ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

باشند. همچنين كساني كه سابقه‌ي سوء رفتار جنسي را گزارش مي‌كنند، ممكن است عيار بالاتري از اختلالات رواني در بزرگی د‌اشته باشند (پورافكاري، 177:1376)

پذیرش ریسک ،تهور یا ناآگاهی

  "گیدنز(1997) (به نقل از کیویستو،1383: 207)":از ماهیت ریسک در جهان امروزی سخن می گوید و از موازنه بین امنیت و ریسک.جهان کنونی را باید جهان ریسک و خطرات پیش روی نامید.فرصت و نوآوری از جنبه های مثبت ریسک به شمار می روندبه عبارتی ریسک گاهی فرصت های بسیار مغتنم را پیش روی ما می گشایدلذا افرادمشتاقانه به سوی ریسک می روند وآن را با وجود تمام خطراتی که دارد می پذیرند.

  یکی از اساسی ترین ایراداتی که به فرار وارد است ،خطرات و تهدید هایی است که پیش روی افراد فراری قرار می گیرد.آسیب های جدی ناشی از فرار و حتی مرگ می تواند از جمله این تهدید ها و خطرات باشد اما برخی از این دختران با وجود آگاهی از این مسئله ،ریسک این کار را می پذیرند اگر چه ترجیح می دهند که قبل از انجام عمل به آن نیندیشند.برخی نیز بدون اطلاع و آگاهی از این خطرات تن به فرار داده بودند اما در نهایت معتقد بودند با وجود سختی شرایط فعلی ،به هیچ وجه حاضر به بازگشت به خانه قبلی نیستند.

"ن"22 ساله در این باره می گوید:"این ها اگر به من بدی می کنند حداقل غریبه هستند وقتی پدرم که پدرم بود اینقدر پست بود،چه انتظاری باید از دیگران داشته باشم.من یاد گرفته ام که از هیچکس ،هیچکس ،هیچکس ،هیچ انتظاری نداشته باشم."

فرار اولین یا آخرین گزینه انتخابی

  ازجمله تحلیل هایی که در فرار از خانه مطرح می شود این است که باید به دختران آموخت که فرار راه حل مسئله نیست.باید تفکر حل مسئله وتوانمندی ها و مهارت های مقابله ای را به آن ها آموخت.باید به آن ها آموخت که گزینه های بهتر را بررسی کنند و در پیش بگیرند.بررسی محتوای مصاحبه های انجام شده با دختران نشان می دهد که بجز مواردی که به طور گریزناپذیری در شرایطی قرار گرفتند که مجبوربه فرار غیر مترقبه ی برنامه ریزی نشده از خانه  شوند در سایر موارد به جستجوی راه حل برآمده اند.باید تاکید نمودکه استفاده از تفکر حل مسئله ای ومهارت های مقابله ای چون جرات ورزی به امکانات و فرصت های مختلفی نیاز دارد که در قالب گزینه های متعدد جایگزین به عنوان راه حل در اختیار فرد قرار گرفته باشند.افرادی که از امکانات و فرصت ها یا گزینه های مختلف جایگزین برای حل مسئله خود برخوردارند ودارای قدرت انتخاب گزینه مورد نظر خود ازبین سایر گزینه ها هستند از تسلط وکنترل بیشتری برزندگی خود برخوردارندلذا قادر با انتخاب اند.اما وقتی فردی از امکانات و فرصت های مختلف محروم باشد واز بین راه های حل مسئله بین ماندن و دفتن فقط باید یکی را انتخاب کند وماندن برای او مسئله ومشکل اصلی است قاعدتا گزینه ای جز رفتن برای انتخاب باقی نمی ماند.البته دخترانی که در این شرایط قرار داشته اند در مصاحبه های خود اعلام کرده اند که بین بودن . نبودن یکی را انتخاب کرده اند و نبودن را شامل نبودن در خانه و نبودن دردنیا فرض کرده اند به همین دلیل از گزینه خودکشی نیز استفاده کرده اند وپس از عدم موفقیت در آن به گزینه نبودن در خانه به عنوان راه حل بعدی عمل کرده اند.ضمنا برخی از دختران نیز ذکر کرده اند که تلاش های خود را برای استفاده از گزینه های دیگر انجام داده اندمانند کمک خواستن از مادر،خویشان،دبیران ،اولیای مدرسه و... و در تمامی موارد انتخاب این گزینه ها به شکست انجامیده است. قدرت بی چون وچرای پدر و بی قدرتی مادر،عدم اجازه خویشان و اولیای مدارس جهت مداخله در امور خانواده از طرف مسئول خانواده یعنی پدر و نبود قانونی برای مداخله سایر نهادها در امور خانواده در شرایط فوق از جمله عوامل موثر در شکست گزینه های فوق بوده است وتنها گزینه هایی که دختران می توانسته اند برای تغییرشرایط خود برآن کنترل داشته باشند فقط تخریب جسم خود (خودکشی)،تخریب عامل مشکل زا(قتل) و فرار بوده است که شاید کم خطر ترین آن ها برای این دختران مورد فرار از خانه تلقی شده است.

امنیت و آرامش ،قبل یا بعد از فرار

   زماني كه گسترش جامعه و ظهور نهادهاي ثانويه موجب تقليل كاركردهاي خانواده گرديد جامعه شناسان بسياري عنوان نمودند كه خانواده كاركردهاي ثانويه‌ي خود را از دست داده و اكنون با فراغ بال مي‌تواند به كاركرد اصلي خود ـ فلسفه‌ي وجودي خانواده ـ يعني ايجاد فضايي امن براي افراد خانواده بپردازد و بر اين اساس خانواده به عنوان هسته‌ي اصلي جامعه و محل آسايش و آرامش رواني، جسمي و ....  اعضا در برابر مشكلات و محيط بيرون تلقي گرديد اما بررسي ها نشان مي‌دهد كه در بسياري از خانواده‌ ها نه تنها اين كاركرد وجود ندارد و به فراموشي سپرده شده است بلكه در اين موارد خانواده خود محل و مكان ايجاد آسيب‌هاي اجتماعي است.

کلیه دختران مورد مصاحبه و همچنین کلیه تحقیقاتی که در بخش قبلی و معطوف به خانواده انجام شده بود بر خانواده آشفته ونابسامان،وجود روابط سرد ومتکی بر ترس شدید ،خشونت های خانگی،آزارهای جنسی وزنا بامحارم ،فحشای اجباری برای تهیه موادیا... و...در محیط خانه تاکید نموده اند.آسیب های فوق که در محیط خصوصی وبسته ی خانواده وبه دور از چشم جامعه اتفاق می افتد محیطی سخت غیر قابل تحمل و طاقت فرسا را برای این دختران فراهم می آورد.این امر بویژه که از لحاظ قانونی شرایط برای دخالت نهادهای دیگر مهیا نیست گزینه دیگری جز تخریب خود یا دیگری یا فرار برای آن ها وجود ندارد که در ظاهر کم خطرترین عامل فرار و جستجوی مکانی امن برای پناه آوردن و رسیدن به آرامش است.سرابی که تقریبا صد در صد موارد با سرعتی باور نکردنی ،کاذب بودن خود را به شکلی بیرحمانه  به این دختران نشان داده است.

بحث ونتیجه گیری

بررسی وضعیت دختران فراری را می توان در 4 محور دنبال کرد:

محرومیت از سرمایه اجتماعی

 روابط گرم یاروابط با صبغه عاطفی مثبت،پایه ومایه اجتماع وجامعه است .پایه هر نظم اجتماعی ،حتی در جوامع مدرن عاطفه است و این ریشه در وابستگی عاطفی به جمع (احساس عضویت)و روابط عاطفی در جمع دارد.کم وکیف روابط عاطفی و آرایش آن ها در جامعه تا حد قابل ملاحظه ای ،چند وچون نظم اجتماعی و اخلاق اجتماع را مشخص می سازد .در صورتی که به هر دلیل روابط گرم در عرض جامعه به سردی گراید و احساس تعلق کنشگران به جامعه سست شود،به همان نسبت نیز اعتماد اجتماعی و نظم هنجاری وتعهدات جمعی و عمومی تضعیف می شوند(چلبی،13 :157).

کاهش مبادله متقارن گرم در شئونات مختلف زندگی اجتماعی که در آن همزمان خیر وصلاح یک طرف از جانب طرف مقابل مطمح نظر قرار گیرد وکاهش فراوانی روابط حمایتی بین گروهی ،منجر به افزایش میزان محرومیت اجتماعی ،میزان خودکشی،میزان یاس اجتماعی،میزان استثماراجتماعی و میزان انفعال اجتماعی می گردد(همان:158) و این امر در مورد دختران فراری به طور کامل دیده می شود.محرومیت این دختران از روابط دوجانبه گرم وروابط خمایتی بین گروهی ،یعنی کاهش ویا محرومیت این دختران از سرمایه اجتماعی ،منجر به بروز پیامد های فوق در این دختران گردیده است و آن ها را تبدیل به موجوداتی مایوس،استثمارشده،با سطح اعتماد اجتماعی بسیار پایین نسبت به دیگران و جامعه نموده است.

محرومیت از سرمایه اقتصادی

 دستیابی  به فرصت ها و امکانات اقتصادی ودر آمد از جمله قابلیت هایی است که فرصت کسب استقلال و عدم وابستگی – یا وابستگی کمتر – ودر نتیجه قدرت کنترل وتسلط برسرنوشت و زندگی را به افراد می دهد.این دختران به عنوان فرزندان خانواده نه تنها از این فرصت ها و امکانات محرومند بلکه عمدتا به خانواده هایی تعلق دارند که از لحاظ اقتصادی به طبقات پایین جامعه تعلق دارد.البته باید اذعان نمود که در غیر این صورت نیز به شکل هنجاری به عنوان عضو

 

قبلی

برگشت

بعدی