ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

نامطلوب در زندان ، حکایت از ادامه این پروژه دارد . با توجه به عدم نتیجه گیری در این پرونده و احتمال ادامه برخوردها با دانشجویان و چه بسا برخورد با فعالان مدنی و سیاسی در ایران لازم دانسته شد برخی مسائل پشت پرده و ناگفته های فراوان این پرونده طرح گردد تا از یک سو واقعیت برخوردها و بازداشتها عیان گردد و از دیگر سو نیت عاملان و آمران این پروژه بر عموم آشکار گردد .

آنچه که در ادامه می آید برخی اتفاقات ویژه در طول روند بازداشتها ، بازجویی ها ، حضور در بند امنیتی 209 ، صحبتهای ضابطان اطلاعاتی و امنیتی ، رفتارهای معاونت امنیت دادستان تهران ، شرح اتفاقات خاص دادگاه انقلاب و عمومی و تجدید نظر به همراه شرحی از نوع و شدت شکنجه ها میباشد . البته مطالب فراوانی توسط دانشجویان زندانی و سایر دانشجویان آزاد شده عنوان شده است که برخی از آنها با اجازه ایشان به اختصار طرح میگردد که انتظار میرود در آینده شرح کامل اتفاقات و وقایع در کنار نظرات ایشان منتشر گردد . (جهت تسهیل در درک و فهم مطالب سعی بر ذکر مطالب براساس نقل قول مستقیم از دانشجویان صورت گرفته است )

مورد اول

اگر چه پرونده مورد بحث که با نام پرونده نشریات دانشجویی شناخته میشود با انتشار نشریات و انتساب آن به فعالان دانشجویی دانشگاه امیرکبیر و انجمن اسلامی پلی تکنیک و بازداشت دانشجویان شروع شد . ولی انتشار آن چهار نشریه جز یک حاشیه جزئی در طول بازجویی ها مطرح نبود و سئوالات بازجوها و حساسیتهای دستگاه اطلاعاتی به مباحثی دیگر به ویژه فعالیتها و روابط بازداشت شدگان که اکثراً از اعضای اصلی و فعال انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر بودند ، معطوف میشد ولی آنچه که از رفتارها ، گفتگوها و سئوالات مسئولان و ضابطان اطلاعاتی و امنیتی استنباط میگردید ، دال بر پروژه ای هدفمند از سوی عده ای خاص جهت سرکوب فضای دانشگاه بود . پروژه ای که در خلال آن نشریات پرتعداد و پرمحتوای پلی تکنیک همگی توقیف میشدند و انگشت اتهام به سمت انجمن اسلامی نشانه میرفت تا آخرین تلاشها جهت نابودی این تشکل پرسابقه صورت گیرد . وقتی چندین سال تلاش دستگاه اطلاعاتی و امنیتی در به دست گرفتن فضای پلی تکنیک بی حاصل مانده بود . اینبار پروژه ای ویژه در نظر گرفته شده بود پروژه ای که نه تنها انجمن  اسلامی پلی تکنیک را هدف گرفته بود که در زیاده خواهی خاص دستگاه اطلاعاتی ، دفتر تحکیم وحدت ، احزاب ، گروهها و نهادهای مدنی ، اپوزیسیونهای داخلی و خارج از ایران را نیز نشانه گرفته بود و با هم کاسه کردن ایشان در جفا کردن ، در گناه هر یک همه سهم میبردن درحالی که از لطف و حمایت هر یک دیگران کم بهره بودند . در این میان ما نیز که در دسترس بازجوها بودیم میبایست به نظاره هزار بی اخلاقی و ددمنشی مینشستیم و شاید اگر تدبیر ما نبود شرایط بسیار بدی رقم میخورد . وقتی ما میدیدیم که وزارت اطلاعات به هیچیک حاضر نیست از اهداف پروژه خود کوتاه بیاید ترجیح دادیم قسمتی از سناریوی وزارت را به شکل هنرمندانه ای بپذیریم و با پذیرش اتهام توسط خودمان و عدم اجازه به کشیده شدن آن به سطح تحکیم و احزاب و گروههای دیگر به محض قرار گرفتن در مقابل محاکم قضائی با استناد به مواد سراسر کذب پرونده به تکذیب اعترافات کذب تحت فشار و شکنجه دوران بازجویی بپردازیم که همین امر را نیز در طول دوران بازداشت در مراحل بازپرسی ، دادگاه انقلاب و دادگاه عمومی و دادگاه تجدید نظر به انجام رساندیم و مهمترین علت اینکار نیز هماهنگونه که گفته شد این بود که میترسیدیم در صورتی که بازجوها نتوانند از ما نتیجه ای بگیرند شاید به سراغ داشنجویان دیگری بروند و همین مسیر ادامه یابد تا پروژه آنها تحقق یابد پس سعی کردیم با اطلاعاتی که از پرونده بدست آورده ایم و اعترافات و مدارک موجود در نزد بازجوها سوار بر پروژه آنها شویم .

شماره دوم

یکی از مسائل مورد ابهام برای ما ترکیب بازداشت شدگان اردیبهشت و خرداد ماه بود که تا اندازه ای تحلیل هدفمندی بازداشتها را مورد تردید قرار داده بود ، در طول بازجویی ها بارها پیش می آمد که در این مورد (با توجه به بازجویی ها پیرامون فعالیتهای چند ساله اخیر انجمن ) اعتراض و سئوالاتی را مطرح میکردیم و به دنبال پاسخ میگشتیم که از صحبتهای بازجوها این نتیجه حاصل میشد که اهداف مورد نظر آنها با بازداشت افرادی خاص (پنج ، شش نفر) انتساب برخی اتهامات به انجمن اسلامی پلی تکنیک ، دخیل دانستن نقش تحکیم و برخی احزاب ، تائید ارتباط ویژه با گروههای خارج از ایران و ... تامین میگردید که تلاشها جهت اخذ اعترافات در این راستا صورت میگرفت که در این زمینه با توجه به وضعیت خاص پیش آمده و تدبیر بازداشت شدگان در انحراف از اهداف دستگاه اطلاعاتی و ترسیم یک سناریوی دانشجویی ، حاضران پشت پرده پروژه نتیجه زیادی کسب نکردند . یک بحث اساسی پیرامون شروع بازداشتها با چهار مدیر مسئول نشریات بود . در حالی که بازجوها مدعی بودند هر کسی را بخواهند بازداشت میکنند ولی از صحبتها و رفتارهای بازجوها به نظر میرسید که از نظر آنها بازداشت مدیران مسئول دلیل داشت و از نظر قانونی مقدور بود و اساساً آنها ترجیح میدادند پروژه بازداشتها از مسیر فعالان نشریات نیز عبور کند و شاید حساسیت کمتری نیز در مورد بازداشت ایشان وجود داشت و پس از آن با توجه به اعترافات احتمالی مدیران مسئول، اعضای فعال و اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی بازداشت میشدند و سپس پروژه کاملی برای سرکوب جنبش دانشجویی و گروهها و نهادهای مدنی و احزاب و گروههای منتقد دیگر پیگیری میگردید ولی آنچه به نظر میرسید ترجیح بر بازداشتهای مدیران مسئول عضو انجمن و مدیران مسئول میانه رو تر و مدیران مسئول مستقل در کنار هم بود تا در ظاهر بحث سرکوب انجمن در میان نباشد و هم پیامی برای تمامی مدیران مسئول نشریات باشد که در مورد فعالیت نشریاتی خود دقت بیشتری به خرج دهند قرار بود پس از اخذ اعترافات از مدیران مسئول پیرامون برخی مسائل زمینه بازداشتهای بعدی فراهم گردد که در این زمینه با عدم موفقیت سناریوی دستگاه اطلاعاتی در برابر استقامت و هوشیاری بازداشت شدگان نهایتاً تغییراتی در اهداف پروژه صورت گرفت که شاید اگر دقت بیشتری در اعترافات صورت میگرفت نتایج بهتری هم صورت میپذیرفت که با توجه به نیات اصلی پروژه بی تردید این وضعیت نمیتواند شکست برای جنبش دانشجویی و فعالان پلی تکنیک محسوب گردد.

مورد سوم

نگاه بازجوها در مورد فعالیتهای سیاسی مجموعه بسیار خاص بود . تصور ایشان بر ترس جنبش دانشجویی در ارتباط با گروههای سیاسی مختلف ، ایشان را به تهدید ما به کشف ارتباطات وا میداشت در حالی که ما دلیلی برای انکار دیدارهای صورت گرفته و روابط موجود نمیدیدیم درمورد گروههای اپوزیسیون خارج از کشور لحن تهدید آمیز و عبارات کلی به کار میرفت . اگر چه به واسطه دانشجو بودن و پلی تکنیکی بودن ما، اسم افشاری بیشتر ذکر میشد . ولی گاهاً در کشف ارتباط با سازمان مجاهدین خلق تا دستگاههای اطلاعاتی غربی تلاشهای وِیژه ای از سوی بازجوها صورت میگرفت که برای ما بسیار احمقانه به نظر میرسید که چقدر بازجوها از فضای واقعی فاصله دارند . در مورد ارتباطات و رفت و آمدهای داخل نیز حساسیت ویژه معطوف به سه حزب مشارکت ، سازمان مجاهدین انقلاب و کارگزاران بود و به کرات اسم عطریانفر و تاج زاده در صحبتهای بازجوها به گوش میرسید (از نبوی ، آرمین ، خاتمی، رمضانزاده ، یزدی و مرعشی هم صحبت به میان می آمد) البته از عباس عبدی در موارد خاصی سخن به میان می آمد و نوعی نگاه ویژه به سعید حجاریان کلام پرتردیدی را از باجوها موجب میگردید که نشان میداد فعالیتها و ارتباط او با دانشجویان مورد کنجکاوی بازجوها بوده است و شاید هم سعی در محک و نگاه دانشجویان به طیف منتقدتر اپوزیسیون داخل بود .

بازجوها در یک فضای بسیار تخیلی از ما میخواستند که نوعی نقش برای احزاب در تنشهای دانشگاه قائل شویم و حتی اموری را به ایشان

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی