات عمومی جامعه مانند، لغو حکم اعدام، آزادی همه زندانیان سیاسی

"برابری و آزادی" محوری ترین مطالبه ای است که بنیان های نابرابر، تبعیض آمیز و سرکوب حقوقی و اجتماعی را همسو با عدم وجود آزادیهای دمکراتیک در دیکتاتوری و استبداد مذهبی مورد هدف قرار داده است. همین مطالبه با مضمون گسترده تری در حرکت ها و اعتراضات جنبش دانشجوئی نیز مطرح است ( آزادی و برابر).این دو جنبش اجتماعی با ساختار و پتانسیل مبارزاتی متفاوت هر یک در بطن خود خواهان تغیرات اجتماعی رادیکال هستند. تغیراتی که رژیم اسلامی نه می خواهد و نه می تواند آن را بپذیرد و به آن تن در دهد.در این جا تنها به نقطه همگرای این دو جنبش اشاره می شود، تردیدی نیست که جنبش دانشجوئی با هویت چپ بسیار فراتر از آن با طرح "سوسیالیزم یا بربریت" هدفی فراتر و گسترده تر از سرنگونی جمهوری اسلامی را بطور علنی و مشخص مطرح می کند. جنبش زنان مانند سایر جنبش های اجتماعی از ضعف ها و نارسائیهائی رنج میبرد که مهمترین آنها پراکندگی، تشکل ناپذیری و عملگرائی آن است که می توان آنها را تحت عنوان "محافظه کاری" در جنبش زنان جمع بندی کرد. شاید دلائل زیر توضیح کوتاهی در مورد این مشخصه از جنبش زنان باشد.

-    اولین موضوعی که باعث محافظه کاری نه تنها در جنبش زنان بلکه سایر جنبش های اجتماعی است "سرکوب شدید" زندان و شکنجه است. تجربه سرکوب سندیکای شرکت واحد، معلمان و سرکوب شدید زنان در تابستان گذشته دلیل اصلی محافظه کاری این جریان است.

-    دخالت و حضور جریانهای وابسته به جناح های مختلف رژیم اسلامی، بطور مشخص جبهه مشارکت، به عنوان یک عامل کنترل کننده و بازدارنده مانع رادیکالیزم در جنبش زنان است.

-       یا جریان 1 میلیون امضاء که همراه با جبهه مشارکت همین سیاست را به پیش میبرد.

-    خصلت روشنفکری جنبش زنان و جدائی آن از بدنه توده ای و رادیکال که می تواند در شرایطی و با توجه به ممنوعیت تشکلهای مستقل به شکل خود بخودی نوعی سازماندهی اعلام نشده را بوجود آورد.

-    در کنار مشخصه های نامبرده، هنوز جنبش زنان علیرغم زمینه های نزدیک مبارزاتی نتوانسته است یا نمی خواهد با سایر جنبشهای اجتماعی، معلمان، جوانان و دانشجوئی ارتباط ارگانیک ایجاد کند. شاید یک علت این موضوع عدم اعتماد و اطمینان و اصرار بر محدوده بسته فمینیستی آن باشد. که خود دلیل دیگری بر خصلت محافظه کارانه جنبش زنان دارد.

ثانیه ای از 29 سال جمهوری اسلامی

نگین پوردلیر

یک ثانیه از بیست و نه سال ، نگاهی است لحظه ای و بررسی استکلمه ای از بیست و نه سال عملکرد مجلس شورای اسلامی.

ممتنعواژه ی ممتنع  را باید از آن گروه واژگانی دانست که معنائی دوگانه دارند. زیرا معنای عرفی و کاربردی واژه ممتنع،  تفاوتی محسوس  با معنای ادبی و فرهنگی آن دارد. 

در فرهنگ فارسی عمید، واژه ی ممتنع  اینگونه معنا شده:

امتناع کننده ، کسی که  از امری سرپیچی کند، محال، و غیر ممکن. اما همین واژه در عرف و مسائل کاریردی، خنثی و بی نظر معنا می دهد. این کلمه بیشتر در محافلی مانند مجلس که  بر حسب ضرورت ذاتیش به رأی گیری منجر می گردد، کاربرد دارد.

نکته جالب توجه در خصوص این واژه دیدگاهی است که عموم جامعه نسبت  به ابراز  کننده ی چنین نظری دارند. به غلط یا درست، منظر عموم مردم نسبت به  ابراز کننده ی چُنین رأی،  بی طرفی  و میانه روی است. 

شاید بتوان علت چنین رویکردی را به سبب  قیاس بین این نظر، و نظر تند و رادیکالی که در سوی دیگری از نظرها  ابراز می گردد، دانست.   

برای چنین دیدگاهی از نظر حسی آن هم در مواردی،  شاید بتوان جایگاهی قائل بود.

اما بی شک فاصله ایست بسیار بین حقیقت موضوع و واقعیت موجودی که به غلط ، حقیقت پندار می شود.

با بررسی یکی از مسائل بسیار مهم روز  تلاش می کنیم حقیقت مطلب را از واقعیت دیداری و پنداری آن جدا کنیم . به این امید که با بیانی شفاف و ملموس، توان ترسیم تفاوت مابین آن دو را داشته باشیم. زیرا بر این باورم که با آگاهی از این مهم می توان در مواردی بسیار، سره را از ناسره تشخیص داد.

  اگر بخواهیم به وظایف ذاتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نظری داشته باشیم می توانیم  به اصل ۶۷  قانون اساسی، که متن سوگندنامه نمایندگان مجلس را بیان نموده، اشاره کنیم.

در این اصل ، ۱۲ مورد از  وظایف اصلی نمایندگان مجلس ذکر گردیده.  و با قید قسم  و حالت سوگند تاکید و تصریحی مشدد بر انجام الزامی هر یک از آنها نیز شده است.  

از تعداد موارد ذکر شده پنج +۱ مورد از آن مرتبط با موضوع مطروحه ما می باشد. که اگر  بخواهیم  ذکر مختصری ازآن داشته باشیم ، به قرار ذیل می توان آن را بیان نمود:

  « نمایندگان مجلس اسلامی ابتدا در برابر قرآن مجید به خداوند متعال سوگند یاد می کنند و _ با ابراز تعهد با تکیه بر شرف انسانی خویش ! ، متعهد به _ عدالت و  امانت در حفظ ودیعه ملت!، و  _ انجام وظایف وکالت با رعایت امانت و تقوا! ، و   همچنین _ حفظ  حقوق ملت و خدمت به مردم!، می گردند. ضمن اینکه متعهد به  دفاع از آزادی مردم  نیز هستند!»  اما ببینیم این مدعیان دین مدار  که میزان برتری خویش را در برجستگی پیشانی خود می بینند، و در زمان قرائت آن سوگند نامه هر یک تلاشی مضاعف در غلیظ تر تلفظ نمودن واژگان آن را داشته و دارند، آیا غلظت وفاداریشان به آن سوگند نامه نیز به  همان اندازه بوده؟

 آیا همانگونه که ادعا می کنند حرمت نام و کتاب خدا را حفظ  نموده اند؟

یا اینکه آن قسم یاد نمودن را فقط به جهت گذر از آخرین مرحله ی ورود به مجلس تلقی نموده و انجام داده اند؟

و نیز بسنجیم ابراز تعهد و شرف انسانی را که  آنان با تکیه بر آن،  متعهد به قول و وفای به عهد گشته اند. با این توضیحات مطلب مهم و قابل تعمقی  که مرتبط با همه ی اقشار کشور است را ، مرور میکنیم .

متأسفانه نگاه منتقدان و تحلیل گران به این مطلب بسیار کم رنگ بوده. از همین روی تلاش گردیده این موضوع از زوایای محتلفی مورد نقد و بررسی  قرار گیرد. به دو خبر ذیل که در  جراید کشور انتشار یافته ، توجه کنید:

 

قبلی

برگشت

بعدی