ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

ارسالی از ابرقو نوشته بوده است که قضات یزد آن را یک پیام رمز، دال براعلام انجام قتل دانسته و او را معاون در جرم معرفی می کنند. جلال بینش در زندان و پس از یازده ماه تحمل مشقات طاقت فرسا و قبل از محاکمه، جان به جان آفرین تسلیم نمود.

زندان کرمان

در شب هفدهم دی ماه ۱۳۲۹ شمسی، زندانیان را به زندان کرمان منتقل می کنند. در این زمان «عبدالله رازی» وکیل پایه یک دادگستری به وکالت متهمین انتخاب می شود و ایشان در همان بدو امر متوجه می شود که که پرونده ساختگی و در جریان تشکیل پرونده توطئه ای اتفاق افتاده است و صفحات فراوانی هم از شروع بازجوئیها و تشکیل پرونده، برداشته شده اند. جریان را به اطلاع «حسین فروغ»، رییس دادگستری کرمان که ریاست دادگاه عالی جنایی راهم عهده دار بوده می رساند. ایشان هم تأیید می کند که من هم متوجه این امر شده ام و به همین دلیل و دلایل دیگر تقاضا کرده ام که پرونده را به دادگاه عالی جنایی مرکز به تهران ارجاع کنند. بهر روی، مقرر می شود که متهمین به تهران منتقل شوند.....

بی تردید خواننده کنجکاو، این پرسش را مطرح خواهد کرد که »چگونه ممکن است؛ یک فئودال ابرقوئی با همدستی مأمورین و کارمندان عالی رتبه وزارت دادگستری کشور مشروطه ایران، این چنین توطئه پلید و خونباری را بوجود آورد و هیچگاه مجازات نشود و به مکافات اعمال پلید خود نرسد؟«. آگاهی از خاندان سالاری، ما را یاری میدهد تا این راز را بگشائیم.

خاندان امید سالار، از مقتدر ترین و ثروتمند ترین مالکین منطقه آباده و ابرقو بوده و مخصوصا «محمد رضا خان امید سالار» تنها پسر «سالار نظام»، و داماد حاج شیخ احمد، امام جمعه آباده، از اعتبار ویژه ای برخوردار و در چند دوره به نمایندگی مجلس شورای ملی نیز انتخاب شد. او همیشه به خود می بالید که موکب احمد شاه قاجار همراه سردار سپه و ملتزمین رکاب آنها، در آباده ،نهار را در منزل پدر وی، «سالار نظام» صرف کرده اند و در سال ۱۳۱۶نیز رضا شاه با ولیعهد و در بار سوم در بهار سال ۱۳۲۳، محمد رضا شاه و همسرش فوزیه و همراهان در آباده، توقف کرده و افتخار پذیرایی را به او داده اند و بالاخره این لعابچی باشی ابرقوئی  به دریافت مدال تاج از محمد رضا شاه نائل میگردد.

این آگاهی ها پاسخی است روشن بر پرسشی که شصت سال از آن گذشته است و روشنایی ناچیزیست بر تاریکی استبداد دینی و سیاسی در ایران؛ و آشکار می گردد که چرا چنین شخص مقتدری تا این حد در عزل و نصب رؤسای ادارات و مامورین دولت در ابرقو، شیراز و یزد مداخله و اعمال نفوذ می کرده است. خواهر ایشان، «مریم سالاری»، همسر پسر عمویش «محمد حسن خان سالاری» است که جوان مرگ می شود، و اسفندیار خان سالاری عاشق جنایت کار، یکی دیگر از پسر عموهای این خانم ناز پروده بوده است.

ما از راز تصمیم رئیس دادگستری کرمان حسین فروغ و »دلیل و دلایل دیگر«، و چرایی تقاضای ارسال پرونده متهمین بی گناه قتلهای ابرقو به دادگستری تهران، بی خبریم؛ اما با کمی هوشیاری تاریخی شاید بتوانیم »دلیل و دلایل« او را باز سازی کنیم. بیائیم شتاب زده و کوتاه علل و انگیزه داخلی و خارجی این همه جنایات را با هم مرور نمائیم.

جنگ سرد بهائی ستیزی سازمان یافته در تاریخ معاصر ایران

در شهریور 1320 اشغال نظامی ایران توسط نیروهای متفقین، اتحاد جماهیر شوروی، انگلیس و آمریکا صورت گرفت. با آغاز بقدرت رسیدن هیتلر در کشور آلمان و سپس آغاز جنگ جهانی دوم، در ایران تمایلاتی به آلمان هیتلری و اندیشه های ناسیونالیستی افراطی دیده میشد، با وجودی که دولت ایران در کمال روشنی و وضوح دو بار اعلام بیطرفی کرد، اما این کار سبب نجات ایران و جلوگیری از تهاجم متفقین به سرزمین ایران نشد.بعد از حمله ارتش هیتلری به اتحاد جماهیر شوروی در ژوئن سال 1941، استالین به بهانه ماده 6 قرارداد 1921 ایران و شوروی که به آن کشور حق میداد در صورتی که خطری از جانب ایران تهدیدش کند وارد ایران گردد، استالین رهبر شوروی با توافق انگلیس و آمریکا، ارتش سرخ را همراه نیروهای نظامی انگلیس و آمریکا به ایران وارد کرد.

در شهریور 1320/سپتامبر 1941 رضا شاه پهلوی مجبور شد از سلطنت بنفع پسرش محمد رضا پهلوی کناره گیری کند و به جزیره موریس در شرق آفریقا، یکی از مستعمرات انگلیس تبعید شد. در واقع محمد رضا شاه با رضایت و موافقت متفقین و دور اندیشی محمد علی فروغی به سلطنت رسید.

اشغال ایران و حضور نیروهای بیگانه، و از هم پاشیدگی ارتش، ژاندارمری و شهربانی و هم چنین اوضاع بد اقتصادی که اشغالگران خود در ایجاد آن سهم اساسی داشتند و پریشانی ناشی از دخالت های کینه توزانه و سودجویانه متفقین؛ زمینه را برای قدرت گیری دوباره مرتجعین و وابستگان به بیگانه آماده کرد.

بعلاوه قدرتهای بزرگ بویژه انگلیس و آمریکا برای تسلط بر منابع طبیعی بویژه مخازن نفت ایران و همچنین خاورمیانه به رقابت بر خاسته و حوزه نفوذ خود را در زمینه های سیاسی، نظامی و اقتصادی در ایران گسترش می دادند.

این طبیعی بود که فعالیتهای انگلیس و آمریکا در ایران و خاورمیانه از دید تیزبین استالین رهبر اتحاد جماهیر شوروی پنهان نمی ماند. پس وی هدفهای استراتژیکی اتحاد جماهیر شوروی را در ایران توسط »حزب توده ایران« که در تأسیس آن نقش مؤثری داشت، دنبال کرد تا بلکه ایران به پایگاهی علیه اتحاد جماهیر شوروی نگردد.

در این فضای پریشان، اما نسبتا آزاد، احزاب و سازمان ها و جمعیت های فراوانی با حمایت شوروی و انگلیس و کمی دیرتر آمریکا در ایران شکل گرفت و مردم به بعضی از آزادیهای فردی و اجتماعی نائل آمدند. زندانیان سیاسی آزاد گشتند و آزادی مطبوعات، تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی و سازمان های مذهبی که در دوره رضا شاه در بیغوله های تاریک خود غنوده بودند، رواج دو باره یافتند.

ملایان خود اعتراف می کنند که با رفتن رضا شاه و آغاز جنگ سرد به بزنگاه دلخواه خود رسیده اند:

»با رفتن رضا خان، مذهبی ها بیش از دیگران خشنود گشته، طبل شادی را به صدا در آوردند. آنان در تمام این دوره از استبداد روشنفکری، نفس هایشان را در سینه حبس کرده بودند و اکنون با رفتن رضا خان، گویی چون کبوتری از قفس آزاد گشته، به پرواز در آمدند«.اما احمد کسروی منتقد بی باک فرقه شیعه و دستگاه روحانیت فاسد نظر دیگری ابراز می کرد:

»آنان که رخت دیگر گردانیده بودند، دو باره به عبا و عمامه باز گشتند، آنان که به گوشه ای خزیده بودند، بیرون آمدند، بار دیگر با قانون ها و دانش ها و همه نیکی ها نبرد آغاز کردند. بار دیگر آخوند بچه ها که چغالۀ گدایی و مفتخوری هستند، در بیابان ها پدیدار شدند«

پس از خاتمه جنگ جهانی دوم استالین به بهانه همان ماده 6 قرارداد 1921 از خروج ارتش سرخ از ایران امتناع کرد. و با پشتیبانی حیله گرانه از فرقه دمکرات آذربایجان و کردستان به نا آرامی های شمال ایران دامن زد. اما انگلیس و آمریکا که تجربه های کشورهای بالکان را بخوبی در حافظه خود داشتند، مخالفت خود را سرسختانه آشکار و حتا به تهدید اتمی بر ضد اتحاد جماهیر شوروی متوسل شدند. این اولین اقدام و واکنش غرب علیه اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ جنگ سرد بشمار میرود.

سرانجام با خروج ارتش سرخ از ایران و شکست مفتضحانه فرقه دمکرات آذربایجان و کردستان در سال 1325/1946، آرامش نسبی نصیب ایران شد. اما دوران »جنگ سرد« آغاز شده بود و ایران با 2700 کیلومتر مرز مشترک با اتحاد جماهیر شوروی، یکی از هم پیمانان نا خواسته و یکی از اهرم های مهم جنگ سرد در خاورمیانه، بلکه در جهان، علیه اتحاد جماهیر شوروی گردید.

اتحاد جماهیر شوروی هر چند که از جنگ جهانی دوم با کمک آمریکا و انگلیس ضعیف، ولی پیروز بیرون آمده بود، بهر روی از نظرانقلابیون آن دوران، شوروی کعبه سوسیالیسم جهانی بشمار می رفت و جلوه ای جادویی داشت.

 

قبلی

برگشت

بعدی